او مردی است حلیم و باوقار و عاقل و محكم و ثابت، كه از جای خود به‌درنرود و از طریق رفق و مدارا پابیرون‌نگذارد. غضب او را سبك‌ننماید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

  

امام صادق(عليه‌السلام) و روش برخورد با شبهات
e(

    

      شخصی در مدينه پس از صحبت با حضرت وقتی از خانه حضرت بيرون ‌مي‌آيد. از او مي‌پرسند: چي شد؟ مي‌گويد: همة علم در اين خانه است. يك جا مي‌گويد: اگر بناست معنا متجسم ‌بشود به جسمي، آن جسم، جسم صادق آل محمد است.

 

 در برخورد با مخالفان فرهنگی، دو چیز بسیار کارساز است. یکی «محتوا» و دیگری «روش». باید روشن شود از نظر معرفتی سخنی که شیعه می‌گوید ناظر بر افق‌هایی بلنداز حقیقت است. و نیز باید برای ارائه‌ی معارف شیعه از روشی خاص که متناسب آن معارف باشد، استفاده کرد. در این‌جا ما روش امام معصوم را تا حدّی متذکر می‌شویم. راوي مي‌گويد كه مفضل ـ يار مشهور امام صادق(عليه‌السلام) ـ در مكه بود، ديد كه يكي آن‌جا نشسته و عده‌اي هم دورش را گرفته‌اند. متوجه شد إبن‌أبي‌العوجاء است و دارد سخنان كفرآميز مي‌گويد و عملاً خدا و پیامبر را زیر سؤال می‌برد و شبهه‌پراکنی می‌کند. جناب مفضّل به غیرت دینی‌اش برخورد و شروع کرد به اعتراض، پیش خود گفت: اي واي ! چيزهايي كه اين مي‌گويد، اگر به گوش مردم برسد، همه بي‌دين مي‌شوند. فریاد زد: «يا عَدُوَّالله! اَلْحَدْتَ في دينِ اللهِ». اي دشمن خدا! در دين خدا الحادكردي. «وَ أنْكَرْتَ الْبارِيَ جَلَّ قُدْسُهُ» منكرِ حضرتِ حقي. خودش می‌گوید نتوانستم غضب خود را کنترل کنم. إبن‌أبي‌العوجاء گفت كه چه خبر است؟! «اي مرد! اگر تو اهل كلامي، بيا بنشين بحث‌كنيم، و اگر از اصحاب جعفربن‌محمد هستی او با ما به اين نحو مخاطبه ‌نمي‌كند. گفت: جعفر بن محمد، از ما بيشتر از آنچه تو شنيدي، از اين كلمات شنيده و هيچ فحشي هم به ما نداده».

     عنایت بفرمایید؛ كسي اين حرف را مي‌‌زند كه اصلاً امام صادق(عليه‌السلام) را قبول ندارد. در ادامه‌، در وصف امام صادق(عليه‌السلام) مي‌گويد: «او مردي است حليم و باوقار و عاقل و محكم و ثابت، كه از جاي خود به‌درنرود و از طريق رفق و مدارا پابيرون‌نگذارد. غضب او را سبك‌ننمايد» ، به این معنی که حضرت در حین بحث با ملحدان نیز غضب ‌نمي‌كنند كه سبك و بي‌محتوا بشوند. « بشنود كلام ما را و به همة دلايل ما گوش‌دهد به‌نحوي كه گمان‌كنيم بر او غلبه‌كرده‌ايم و حجت او را قطع نموديم ، آن وقت شروع كند به كلام ، پس باطل كند حجت و دليل ما را به كلام كمي، و خطاب غيِر بلندي، ملزم كند ما را به حجت خود و عذر ما را قطع كند و ما را از ردّ جواب خود عاجز نمايد ، فَاِنْ كُنْتَ مِنْ اَصْحابِه فَخاطِبنا بِمِثْلِ خِطابِه ، پس اگر تو از اصحاب اويي ، مانند او با ما گفتگو كن»[1].

    عنایت بفرمایید که حضرت چگونه با کافر برخورد می‌کنند که إبن‌أبي‌العوجاء و امثال او رسيده‌اند به اين‌كه امام انسانی است با وقار و حليم، خوب هم حرف‌هاي آن‌ها را گوش‌مي‌دهد و سپس با کمترین کلمات آن سخنان را رد می‌کنند. رمز موفقیت شیعه را در آینده باید در روش امام صادق(عليه‌السلام) جستجو کرد. برای روشن‌شدن این امر به روش رقیبان شیعه نگاه کنید تا معلوم شود چرا آینده از آن مکتب امام صادق(عليه‌السلام) است. رقیبان شیعه یا اهل سنت هستند، که سخت تفکر مقابل خود را می‌کوبند و تکفیر می‌کنند، و یا جهان استکبار است که تهمت می‌زند. واین در حالی است هیچ‌کدام از این روش‌ها آینده ندارند.

