تابلویی از قد و قامت رعنای ملت ایران
تابلويي از قد و قامت رعناي ملت ايران
کارگردان «در چشم باد» از دغدغههايش براي ساخت اين مجموعه ميگويد
مسعود جعفري جوزاني:«به اميد اينکه تابلوي خوبي از قد و قامت رعناي ملت ايران ساخته باشيم»
مسعود جعفريجوزاني به تازگي فيلمبرداري صحنههايي از سريال «در چشم باد» را در آمريکا به پايان رسانده است. او در گفتوگو با خبر از دغدغههاي خود گفته است.
«در چشم باد» قصه ايران است. سرزميني که همواره در چشم حکومتهاي ديگر بوده است و در گذر سالها در برابر بادهاي پيدرپي گاهي قد خم ميکند اما نميشکند. بلند ميشود و قامت خود را صاف ميکند. «در چشم باد» قصه خانواده ايراني يا بيژن ايراني نيست! قصه مردم سرزميني است به نام ايران، با قوميتهاي گوناگون کشور پهناوري که نويسنده اين داستان آن را در خانواده ايراني تجلي ميدهد. مسعود جعفريجوزاني بالاخره بعد از 8 سال نگارش و ساخت سريال در چشم باد امروز فرصت يافته تا قدري درباره اين سريال بگويد، اينکه چه در ذهن داشته و چه در تصوير گنجانده است.
تاريخ معاصر ايران دغدغه ذهني مسعود جعفري جوزاني بود؟ يا آنکه اين سريال هم مانند ديگر سريالهاي تلويزيون سفارشي ساخته شد؟
من معتقدم کار سفارشي هرگز خوب از آب در نميآيد اما ايجاد انگيزه حرف ديگري است. طبيعي است هر کس دلش براي اين آب و خاک ميتپد، دغدغه تاريخ معاصر ايران را در ذهن داشته باشد. چرا که جايگاه امروز ما، حاصل عملکرد ديروز پدرانمان بوده است. من پيشتر هم فيلمهاي «شير سنگي» و «در مسير تند باد» را ساخته بودم اما به علت آزارهايي که در جهت ساخت آنها ديده بودم، ديگر نميخواستم دست به چنين عملي بزنم تا اينکه آقاي رضا انصاريان يک روز به جوزان فيلم آمدند. روز خوبي بود، گپي زديم و استکاني چاي خورديم از من خواستند با هم همکاري کنيم و کاري درباره تاريخ معاصر ايران بسازيم. من به شدت جذب شيريني برخورد و کلام ايشان شدم و انگيزه ساخت به وجود آمد. به هر حال اين ايجاد انگيزه عمل مهمي بود که توسط آقاي رضا انصاريان به وجود آمد و خود ايشان هم يکي از پژوهشگران بودند. من بابت اين عمل هميشه قدردان ايشان هستم.
هنوز که پشيمان نشدهايد؟
نه فکر ميکنم اتفاق فرخنداي رخ داده است.
نکتهاي که در چشم باد براي من جذاب بود، قوميت شخصيتهاست. گويي اصرار داريد نشان بدهيد هر کدام از اين آدمها متعلق به يک قوم و قبيله هستندو در گوشهاي از ايران ريشه دارند. داستان هم حول زندگي خانوادهاي ميگردد که «ايراني» نام دارد. اين همان تماميتي است که درباره تاريخ ايران در جغرافياي سريال شما نمود پيدا کرده است؟
خوشحالم که مجموعه «در چشم باد» به معني دقيق کلمه «ايراني» از کار درآمده است. از «ايراني» بودن مجموعه منظورم حوزه گسترده فرهنگ پارسي گويان است که تا قسمتي از شبه قاره هند را در بر ميگيرد. اين حوزه وسيع سهم قابل توجهي در رشد و تمدن جهان داشته و دارد. اين نگاه در شکلگيري شخصيتهاي مجموعه «در چشم باد» نقش کليدي داشتند و هر کدام از شخصيتها بايد قسمتي از فرهنگ جغرافياي بزرگ پارسي گويان را به نمايش ميگذاشتند. بنابراين از رفتار و کردار اقوام مختلفي که مردم اين جغرافياي عظيم را به وجود ميآورند - تا فلکولرو گفتوگوهاي آنها بايد تحقيق ميشد تا امکان شخصيت پردازي واقعي به وجود ميآمد. آن گونه شخصيتهايي که به شکل طبيعي بتوانند در بحرانهاي سياسي اجتماعي عکسالعملهاي واقعي و طبيعي از خود نشان بدهند. آدمهايي که حامل روح ملي ايران بزرگ باشند.
در چشم باد داستاني درباره ايران است در دورهاي از تاريخ که هر کدام رويدادها و حوادث گوناگونش ميتوانست محور اصلي داستان باشد، اما براي شما چه نکاتي مهمتر بود و چرا به عشق هم در کنار اين همه گفتني، پرداختهايد؟!
