استقلال مدارك حوزوى نمونهاى از مديريت تحول
استقلال مدارك حوزوى نمونهاى از مديريت تحول
ببينيد اینجا صحبت مدرك شد. بنده جزء كسانى هستم كه از اوايل بر روى «مدرك مستقل حوزهاى» تكيه كردم، الآن هم اصرار دارم.
مدركِ خود حوزه با اعتبار خودش، نه به اعتبار وزارت علوم؛ چون اعتبار حوزه عميقتر، ثابتتر و مهمتر از اعتبار هر وزارتى است. با اعتبار خودش، حوزه مدرك بدهد. حالا اسم مدرك را هر چه مىخواهند بگذارند. بعضى از دوستان اعتراض كردند كه چرا مىگريزيد از اسم دكترا و كارشناسى ارشد و اسمش را گذاشتهايد سطح سه و سطح چهار، اینها را من بحثى ندارم. اینها را بنشينند بحث كنند، هر جور تصميم گرفتند، همان درست است
تغيير «محتواى آموزشى» با رويكرد درك مطلب
مسألهی كتابهاى درسى را كه آقايان مطرح كردند، كاملاً درست است. بنده در قم - در يكى از سفرها، حالا درست يادم نيست كه كى بود. يكى از آقايان گفتند ده سال است، من نمىدانم. من خيال میکردم سه چهار سال است - در جلسهی فضلا بحث كتاب درسى و تغييرات كتاب درسى را مطرح كرديم، بلافاصله بازخوردش به من رسيد، مخالفتها! كه البته اين مخالفتها از طرف من نادانسته هم نبود، مىدانستم عدهاى مخالفت میکنند با اين قضيه. تغيير كتاب درسى لازم است، حتماً هم بايد تغيير پيدا كند، در اين هيچ شكى نيست. استدلالى كه يكى از برادران ما اینجا ذكر كردند، من يادداشت كردم، استدلال بسيار متينى است كه اگر قرار بود ما كتاب درسى را عوض نكنيم، بايد همان «معالم» را میخوانديم، ديگر «قوانين» چرا نوشته شد؟ «رسائل» چرا نوشته شد؟ «فصول» چرا نوشته شد؟ «كفايه» چرا نوشته شد؟ خوب، اين درست است، الآن هم همين است. الآن هم بايستى حتماً كتاب درسى تغيير كند، بايستى كارى كرد كه همّ طلبه، فهميدن مطلب باشد، نه فهميدن عبارت. هيچ هنرى نيست در اين كه ما عبارت را جورى مغلق بگيريم، يا اگر تعمداً هم مغلق نگيريم، بیمبالاتى كنيم كه عبارت بشود مغلق، تا طلبه مبالغى وقتش صرف اين كار بشود. اين چه هنرى است؟! اين چه لطفى دارد؟! چه خيرى در اين نهفته است؟! نخير، عبارت را آن چنان واضح بيان كنيم كه آن كسى كه استعداد فهميدن مطلب را دارد، راحت از عبارت، مطلب را بفهمد. استاد هم براى تفهيم عبارت دچار مشكل نشود و فقط مطلب را بيان كند.
حالا كى مثل شيخ انصارى است؟ اين همه مكاسب نوشتهاند. اين درس خارج كه حالا به صورت تدوين شده در آمده، خصوصيتش براى آن كسى كه در درس خارج شيخ نشسته، خوب است، مطلب را دائم به اين طرف بكشاند و به آن طرف بكشاند، دائم ابداع احتمال كند اما براى كسى كه میخواهد فقه استدلالى را از روى متن ياد بگيرد، نه؛ خوب نيست؛ طلبه دچار مشكل است، مكاسب را تسهيل كنند. همان مطالب شيخ را بياورند در يك كتاب ديگرى، منتها سرراست و روشن. تحقيق شيخ را در هر مسألهاى قشنگ بيان كنند، اما متعبد و مقيد باشند به همان كه شيخ بيان كرده، آن را بيان كنند در اين كتاب جديد. اين میشود مكاسب جديد، كه لازم است. اين عقيدهی من است. حالا ممكن است مسئولين حوزه و مديران حوزه و بعضى از برجستگان حوزه نپسندند و اين كار نشود اما يك روزى بدون ترديد خواهد شد. خوب، اين، اين طرف قضيه.
لزوم حفظ «مايهی علمى»، در هنگامهی تحول آموزشى
آن طرف قضيه، گفتيم بايد تحول مديريت شود. بايد توجه شود كه مايهی علمى رقيق نشود، سطح مطلب شيخ پايين نيايد، سطح مطلب آخوند در اصول پايين نيايد. طلبه در خلأ دانايى نسبت به اين مبانى كه امروز در فقه و اصول ما عناصر مهم و اثرگذارى هست، قرار نگيرد، طلبه در خلأ قرار نگيرد. عبارات، عبارات صحيح و خوب و عربى باشد. بنده بعضى از نوشتجات حوزه را كه ملاحظه میکنم، از اين جهت ما يك خردهاى كمبود داريم، نقص داريم. يك نوشتهی متين قرص و محكمى كه در همهی مجامع علمىِ اسلامى وقتى كه رفت - چون به زبان عربى است، زبان علمى ما زبان عربى است و همه میتوانند استفاده كنند - به عنوان يك اثر برجسته و ممتاز شناخته شود، ايراد لفظى و متنى و قلمى نداشته باشد. بنابراين تحول، ناگزير است. حالا اين يكى دو مورد از موارد تحول بود، موارد زيادى هست، بسيارى از آنها را هم شما دوستان در بياناتتان گفتيد كه مورد تأييد من هم هست. بايد اين تحول، مديريت بشود. اين هم يك نكته است.
سخنان مقام معظم رهبری در آذر 86
تنظیم برای تبیان :مجید نقدی گروه حوزه علمیه