     امام(عليه‌السلام) به اينجا رسيده‌اند كه یک وجه از حفظ اسلام، شناخت شبهه‌هاي امثال إبن‌أبي‌العوجاء‌ها است و نمي‌شود بگوييم دهانشان را ببندند و حرف نزنند وگرنه می‌گویند ما حرف‌های مهمی داریم نمی‌گذارند بزنیم و ظرفیت شنیدن آن را ندارند، و لذا امام(عليه‌السلام)  اجازه دادند آن‌ها از زبان خودشان همه‌ی حرف‌هایشان را بزنند و تمام شخصیت فکری خود را معرفی کنندتا معلوم شود چه‌چیزی در چنته دارند. پس از آن معلوم کردند چگونه مبانی فکر آن‌ها دور از واقعیت است.[2] آری! حفظ اسلام به دو چيز است: یکی نشان‌دادنِ حقايق اسلام، و دیگری جواب‌دادن به شبهات.

         اگر مي‌خواهيد اسلام را حفظ‌كنيد، دو نكته باید رعايت‌شود:  اولاً: چشم خود را از شبهاتی که مطرح است نبندیم و آن‌ها را درست بشناسیم و معارف لازم جهت جوابگویی به آن‌ها پیدا کنیم. ثانیاً: روش جواب‌گویی به شبهات را از امام صادق«علیه‌السلام»  بیاموزیم تا فضای علمی به فضای جنگ و جدل تبدیل نشود ودر نتیجه نور تشیع ظاهر گردد. آری! آنچنان دشمنان ما خود را برای زیر سؤال‌بردن مبانی دین - به‌خصوص شیعه- مجهز کرده اندکه برای دفع آن باید مجهز به اسلام ناب شد و نمی‌شود سؤال‌های نو را با جواب‌های کهنه دفع کرد و یا اجازه سخن گفتن به آن ها نداد.[5]

     در يكي از مراكز آموزش‌عالي دانشجویان رشته دينی عربي گفتند: ما در اينجا مسلمان آمده‌ايم ولي داريم كافر برمي‌گرديم، از بس شبهات فراوان است و ما نمی‌توانیم جواب دهیم. عرض کردم به‌هرحال نمي‌شود گوشتان را نسبت به اين شبهات ببنديد، بايد شبهه‌ها را بشناسيد، و جواب بدهيد تا عظمت تفکرشیعه بیش از پیش برایتان روشن شود. نمي‌شود كه عصباني شد و حرص خورد.

    محاجه‌هاي امامان«علیهم‌السلام» با ملحدین را در کتاب‌های احتجاجات مطالعه بفرمایید  ببینید چگونه ائمه«علیهم‌السلام» شبهات زمان خود را می‌شناختند . طرف حتي در طواف كعبه مي‌آمد خودش را به شانه امام مي‌زد بعد شروع‌مي‌كرد اشكال‌كردن. امام مي‌گفتند: بعد از طواف بيا بنشينيم با هم صبحت‌كنيم. بعد از طواف هم مي‌نشستند باحوصله با هم صبحت‌مي‌كردند، بله باحوصله.

     آنچه كه مي‌خواهم عرض‌كنم اين است كه اولاً: بايد بدانيم شرايطْ گاهي شرايط شبهه است، شرايطي است كه افراد اشكال‌دارند. إبن‌أبي‌العوجاء‌ها در جامعه‌ای پویا مثل جامعه تشیع فعّال هستند، آماده ‌بشويد با اين‌ها به روش امام‌صادق(عليه‌السلام) برخوردكنيد. و گمان نکنید اگر ابن‌ابی‌العوجاء قانع نشد کار شما بی‌نتیجه مانده، در آن صورت شما ثابت کرده‌اید در مقابل شبهه‌ی دشمنانِ دین حرف دارید.

     جواب شبهات إبن‌أبي‌العوجاءها را عده‌ای دیگر هم می‌توانستند بدهند اما این‌که انسان بتواند باحوصله از شبهه استقبال‌كند، هنر این خانواده است. إبن‌أبي‌العوجاء خدمت امام(عليه‌السلام) مي‌نشسته، شبهاتش را می‌گفته و جواب اشكالاتش را مي‌گرفته‌است ‌و با اين‌كه عقيده‌اش عوض نمي‌شده ‌است، با این وصف می‌پذیرفته خدمت دانشمندی بزرگ رسیده، و لذا برای آن حضرت احترام قائل بوده و این چیزی بود که دشمنان اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمی‌خواستند.

     شخصی در مدينه پس از صحبت با حضرت وقتی از خانه حضرت بيرون ‌مي‌آيد. از او مي‌پرسند: چي شد؟ مي‌گويد: همة علم در اين خانه است. يك جا مي‌گويد: اگر بناست معنا متجسم ‌بشود به جسمي، آن جسم، جسم صادق آل محمد است.

     آيا فكركرده‌اید در جامعة سطحي‌زده‌اي كه آدم‌ها حوصله گوش‌دادن به حرف علمي را ندارند، اين چهار هزار تا دانشمند كجا بودند؟! در جامعة سطحي اگر بگويند كجا كوپن مي‌دهند، همه مي‌دوند. بیشتر به مسائل سطحی و ملموس گرایش دارند، یک هنرپیشه را بیشتر می‌شناسند تا علماء را. حال در اين جامعهْ امام صادق(عليه‌السلام) چهار هزار شاگرد از دانشمندان شیعه و سنی داشته‌اند! اين يك هنربزرگ است که باید در روش و بینش آن حضرت دنبال کرد.

     شبهه‌كنندگان مي‌دانستند در خدمت امام كه بروند، نه تحقير مي‌شوند نه مهرحماقت‌مي‌خورند و نه البته نه تأييد مي‌شوند و لذا حضرت سعی می‌فرمودند فضای علمی در جلسه برقرار کنند، حال اگر رقیب هوچی‌گری در می‌آورد حضرت با صبر و حوصله‌ی خود ضعف او را بر ملا می‌کردند. مصيبت امروز، این نیست که معارفی جهت مقابله با رقبا نداریم‌، مصيبت ما اين است كه تحمل شبهات رقیبان را ‌نداريم. كه مثلاً برادر بنده، همساية من و شما، فلان‌آقا، فلان‌خانم شبهه‌می‌كند و اصل نبوت و عدل را زير سؤال‌می‌برد، مي‌خواهيم يقه‌مان را پاره‌كنيم. نه آقا! نه شما يقه‌ی خودت را پاره کن و نه یقه‌ی طرف مقابل را‌، بپذيريد كه امروز بايد حيات نوينی پيدا كنيم تا حقانیت تشیع روشن شود. امروز معاويه يك طرف نيست و علي(عليه‌السلام) يك طرف، تا شمشيرها سرنوشت اسلام را تعيين كنند. امروز شبهه‌كنندگان‌‌در متن جامعة اسلامي، به خودی ها  در آمده‌اند تا با زبان خودی ها تهاجم فرهنگیِ خود را شروع کنند.

     اي كاش روي اين نكته كار مي‌شد كه چرا در آن زمان براي امام صادق(عليه‌السلام) خيلي مهم نبود بني‌اميه برود و بني‌عباس بيايد. امام(عليه‌السلام) در آن زمان متوجه شدند در فضایی که شبهه‌افکنان ایجاد کرده‌اند، اصل اسلام دارد از معنا خارج می‌شود و باید مبانی تئوریک اسلام در معارف و احکام شکل بگیرد. مگر يك عده‌اي به نام خون‌خواهی شهداي كربلا نيامدند از مردم بيعت‌گرفتند ولي نتيجه‌اش را سُفّاه و منصور عباسي بردند، چون معرفتی که بتوانند امام معصوم را از مدعیانی چون عباسیان بشناسند نداشتند. جامعه‌ی سیاست‌زده نمی‌تواند درست فکر کند، اول باید به آن کمک کرد تا درست فکر کند. بني‌عباس متوجه ‌شده بودند امام فعلاً نمي‌خواهند حاكميت را به‌دست ‌بگيرند اما علت آن را نمی‌دانستند، آزارهای گاه و بیگاه آنها به امام وسپس عذر خواهی هایشان به همین جهت بود.

   يك وقت است شما دين را تبيين‌كرده‌ايد و مبانی معرفتی و فقهی تشیع به‌خوبی تبیین شده، حالا با اين مردمي كه دين برايشان تببين‌شده ‌است، می‌توان حاكميت را به‌دست ‌گرفت. وبا آن مردم چنان کاری ممکن نبود.

     مگر زمان اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) كه معاويه اسلام را تهديد‌مي‌كرد، بسياري از سردارهاي سپاه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) به فتواي عمر روي كفش‌هايشان مسح ‌نمي‌كشيدند؟! هيچ كاري هم نمي‌شد بكني و دیدید که حضرت امام حسن(عليه‌السلام) نتوانستند با آنچنان مردم، جلو معاویه ایستادگی کنند، چنین مردمی امام را هم تحویل معاویه می‌دادند.

     امروز اگر شیعه در صدد است که تمدن اسلامیِ آینده را پایه‌گذاری کند باید بدانیم   چگونه با شبهه برخوردكنيم. و در مقابل تندترین شبهات از کوره در نرویم و جا نخورید که فرزند و نزدیکانتان تحت تأثیر شبهات قرار گرفته‌اند. کار دشمن شبهه‌سازی است و کار ما هم طرح معارف است به نحوی که معلوم شود شبهه‌سازان، از معارفِ کافی برخوردار نیستند و روش امام صادق(عليه‌السلام) هم راهنمای ما است. راستی اگر إبن‌أبي‌العوجاء‌ها نبودند چگونه امام صادق(عليه‌السلام) و مکتب تشیع این‌چنین می‌درخشید؟ آیا ما نباید با بینش و روش خود تشیع را بدرخشانیم؟ مگر قلب شما امن نيست كه حق پيش شماست؟! اگر نه، كه هيچ، حق داري عصباني شوي، ولی اگر می‌بینی رقیب شما در ظلمات است چرا با نور معرفت و اخلاق مسئله را روشن نکنیم و خود را از ضعفی که رقیبان ما دارند نرهانیم؟

     ما وقتي مطمئنيم اسلام حرف دارد، وقتی به حقانیت مباني نظري و علمي ولايت ‌فقيه مطمئنيم، وقتی به حقانیت اعتقاد به نبوت، و امامت امام مطمئن هستیم، چرا با آرامش و حوصله و احترام به رقیب، بحث را دنبال نکنیم. ما بايد اينقدر آرام باشيم كه اگر طرف امروز همه حرفهايش را زد و رفت، صد تا جواني را هم كه پاي حرف‌هايش نشسته‌اند راگيج‌كرد و رفت، نگران نشويم، اين دنيا فردا هم دارد. نگوحالا جوانان را كجا گيربياوريم؟! نه، بي‌وقاريِ تو، سبكيِ تو بيشتر ضرر دارد، بگذارد حرف‌هايش را بزند. در اين قضيه نمونه زياد داريم، مثلاً آقا آمده ‌بود حرفش را بزند مخالفین او به جاي اين‌كه بگويند: شما حرفت را بزن ما هم حرفمان را مي‌زنيم، رفتند بلند گو را قطع ‌كردند كه او حرفش را نزند. افرادی كه آمده ‌بودند بحث را بشنوند با این‌که عقيده‌شان اين نبود كه اين كسي كه مي‌خواهد اين حرف‌را بزند حرف حسابی دارد ولی با این کار نوَددرصدِشان مي‌گفتند: نگذاشتند حرف‌هايش را بزند، پس معلوم است حق با او بوده. آيا روش امام صادق(عليه‌السلام) اين است؟! حالا چه كسي مقصر است؟!

    اصلاً زمانه را نمي‌‌شناسند، فكركرده‌اند در جبهه‌ی جنگ هستیم و باید به همدیگر گلوله شلیک کنیم. چطوری رزمندگان با يك آرامشي، قُرْبَةًإلي‌الله به جبهه مي‌رفتند، هم نماز شبشان را مي‌خواندند هم روز مي‌جنگيدند؟! باید بدانید در جبهه جنگ فرهنگی چگونه عمل کنیده ؛ هم نماز شبتان را بخوانيد و هم با آرامشي هچون آرامش امامتان با رقیب بحث ‌كنيد. حق پيش شماست، دريادريا حقيقت پشت شماست. بايستيد، بحث‌كنيد، فكرتان هم مغشوش‌نشود.

    اول اين‌كه امروزه بايد براي خدا با شبهه‌كننده وارد مقابله شد. دوم اين‌كه وظيفه‌تان اين است آمادگيِ رودررويي با شبهات، و احساس‌وظيفه‌نسبت به رفع آن‌ها را در خود به عنوان حفظ اصل اسلام بپرورانید، اعتقاد داشته باشید همین برخوردهای صحیح نسبت به دفع شبهه موجب رفع مشكل مي‌شود.