عشق سرآغاز هر حرکت و انگيزه زيستن است هيچ درامي بيعشق شکل نميگيرد. هيچ اتفاق قابل ذکري بيعشق واقع نميشود. طبيعي است که عشق محور اصلي اين مجموعه باشد. چه انگيزهاي قويتر از عشق ممکن است شخصي را وادار کند تا سينهاش را سپر سرب داغ دشمن کند. هسته اصلي مجموعه در چشم باد عشق به معني وسيع کلمه است.عشق است که شخصيتهاي مجموعه در چشم باد را پله پله بالا ميبرد. عشق است که عباس را از حجله رفتن با تازه عروس باز ميدارد و به ميدان رزم ميکشد تا اسطورهاش کند. عشق بيژن را وا ميدارد که با يک هواپيماي کوچک به غولهاي شرق و غرب هجوم بياورد. اين عشق است که هم او را آواره ميکند و هم به آغوش وطن برش ميگرداند. تاريخ را خوب مطالعه کنيد، ببينيد! در اين مملکت هر وقت ما عاشق شديم، دشمنان وحشت کردند و جنگ به ما تحميل شد.
به همين دليل با اين دقت و جزئيات به آئينها و آداب و رسوم و فرهنگ مردم مناطق مختلف کشورمان در سريال پرداختهايد و بسياري از اين آئينها را در متن داستانها به اجرا گذاشتهايد؟
دقيقاً، در کنار رويدادهاي تاريخي، ما سعي کرديم تصوير جغرافيايي ايران را هم نشان بدهيم. از فضاي سرسبز شمال، تا مناطق برف خيز و کوير جنوب را به تصوير بکشيم. اين عمل به ما کمک ميکرد تا آئينها، آداب و رسوم، گويشها و نحوه لباس پوشيدن اقوام مختلف کشورمان را که نمايشگر روح ملي است نشان بدهيم. هدف استفاده از افعال جمع در گفتوگو اين است که خوانندگان بدانند، مجموعه «درچشم باد»، متعلق به شخص من نيست. بلکه حاصل کاري جمعي است. شايد به جرأت بتوان گفت يک گروه بيش از دو هزار نفره اين مجموعه را ساختهاند. من هم فقط يکي از آنها بودم که اقبال ياريام کرد و فرمان اين ماشين عظيم در دستم قرار گرفت همين.
با اين نگاه و اين بررسيها به چه تحليلي از تاريخ معاصر ايران رسيدهايد؟
متأسفانه در گير و دار انقلاب صنعتي جهان، اين غول شرق خفته بود. وقتي بيدار شد انقلاب مشروطه را پايهريزي کرد که پيشتازترين جنبشهاي مشرق زمين به حساب ميآيد. پايداري اين مرز و بوم به غيرت ملتي بستگي دارد که همواره دين خود را بر تمدن و تکامل فرهنگي جهان عرضه داشته است. به همين دليل همواره کشورهاي استعمارگر را وحشتزده و وادار به طرح توطئههاي پي در پي عليه آن کرده است. کشورهايي که منافع ملي خود را در گرو ايجاد جنگ و ناامني در خاور زمين ميدانند، همواره، از عناصر جاهل بيشترين بهره را بردهاند. جاهلهايي که متأسفانه از کره مريخ نيامدهاند اهل همين آب و خاکند و به علت فقر مادي و معنوي -تحميل شده بر ما - نادان باقي ماندهاند. جهل جز فقر مادي و معنوي چيزي به همراه ندارد، در نتيجه اين گروه از مردم هميشه آلت دست بيگانه و ديکتاتورهاي داخلي به سرکوب انديشمندان و نيکانديشان اقدام کردهاند. هر بار که اين ملت حرکتي سازنده را آغاز کرده جاهلهاي آلت دست اقدام به کشتار و شکنجه انديشمندان کردهاند. در اوج هجوم بيگانه خيانت کرده آينده فرزندان خود را هم تباه اين نادانيها کردهاند.
مجموعه «در چشم باد» سعي دارد با واقع بيني و به دور از دروغپردازي، تاريخ معاصر ايران را بازسازي کند. شايد جاهلهاي تاريکانديش و بد سرشت هم بيدار شوند و ببينند، عمل آنهاست که فقر و خفت براي فرزندانشان به جاي ميگذارد. اين مجموعه سعي دارد به مردم اين ديار يادآور شود که هر وقت ملت و قدرت حاکم يکي شدهاند، شکوه و عظمت و پيروزي نصيبشان شده و هر وقت دست اجنبي را بوسيدهاند خفت و تحقير ملي را قسمت خود کردهاند.
«در چشم باد» قصد دارد حافظه تاريخي بيدار شده ملت شريف ايران را بيدارتر کند و به آنها يادآوري ميکند که به لحاظ جغرافيايي در چشم باد ايستادهايم و همواره بايد بيدار و هوشيار به منافع ملي و اعتقادي خود پايبند باشيم تا عزت و شرف خود را حفظ کنيم و آيينه بهتري براي نسل آينده به جا بگذاريم و به دولتمردان هشدار بدهد تا وقتي به پشتوانه اين ملت و در کنار آنها باشند آسيب ناپذيرند.
تجربه ساخت قسمتهايي از اين سريال در آمريکا چطور بود و به لحاظ فني و تکنيکي چه تفاوتهايي با فيلمسازي در کشور خودمان داشت؟
تجربه جالبي بود که وقت ديگر و حوصله ديگري ميخواهد. به هر حال هدف مجموعه «درچشم باد» رفتن به آمريکا و تمام کردن فيلم بود که بحمدالله حاصل شد. به اميد اينکه تابلوي خوبي از قد و قامت رعناي ملت ايران ساخته باشيم و کامشان را شيرين کرده باشيم خداحافظي ميکنم.
منبع : سينماي ما
تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي