مردم در انتخاب دین آزادند؟!
خداوند مبناى آفرینش انسان را چه قرار داده است؟ آیا او را موجودى آزاد آفریده یا موجودى مجبور؟ اگر آزاد است، این آزادى محدود است یا غیر محدود؟
آزادى در مکاتب مختلف، بنا بر نوع انسانشناسى و جهان بینى آن مکتب تعاریف گوناگونى دارد. اسلام به منزله یک مکتب حیاتبخش، که ضامن سعادت دنیا و آخرت پیروان خویش است، درباره آزادی دینی نظرات جامع و کاملی دارد. براى یافتن جایگاه آزادى در این نظام فکرى و سیاسى، بایستی مفاهیم وابسته به این مفهوم را مورد توجه قرار داد؛ زیرا غفلت از این کلى نگرى و شمول نگرى موجب درک نادرست این مقوله مهم و حیاتى خواهد شد.
اثبات آزادى انسان
شاید این سۆال مطرح باشد که خداوند مبناى آفرینش انسان را چه قرار داده است؟ آیا او را موجودى آزاد آفریده یا موجودى مجبور؟ اگر آزاد است، این آزادى محدود است یا غیر محدود؟ امام علی علیه السلام در پاسخ به این سۆالات فرموده است: «خداوند متعال آدم را در مکانى که وسایل عیش و آزادیش فراهم بود، جاى داد و جایگاه او را ایمن گردانید».(1)
حضرت با بیان داستان آفرینش انسان به این پرسش ها چنین پاسخ می دهد که انسان در داخل بهشت آزاد آفریده شد و خداوند به او فرمود: در این بهشت آزادى، تمام وسایل راحتى و آزادى براى زندگى تو فراهم است. سپس فرمود: اى آدم و حوا ! شما آزادید تا از تمام نعمت هایى که در بهشت برایتان نهادهام، استفاده کنید؛ ولى هرگز به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد. خداوند با این بیان خطاب به آدم و حوا، در حقیقت علی رغم تمام آزادی هایى که در اختیار انسان قرار داده بود، محدوده اى براى او قرار داد که نمى توانستند از آن محدوده جلوتر بروند. بنابراین انسان در بهشت آزاد مطلق آفریده نشد و خداوند حدودى براى او قرار داد که نباید از آن تجاوز می کرد.
آنچه از بیان داستان خلقت آدم و حوا توسط امام به دست می آید، این است که اصل آفرینش انسان بر مبناى آزادى است. آزادى نیز محدود به حدود و قیودى دارد که رعایت آن بر انسان واجب است و سرپیچى از آن به ضرر وجود انسان خواهد بود. <خداوند سبحان بندگانش را امر کرده به اختیار و نهى فرموده با بیم و ترس (از عذاب)، و تکلیف کرده به آسان و دستور نداده به کار دشوار، او کردار اندک را پاداش بسیار عطا فرموده و او را نافرمانى نکرده اند، از جهت اینکه مغلوب شده باشد و فرمانش را نبرده اند، از جهت اینکه مجبور کرده باشد>.(2)
انسان در عین آزادى، براى ساختن اندام هاى روانى خویش و تبدیل محیط طبیعى به صورت مطلوب خود و فراهم کردن آینده مطلوبش، محدودیت هاى فراوانى دارد و آزادى اش، آزادى نسبى است؛ یعنى آزادى انسان در داخل یک دایره، محدود است و در داخل همین محدودیت، مى تواند آینده اى سعادت بخش یا سیاه و تاریک براى خود انتخاب کند
امر و نهى بندگان نشانه اختیار و آزادى آن هاست؛ یعنی به انسان ها حق انتخاب داده شده است. خداوند کارهاى آسان را براى بندگان خود قرار داده است تا خود با میل و رغبت به سوى آن بروند و نه با اجبار؛ زیرا اگر وظایف انسان از حدّ طاقت و قدرت او خارج بود، بسیارى از انسان ها با میل و رغبت، فرامین الهى را انجام نمى دادند و فقط بر اساس قوانین، وظایف خود را انجام مى دادند. انسان آزاد است که عمل نیکى را انجام دهد و در قبال آن پاداش بگیرد و یا اینکه از آن سرباز زند و مجازات شود. حضرت در این باره چنین می فرماید: «امر مى نماید او را به پرهیزکارى و ترس از خدا... و او را امر مى فرماید که نفس خود را هنگام شهوات و خواهش ها فرو نشاند».(3) «دورى کن از کارى که نظایر آن را نپسندى و نفس خود را به آنچه خدا به تو واجب گردانیده، وادار به امید پاداش و ترس از کیفرش...».(4)
حدود آزادى
انسان در عین آزادى، براى ساختن اندام هاى روانى خویش و تبدیل محیط طبیعى به صورت مطلوب خود و فراهم کردن آینده مطلوبش، محدودیت هاى فراوانى دارد و آزادى اش، آزادى نسبى است؛ یعنى آزادى انسان در داخل یک دایره، محدود است و در داخل همین محدودیت، مى تواند آینده اى سعادت بخش یا سیاه و تاریک براى خود انتخاب کند.(5) از جمله عواملى که آزادى فرد را محدود مى کند و انسان مى تواند تا حدّى خود را از قید آن برهاند، عوامل اجتماعى است. امام علی علیه السلام در یکى از خطبه هاى خود در مذمت مردم شهر بصره مى فرماید: <هرکه در میان شما اقامت کرده، در گرو گناه خود بوده و کسى که از میان شما بیرون ر فته، رحمت پروردگارش را درک کرده>.(6)
هرچند امام علیه السلام، در زمان خلافت سه خلیفه آزادى عمل چندانى نداشت و در رأس حکومت نبود، ولى هیچ گاه از انجام فعالیت هاى خود باز نایستاد و از گفتن حرف حق ابایى نداشت. همیشه این موضوع را گوشزد می کرد که خلافت حق مسلم ایشان است و آن ها به زور آن را غصب کرده اند. امام از همان اندک آزادى بیانى که داشت، نهایت استفاده را مى نمود تا حرف خود را به گوش همگان برساند.
وقتی عقیل، برادر امام به قصد درخواست مقدار بیشترى از سهم بیت المال نزد حضرت آمد و گمان مى کرد که حضرت نیز به سبب رابطه خویشاوندى سهم بیشترى را در اختیار او خواهد گذاشت، حضرت فرمود: «سوگند به خدا (برادرم) عقیل را در بسیارى فقر و پریشانى دیدم که یک من گندم (از بیتالمال) شما را از من درخواست نمود و کودکانش را پریشان مى دیدم با موهاى غبارآلوده و رنگ هاى تیره، گویا رخسارشان با نیل سیاه شده بود، و عقیل براى درخواست خود تأیید کرده سخن را تکرار مى نمود، و من گفتارش را گوش مى دادم و گمان مى کرد دین خود را به او فروخته، از روش خویش دست برداشته دنبال او مى روم، پس آهن پارهاى براى او سرخ کرده نزدیک تنش بردم تا عبرت بگیرد، و از درد آن ناله و شیون کرد مانند ناله بیمار، و نزدیک بود از اثر آن بسوزد. به او گفتم: اى عقیل! مادران در سوگ تو بگریند، آیا از آهن پارهاى که آدمى آن را براى بازى خود سرخ کرده ناله مى کنى و مرا به سوى آتشى که خداوند قهار آن را براى خشم افروخته، مى کشانی؟ آیا تو از رنج مى نالى و من از آتش دوزخ ننالم؟».(7)
خداوند سبحان بندگانش را امر کرده به اختیار و نهى فرموده با بیم و ترس (از عذاب)، و تکلیف کرده به آسان و دستور نداده به کار دشوار، او کردار اندک را پاداش بسیار عطا فرموده و او را نافرمانى نکرده اند، از جهت اینکه مغلوب شده باشد و فرمانش را نبرده اند، از جهت اینکه مجبور کرده باشد
اگر چه امام توانایى و آزادى عمل داشت و می توانست برادر خود را دریابد و به او کمک کند، اما از انجام خواسته برادر خود سر باز زد؛ زیرا عاقبت کار خود را مى دانست. امام نه تنها در مورد خودش این حساسیت را نشان مى داد؛ بلکه نسبت به کارگزاران خود نیز احساس مسۆولیت مى کرد و هرگاه آنان از آزادی هاى خود بر خلاف مصلحت خود و جامعه استفاده مى کردند، فورا به آن ها گوشزد مى کرد. <و آنان که (ساختمان ها) بنا کرده و برافراشته و زینت داده و بیاراسته و ذخیره گردانیده، و خانه و باغ و اثاثیه جمع نموده و به گمان خود براى فرزند در نظر گرفتهاند، که همه آن ها را به محل بازپرسى و رسیدگى به حساب و جاى پاداش و کیفر بفرستد، زمانی که فرمان قطعى صادر شود، عقلى که از گرفتارى خواهش رها باشد و از وابستگی هاى دنیا سالم ماند، بر این قباله گواه است>.(8)
امام در جای دیگری می فرماید: < زنان را در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا که سختگیرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است> .(9)
این نگاه عمیق اسلام به زن نه تنها محدودیت نیست؛ بلکه سبب حفظ سلامتى و اقتدار و عزت و بزرگى زنان نیز مى گردد و مصلحت جامعه را نیز در نظر می گیرد.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، خطبه 1.
2. صحیفه نور، ج 5، ص 261.
3. نهج البلاغه، نامه 53.
4. همان.
5. یزدى، حسین، آزادى از نگاه استاد مطهرى، ص 38.
6. نهج البلاغه، خطبه 13.
7. همان، خطبه 215.
8. همان، نامه 3.
9. همان، نامه 31.
زهرا رضائیان
بخش نهج البلاغه تبیان