     برخورد با كفر بدون تأييد، بله تأييدِكفر، نه. ولي برخورد صحيح با كفر، آري! ممکن است عده‌اي از اين‌طرف بیفتند؛ برای نزدیک‌کردن رقیب به خود از بعضی مبانی خود کوتاه بیاییم، این همان چیزی است که دشمنان شیعه می‌خواهند، تا بگویند هم ما حقیم و هم شیعه، ما پلوراليسم را به معنایی که دشمنان ما مطرح می‌کنند قبول‌نداريم؛ مبنی بر این‌که همه مكتب‌ها و اديانِ فعلي حق مي‌گويند! نخير، به ادله‌ای محکم فقط فعلاً اسلام حق مي‌گويد. اما اين كه چطوري ثابت‌كنيم فقط اسلام حق مي‌گويد، اين يك وقار و آرامش مي‌خواهد.

ادامه دارد


تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه


[1] - قَالَ الْمُفَضَّلُ فَلَمْ أَمْلِكْ نَفْسِي غَضَباً وَ غَيْظاً وَ حَنَقاً فَقُلْتُ يَا عَدُوَّ اللَّهِ أَلْحَدْتَ فِي دِينِ اللَّهِ وَ أَنْكَرْتَ الْبَارِيَ جَلَّ قُدْسُهُ الَّذِي خَلَقَكَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ وَ صَوَّرَكَ فِي أَتَمِّ صُورَةٍ وَ نَقَلَكَ فِي أَحْوَالِكَ حَتَّى بَلَغَ إِلَى حَيْثُ انْتَهَيْتَ فَلَوْ تَفَكَّرْتَ فِي نَفْسِكَ وَ صَدَقَكَ لَطِيفُ حِسِّكَ لَوَجَدْتَ دَلَائِلَ الرُّبُوبِيَّةِ وَ آثَارَ الصَّنْعَةِ فِيكَ قَائِمَةً وَ شَوَاهِدَهُ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ فِي خَلْقِكَ‏ وَاضِحَةً وَ بَرَاهِينَهُ لَكَ لَائِحَةً فَقَالَ يَا هَذَا إِنْ كُنْتَ مِنْ أَهْلِ الْكَلَامِ كَلَّمْنَاكَ فَإِنْ ثَبَتَتْ لَكَ حُجَّةٌ تَبِعْنَاكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ مِنْهُمْ فَلَا كَلَامَ لَكَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ فَمَا هَكَذَا تُخَاطِبُنَا وَ لَا بِمِثْلِ دَلِيلِكَ تُجَادِلُ فِينَا وَ لَقَدْ سَمِعَ مِنْ كَلَامِنَا أَكْثَرَ مِمَّا سَمِعْتَ فَمَا أَفْحَشَ فِي خِطَابِنَا وَ لَا تَعَدَّى فِي جَوَابِنَا وَ إِنَّهُ الْحَلِيمُ الرَّزِينُ الْعَاقِلُ الرَّصِينُ لَا يَعْتَرِيهِ خُرْقٌ وَ لَا طَيْشٌ وَ لَا نَزَقٌ يَسْمَعُ كَلَامَنَا وَ يُصْغِي إِلَيْنَا وَ يَتَعَرَّفُ حُجَّتَنَا حَتَّى إِذَا اسْتَفْرَغْنَا مَا عِنْدَنَا وَ ظَنَنَّا أَنَّا قَطَعْنَاهُ دَحَضَ حُجَّتَنَا بِكَلَامٍ يَسِيرٍ وَ خِطَابٍ قَصِيرٍ يُلْزِمُنَا بِهِ الْحُجَّةَ وَ يَقْطَعُ الْعُذْرَ وَ لَا نَسْتَطِيعُ لِجَوَابِهِ رَدّاً فَإِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَخَاطِبْنَا بِمِثْلِ خِطَاب) توحيد المفضل ص 42  محاورة المفضل مع ابن أبي العوجاء

[2] - البته ابن‌ابی‌العوجاء‌ها غیر از سلمان رشدی‌ها هستند که با تمام بی‌حیایی تهمت می‌زنند و دامان پاک پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و امام معصوم علی«علیه‌السلام» را آلوده و فاسد معرفی می‌کنند.

[3] - سنن دارمي، ج 1 ص54- الفتوحات‌الاسلاميه ج2 ص445.

[4] - كنزالعمال ج1 ص229- الغدير ج 12 ص 185 به بعد.

[5] - البته این به این معنی نیست که تریبون در اختیار  دشمنان گذاشته شود تا مراکزی که با پول بیت المال مسلمین تهیه شده جهت تبلیغ تفکر کفر آلود استفاده گردد .

[6] - الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2ص 368