سکوت کن یا نفوذ کن!

مستند و مستدل حرف زدن، یعنی بدانیم چه می‌گوییم و نیز بدانیم چرا می‌گوییم وهم‌چنین برای هر جمله و کلام و کلام ابراز شده‌ی خود، دلیلی قانع کننده تحت پوشش علم، تجربه و مشاهدات عینی و ذهنی داشته باشیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سکوت کن يا نفوذ کن!

مستند و مستدل حرف زدن، يعني بدانيم چه مي‌گوييم و نيز بدانيم چرا مي‌گوييم و هم‌چنين براي هر جمله و کلام و کلام ابراز شده‌ي خود ، دليلي قانع کننده تحت پوشش علم، تجربه و مشاهدات عيني و ذهني داشته باشيم.

اين گونه حرف زدن، نه تنها ذهن و درون گوينده را آزرده نمي‌سازد ، بلکه شنونده را نيز ترغيب مي‌نمايد تا هم به کلام گفته شده‌ي گوينده، خوب و دقيق گوش فرا دهد و هم اعتماد دروني‌اش به شخصيت گوينده و نه کلام او جلب شود. آرامش ايجاد شده در سايه‌ي اين اعتماد ، باعث مي‌شود شنونده به يک حس نزديکي دست يافته و خود را در آرامشي خوشايند و دلخواه ببيند و سعي کند بين درونيات پرسش‌گر خود و گفته‌هاي فرد ، ارتباطي منطقي برقرار نمايد. در سايه‌ي همين استدلال گفتاري، دانش‌پذيري و علم‌آموزي به شکلي ساده‌تر و مناسب‌تر، تجلي مي‌يابد.

 

براي بهره‌گيري کافي از قدرت بيان، علاوه بر مستند و مستدل بودن گفتار، گوينده بايد از اعتماد به نفس و قدرت خودباوري بالا نيز برخوردار باشد تا شنونده را در حفاظ محکم اطمينان و اعتماد قرار دهد. هم‌چنين صداقت گفتار، رنگ و لعاب اثر‌پذيري را پررنگ‌تر نموده و داشتن آرامش در هنگام بيان مطالب، علاوه بر بالا بردن سطح اثر‌پذيري، به شنونده اعتماد به نفس، حس مهم بودن و ديده شدن و نيز آرامش و تمرکز حواس خارق‌العاده‌اي را هديه مي‌نمايد.

به درازا کشيدن کلام، آفتي است که گاه تمام زحمات گوينده را در ثانيه‌اي از بين مي‌برد.

منظم و با احترام به وقت و حوصله‌ ي شنونده حرف زدن، هنري منحصر به فرد است.به درازا کشيدن کلام، آفتي است که گاه تمام زحمات گوينده را در ثانيه‌اي از بين مي‌برد. اينجاست که طراحي مدل گفتن و مهندسي زمان، بايد دست به دست هم داده تا محيطي زنده، پويا و شاد را براي بهره‌گيري از ثانيه‌هاي پيش‌رو مهيا نمايد.

 

عامل صداقت، گاهي اوقات مي‌تواند عامل زمان را به کنترل خود درآورده و گوينده را حاکم تصميم‌گيري‌هاي شنونده نمايد. با دسترسي به اين مهم، اين گوينده است که حتي زمان خسته ‌شدن مخاطب را در زماني که خود نيز از گفتن اشباع شده است، تعيين مي‌نمايد.

پرهيز از بيان جمله‌هاي تکراري، شمرده و در عين حال موزون و هماهنگ بيان کردن کلمات و نيز کنترل شديد تن صدا، اعم از بلندي و کوتاهي آن و انتخاب الحان به جا، از هنرهايي است که بايد فرا گرفته شود.

مهم است که: آرام و متين حرف بزنيم. اعتماد به نفس را چاشني تک‌تک واژه‌هايي کنيم که آنها را مهمان گوش شنونده مي‌نماييم ، به شدت از بيان جمله‌ها و واژه‌هاي خسته‌کننده و آزاردهنده پرهيز نماييم ، صداقت و صراحت بيان را تا جاي ممکن رعايت کنيم ، در هر حال و وضعيت، سعي کنيم تسلط رواني بر سخن خود را از دست ندهيم و نيز مهم است براي گفتارمان در هر زمان که مطالبه‌ي دليل شد، آمادگي بيان آن را در سريع‌ترين زمان ممکن، دارا باشيم و مهم‌تر اينکه براي دلايل خود نيز اسناد و مدارکي داشته باشيم که بدبين‌ترين و بهانه‌گيرترين افراد را بر مدار قبول و آرامش قرار دهد.

