نجات انسان از بی هدفی

غوایت گرچه گاهی به معنی ضلالت است، ولی در مقابل ضلالت کاربرد دارد. «ضلالت» یعنی گمراهی، «غوایت» یعنی بی هدفی. گاهی کسی هدف دارد امّا راهش را گم کرده و نمی‌داند از چه راه به آن برسد اما گاهی نه، یک کسی عمرش را به بازی می‌گذراند، صبح تا ظهر برای این شعار می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نجات انسان از بي هدفي

حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در بخشي از خطبه فدکيه در مورد پرتو افکني نور هدايت در جامعه بشري توسط رسول اکرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: فَأنارَ اللهُ سُبحانَهُ وَ تَعالي باَبي مُحمّدٍ ظُلَمَها، وَ جَلي بهِ بُهَمَها، فَجَلي عَن اَبصارِها غُمَمَها؛ خدا به وسيله پيامبر، نور معرفت را در جامعه منتشر کرده ابهامهايي که در درون بود، بر طرف کرد؛ و ابرها و تاريکيهائي را که جلوي چشمان مردم را گرفته بود، زدود؛ آن شبهات دامنگير را بر طرف کرد.

 

اين عبارات همان است که در خطبه اوّل نهج البلاغه حضرت امير مي‌فرمايد: و يثيروا بهم دفائن العقول1 که مال همه انبياء است. حضرت فاطمه درباره پدر بزرگوارشان مي‌فرمايد: خداوند به وسيله پدرم همه ابهامها و مبهم بودنها را بر طرف کرد.

 

نجات يافتن مردم از سقوط در آتشهاي نامعلوم توسط پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله

پدرم اين غبارها را بر طرف کرد، حقيقت انسان را به انسان نشان داد. انسان فهميد که يک موجود ابدي است؛ نه خود ساخته است، نه ياوه ساخته! يک حکيمي او را پرداخته است. و مسافر ابد هم هست. فَقَامَ بالنّاسِ بالهِدايَةِ، وَ انقَذَهُم مِن الغِوايَة. اين ا نقاذ را در بخشهاي بعدي بازتر کرده، با کمک گرفتن از بعضي از آيات2 فرمود: کُنتُم عَلي شَفا حُفرةٍ مِن النّارِ فَاَنقَذَکُم مِنها3

شفا يعني لبه اي رودخانه‌اي که زيرش را آب برده و بقيه آن خالي است.

وجود مبارک حضرت فرمود برابر اين آيه قرآني: کنتم علي شفا حفره من النّار، يک حفره اي که آتش است. رويش چند سانتي است که کسي با خبر نيست و زيرش خالي است. همين که اينجا پا گذاشت، سقوط مي‌کند. فرمود:  شما روي اين شفا بوديد، داشتيد سقوط مي‌کرديد، پدرم دستتان را گرفت و نجات داد.

 

نجات دادن مردم از آسيب تلخ بي هدفي

فانقذهم من الغوايه. غوايت گرچه گاهي به معني ضلالت است، ولي در مقابل ضلالت کاربرد دارد. «ضلالت» يعني گمراهي، «غوايت» يعني بي هدفي. گاهي کسي هدف دارد امّا راهش را گم کرده و نمي‌داند از چه راه به آن برسد اما گاهي نه، يک کسي عمرش را به بازي مي‌گذراند، صبح تا ظهر براي اين شعار مي‌دهد، عصر تا غروب براي آن دارد. اصلاً نمي‌داند براي چي خلق شده اين را مي‌گويند: بي هدف.

غوايت، بي هدفي است و ضلالت، بي راهي. اگر کسي راه را گم کرده باشد، مي‌گويند: ضالّ است، اگر کسي هدف نداشته باشد، مي‌گويند: غاويست.

 

حضرت فرمود: شما هدف نداشتيد و پيامبر اول شما را هدفمند کرد و بعد که روشن شد هدفي داريد، راه را هم براي شما مشخص کرد. «فقام بالنّاس بالهدايه، فانقذهم من الغوايه»، آنگاه «و دعاهم لي الدّين للقويم و هداهم الي الطّريق المستقيم».

 

ارائه نگاه درست به مرگ و حيات به عنوان هدف انسان

اوّل براي اينها مشخص کرد شما هدف داريد، هدف اين نيست که روز جمعه بجاي نماز، قبل از اذان برويد تا غروب، براي اين و آن، هورا بکشيد!! اين هدف يک جوان و يک انسان نيست. بهترين روز در ايام هفته روز جمعه است. آدم نماز نخواند و بنشيند ببيند کي دارد گل مي‌زند! چه غوايتي بدتر از اين!

ببينيد فرمايش حضرت، فرمايش روز است. فرمود: اوّلاً براي شما ثابت کرد که هدف چيست، انسان که مرد، آيا مي‌پوسد؟يا از پوست در مي‌آيد؟! اگر انسان با مردن نابود نمي‌شود، و مرگ پوسيدن نيست، بلکه از پوست به در آمدن است، ما کجا مي‌رويم، چي مي‌شويم؟! مگر انسان نابود مي‌شود؟ اين 70، 80 سال يک رهگذر کوتاه مدتي بيش نيست. فرمود: پدرم به شما تفهيم کرد که انسان هدفمند است. شما را از غوايت به در آورد، بعد راهي که شما را به اين هدف برساند، به شما نشان داد. هم به دين قوي دعوت کرد، هم به طريق مستقيم.

حالا اين را چه کسي مي‌گويد؟! يک بانوئي که هم فرزند سقط کرده، هم بين در و ديوار آن فشار را ديده، هم به همسرش، علي بن أبيطالب آنجور اهانت شده، هم آسيبي به بدن مطهر آن حضرت رسيده. بنابراين وجود مبارک صديقه کبري با آن رنجي که تحمل کرده، پشتوانه اين خطبه شد.

حتماً طلبه‌ها اين خطبه را حفظ بکنند، واحد درسي قرار بدهند، مثل دروس ديگر روي آن مطالعه و مباحثه کنند، فرهنگيهاي و دانشگاهيهاي محترم هم همچنين.

اين خطبه کمتر از يک جزء قرآن است، خيليها که امکاناتي دارند بايد اين را حفظ بکنند، ترجمه‌اش را، تفسيرش را ان‌شآء‌الله بخوانند و منتشر کنند و همه ما عمل کنيم.

 

حضرت آيت الله جوادي آملي مد ظله العالي

تنظيم و تلخيص: گروه دين و انديشه - حسين عسگري


1- نهج البلاغه / خطبه 1       ؛ 2- اشاره به: آل عمران 103           ؛ 3- برداشت از: الحتجاج للطبرسي، ج 1، ص 100

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت