سلامی تلخ

شب بود و بابایم دلتنگ و غمگین بود مادر دلش او هم در سینه سنگین بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلامی تلخ

شب بود و بابایم

دلتنگ و غمگین بود

مادر دلش او هم

در سینه سنگین بود

خرداد چه سنگین بود

هر لحظه لحظه اش

شب تلخ و تاریک بود

در لحظه لحظه اش

روز ها و شب ها تلخ

بابای ما بیمار

از دست ما می رفت

دیگر آن نو بهار

فردا گل خورشید

در آسمان نشکفت

فصل خزان ناگه

سلام تلخی گفت

 

روح الله در ویشی

تنظیم:خرازی

******************************

مطالب مرتبط

با تو حرف می زنم امام

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت