تبیان، دستیار زندگی

شهادت حضرت فاطمه در منابع شیعه

بنده هر چه گشتم و گشتم تا در رابطه با شهادت حضرت فاطمه در منابع شیعه حدیث صحیح السندی پیدا كنم دچار مشكل شدم. بیشتر روایات یا از كتاب سلیم بن قیس است كه نزد علما مشكوك است و یا از بحار الانوار است. تنها موردی كه یافتم از كتاب كافی بود كه امام كاظم فرمودند: ان فاطمه صدیقة الشهیدة. كه در قرآن نیز برای پیامبر واژه شهید بكار رفته است. آیا در این باره می توانید با احادیث معتبر شیعی بنده را قانع فرمایید كه حضرت فاطمه به شهادت رسیده اند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهادت حضرت زهرا

پاسخ: پاسخ به این سوال با توجه به نكات ذیل روشن خواهد شد:
اولا جالب است كه شما دهها مورد روایاتی كه حاوی اعترافات اهل سنت است را نادیده گرفته و به مواردی هم كه در كتب شیعه وجود دارد بدون اینكه سندشان را بررسی كنید اشكال گرفته و می گویید ضعیف هستند.
بر فرض كه همه روایاتی كه دركتب مختلف اهل سنت یا در كتاب شریف بحار الانوار و سلیم بن قیس ذكر شده ضعیف باشد، آیا برای اثبات موضوع شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها همین یك روایت صحیحه امام كاظم علیه السلام كفایت نمی كند؟ آیا برای اثبات یك موضوع می بایست دهها روایت ذكر شود تا اقناع حاصل شود؟ آیا می توان انتظار داشت كه در دورانی كه شدید ترین جسارتها و سختگیری ها به ائمه اطهار علیهم السلام می شده و حكام و غاصبان خلافت به شدت ائمه را در تنگنا قرار داده و نسبت به این موضوع خاص نیز حساسیت عجیبی داشته اند، آن بزرگواران بتوانند حقایق را علنا و مكررا بیان نمایند؟ چنانكه امیرالمومنین مجبور شد به خاطر حفظ كیان اسلام از امر مهمی همچون خلافت چشم پوشی كند و 25 سال ساكت بنشیند، پس همین مقدار هم كه به ما رسیده خود جای شگفتی و شكر بسیار دارد.

ثانیا بر عكس آنچه شما در مورد كتاب سلیم بن قیس ذكر كردید باید بگوییم: بیشتر دانشمندان و محدثان شیعه آنرا تایید كرده و معتبر دانسته اند. در رأس این گروه محدّث نعمانی (اوائل قرن چهارم) قرار دارد كه با صراحت، همه مندرجات كتاب سلیم را معتبر و متقن دانسته است. در كلام كشّی نیز نشان از توثیق سلیم و تأیید كتابش وجود دارد. شیخ طوسی و نجاشی هرچند سلسله سند خویش را به كتاب سلیم ذكر كرده اند، ولی در كلامشان هیچ شاهدی كه به صراحت آن را تأیید یا تضعیف كند، وجود ندارد. قول به صحّت كتاب و مندرجات آن در میان محدّثان و رجالیان متأخر طرفداران بیشتری دارد.( سبحانی، محمد تقی، گامی دیگر در شناسایی و احیای كتاب سلیم بن قیس هلالی، ص 22، مجله آینه پژوهش، شماره 37، 1375 ش.)گو اینكه حتی اگر این قول را هم نپذیریم، می توانیم مانند داب و روش علمای شیعه تمام روایات كتاب را مانند روایات دیگر بررسی كنیم و پس از بررسی درباره آن حكم كنیم نه اینكه از ابتدا در مقابل آن جبهه گرفته و اصل كتاب را زیر سوال ببریم.

در مورد كتاب شریف بحار الانوار هم اصل و قاعده بر همین شكل استوار است علاوه بر اینكه نباید مانند برخی عوام تمام روایات این كتاب مهم شیعی را ضعیف بدانیم به صرف اینكه چند روایت ضعیف در آن وجود دارد. خوب است بدانید شیعه هیچگاه هیچ یك از كتبش را تماما صحیح اعلام ننموده است بلكه حتی كتب اربعه اش را ارجاع به بررسی داده و پس از بررسی حكم به صحت یا عدم صحت را مجاز شمرده است.

ثالثا آیا از اقرار عامل جنایت بر عمل خود امری بالاتر و مستندتر وجود دارد؟ خوب است بدانید دهها روایت صحیح السند از كتب شیعه و سنی وجود دارد كه در آن عامل جنایت به جنایت خود اعتراف نموده و از آن ابراز ندامت نموده است.

روایت چنین است:

ابوبكر زمانی كه در حالت مرگ افتاد از سه كار خود ابراز ندامت كرد كه یكی از آنها حمله به خانه حضرت زهرا است.

عبدالرحمان بن عوف می‏گوید:«دخلت علی ابی‏بكر اعوده فی مرضه الذی ممات فیه فسلمت و سألته به كیف به»؛ در هنگام بیماری ابوبكر همان بیماری كه از آن درگذشت به عیادت او رفتم بر او سلام كردم و احوال او را پرسیدم.

پس از نقل جملاتی خطاب به او گفتم:«فو اللَّه ان علمناك الا صالحاً مصلحاً»؛ به خدا سوگند ما تو را مردی صالح و مصلح شناختیم.

ابوبكر پاسخ داد:«اما انی لا آملی الا علی ثلاث فعلتهن وددت انی فعلتهن و ثلاث وددت انی سألت رسول اللَّه(ص) عنهن»؛ من به واسطه سه كار كه انجام داده‏ام، اندوهناكم و ای كاش این سه كار را انجام نمی‏دادم و این سه مطلب را از پیامبر(ص) می‏پرسیدم.

فاما الثلاث التی فعلتها و ددت انی لم اكن فعلتها فوددت انی لم اكن كشفت عن بیت فاطمه و تركته و لو اغلق علی حرب»؛ اما آن سه كاری كه انجام دادم و ای كاش انجام نمی‏دادم: ای كاش حریم خانه فاطمه را نمی‏شكستم و به آن حمله نمی‏بردم و او را به حال خودش رها می‏كردم و لو این كه به سبب این كار جنگی صورت می‏گرفت.

در این روایت خلیفه اول تصریح می‏كند كه ای كاش به خانه فاطمه(س) حمله نمی‏بردم و حریم آن خانه را نمی‏شكستم و این مطلب به خوبی مؤید حمله به خانه آن حضرت به خاطر رسیدن به خلافت است.( كامل فی الغة و الادب، ابی عباس محمد بن یزید مجرد، ج 1، ص 6؛ سقیفه و فدك، ابی‏بكر احمد بن عبدالعزیز جوهری بغدادی، ص 70؛ مفاخرات، زبیر بن بكار و لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، در ترجمه عمران بن داود رجلی؛بحار الانوار ، ج 30، ص 135؛ الغدیر ج 7 ، ص 170؛مجمع الزوائد هیثمی، ج 5، ص 202؛ معجم الكبیر طبرانی، ج1، ص 62؛ كنز العمال، ج 5، ص 631؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 30، ص 30؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 619؛ و ...)

رابعا درباره شهادت صدیقه شهیده، روایات فراوانی در كتاب‌ های شیعه وجود دارد كه حتی می‌ توان در این باره ادعای تواتر كرد، ما در این جا به جهت اختصار فقط به چند روایت اشاره می‌ كنیم:

1: «سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:

فقالت فاطمة علیها السلام: یا عمر، ما لنا ولك؟ فقال: افتحی الباب وإلا أحرقنا علیكم بیتكم. فقالت: (یا عمر، أما تتقی الله تدخل على بیتی)؟ فأبى أن ینصرف. ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل. (كتاب سلیم بن قیس، تحقیق اسماعیل انصارى، ص ۱۵۰٫)

…حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: اى عمر، ما را با تو چه كار است؟ جواب داد: در را باز كن و گرنه خانه تان را به آتش مى كشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى كه به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا كرد از این كه برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد…

2 : در كتاب‌های معتبر شیعه مثل تفسیر عیاشی و بحار الأنوار مجلسی (ره) و الإختصاص شیخ مفید (ره) داریم كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جلوی درب نشسته بود و از خود عمر نقل شده است:

فلما انتهینا إلی الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم و هی لا تشك أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره و كان من سعف، ثم دخلوا ... .

وقتی ما جلوی درب خانه رسیدیم، فاطمه ما را دید و درب را بست و فاطمه شك نداشت كه اینها بدون اجازه فاطمه، وارد منزل نخواهند شد. عمر با پایش به درب زد و درب را شكست و داخل شدند.

(بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج28، ص227 ـ تفسیر العیاشی، ج2، ص67 ـ الاختصاص للشیخ المفید، ص186 ـ تفسیر البرهان، ج2، 93)

3 : در بحار الانوار می نویسد: پس از آن كه كار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عده‏ای بیعت نكردند، به خانه آن حضرت حمله كردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و كار به جایی رسید كه محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردند ولی بیعت نكرد و آنان گفتند: بیعت نكنی تو را به قتل می‏رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند كه خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و كنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنین بود كه وقتی ابوبكر نماز را تمام كرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بكشد ولی وقتی نماز ابوبكر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نكن. (بحار الانوار به نقل از انساب الاشراف بلاذری، ج 1، ص 586)

4 : مرحوم فیض كاشانی در كتاب نوادر الاخبار می نویسد:... فاختبئت فاطمه علیه السلام و راء الباب فدفعها عمر حتی ضغطها بین الباب و الحائط.

پس حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب پنهان شد، سپس عمر او را به شدت كنار زد تا به حدی كه او را بین درب و دیوار فشرد. (فیض كاشانی: نوادر الاخبار، ص 183)

5 : سلیم بن قیس می گوید: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوی او نیز یكی از كاركنان او بود كه چیزی از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بیست هزار درهم می باشد به او باز گرداند, ابان گفت سلیم گفت با علی(ع) ملاقات كردم و از این كار عمر از او پرسیدم فرمود آیا می دانی چرا از قنقذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زیرا او بود كه وقتی فاطمه آمد تا بین من و آنان قرار گیرد با تازیانه اش او را زد, چنان كه وقتی فاطمه از دنیا رفت جای تازیانه همچون بازو بند روی بازویش مانده بود.

برای آگاهی بیشتر ر.ك : كتاب سلیم بن قیس , ج 2, ص 674, تحقیق محمدباقر انصری , انتشارات الهادی قم .

6-سیدمرتضی (متوفای 436) بعد از نقل تهدید به احراق، به روایت بلاذری می‌نویسد:

وَ هذا الْخَبَرُ َقْد رَوَتْهُ الشِیعَهُ مِنْ طُرُقٍ كَثِیَرهٍ وَ إنَّما الطَرِیفُ أنْ نَرْوِیَهُ بِرِوایَهٍ لِشُیُوخِ مُحَدِّثِی الْعامَّهِ وَ لكِنَّهُمْ كانُو یَرْوُونَ ما سَمِعُوا بِالسَلامَهِ وَ رُبَّما تَنَبَّهُوا علی ما فِی بَعْضِ ما یَرْوُونَهُ عَلَیْهِمْ فَكَََفُّو عَنْهُ ... ( تلخیص الشافی (شیخ طوسی)، ج3، ص76، چاپ : مطبعه الاداب، نجف.)

و این خبر را شیعه از راه‌های زیادی روایت كرده است و نكته جالب این است كه:

ما آن را به روایت بزرگان محدثین اهل سنت روایت می كنیم اما آنها (در ابتدا) آنچه شنیده بودند را به درستی روایت می كردند اما چه بسا به برخی از آن چه به ضرر خودشان روایت می‌كردند آگاهی یافتند و از (نقل) آن صرفنظر نمودند ...

حال بعد از ذكر این منابع و این مطالب نتیجه روشن است، زنى كه در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه‏اش و سقط جنینش و ... مریض گردد و مرض او در زمان كوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى‏گردد ، و به عامل جنایت مستند مى‏باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است كه ائمه معصومین و اهل‏بیت رسول‏خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى‏خواندند . چنانكه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول كافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).

با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى‏ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انكار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش‏روى تاریخ قرار می گیرد كه از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب كرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش كشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش‏زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور كه بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند كه دو كتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند كه در نزد اهل سنت این دو كتاب بعد از قرآن مهمترین كتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى‏گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبكر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابكر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، كتاب الخمس ، باب 837 ، ح‏1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بكر فى ذلك فهجرته فلم تكلّمه حتّى‏ توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، كتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، كتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . ‏ چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاك سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابكر وصلّى‏ علیها . » (همان). ‏ چرا چنانكه بخارى نقل كرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . ‏چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده‏اند : على ( ع )، ابوبكر و عمر را كاذب ، آثم ، غادر و خائن مى‏دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابكر ) كاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی كاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، كتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حكم الفئ ، حدیث 49) . ‏

شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپامى‏خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى‏شد، امروز تحریف گران تاریخ مى‏گفتند على براى گرفتن حكومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه كشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .

به هر حال شهادت بانوی دو عالم و آزار و اذیتهایی كه در دوران كوتاه پس از پیامبر از سوی غاصبان خلافت دید واقعیتی است كه قابل انكار نمی باشد و مصیبتی است كه تا روز قیامت رنج و محنت آن از دل عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت بیرون نخواهد رفت.

منبع : پرسمان دانشجویی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.