 

يکي از ابزار تربيتي، چه در بعد کوچک و محدود به نام خانه و چه در بعد وسيع و بزرگ به نام اجتماع، «گفتار به شيوه‌هاي گوناگون» مي‌باشد. ابزار برقراري ارتباط بين پدر و مادر و فرزندان، ابزار ارتباطي در محيط‌هاي کوچک مانند کوچه و محله و نيز ابزار ارتباطي در جامعه‌هاي عمومي  و آموزشي، چيزي نيست جز کلام.

«چيزي بگو که ارزش آن بيش از خاموشي باشد.»

اين کلام، به طور حتم نبايد در قالب يک سخنراني بزرگ جلوه‌گر باشد تا خود را مجبور به رعايت اصول و قواعد و قوانين مخصوص به خود نمايد بلکه در اولين ارتباط کلامي با کودک خردسال خود نيز بايد تابع قوانين خاصي باشيم تا او زبان گفتار ما را به‌خوبي درک نمايد براي نمونه وقتي کودکي، براساس ذات طبيعي خود مرتکب اشتباهي مي‌شود که شايد از ديد پدر و مادرش، بزرگ و نابخشودني باشد، خطرناک‌ترين نوع برخورد در قالب شيوه‌ي گفتار، اين است که او را در ميان جمعي از حاضران، مورد مواخذه و تنبيه قرار دهيم. شايد در برخي موارد، دادن يک تذکر جدي و محکم، لازم و ضروري نمايد اما بايد شرايط حاکم بر محيط و روحيات فرد خاطي را به طور کامل در نظر داشته باشيم. اين اشتباه ممکن است از زن، شوهر، فرزند دوست و هر يک از وابستگان ما سربزند. در اين گونه موارد ديده شده عصبانيت از انجام و بروز آن خطا در قالب خشونت، خود را در کلام، پديدار مي‌سازد به نحوي که آهنگ صدا را پرخاش‌جويانه، غيرمودبانه و در عين حال، بلند و گوش خراش مي‌نمايد. معناي اين نوع برخورد اين است که فرد برخوردکننده عصباني است و هيچ‌چيز جز بروز و بيان اين عصبانيت، برايش اهميت ندارد.

وقتي در قالب استدلال گفتاري به مسائل نگريسته شود، گوينده که هم اکنون در جايگاه پرخاش و برخورد با يک فرد خاطي نشسته، اگر خود را مسوول گفتار خود بداند، پرخاش نمي‌کند، داد نمي‌زند (با صداي بلند حرف نمي‌زند)، با کلماتي  تحکم‌آميز بر سر مخاطب خودآواري از اضطراب و تشويق و نگراني فرو نمي‌ريزد ، به شدت از توهين و به کارگيري کلماتي خارج از ادب و احترام، پرهيز مي‌نمايد و به جاي جست‌وجوي راهي براي تنبيه کلامي فرد خاطي، به دنبال راهي مي‌گردد تا در بدو امر، خود را آرام  سازد چرا که آرام نمودن خود، يعني حل نيمي از مشکل.

عدم برخورد آني و شديد ، بيشترين کمک‌ها را به حل مشکل نموده است. فردي که در ميان جمع بر سر کسي فرياد مي‌زند، توهين و جسارت مي‌کند و از دايره‌ي ادب و احترام خارج مي‌شود ، فاقد صلاحيت بوده و از  پيش‌پا افتاده‌ترين قوانين و قواعد استدلال گفتاري نيز برخوردار نيست.

بينديشيم، باز هم بينديشيم، پس از آن اگر ضرورتي احساس کرديد ، با حفظ حريم اشخاص، با نگاهي احترام‌آميز و در خورشان يک انسان، به زيباترين شکل ممکن به گفتن بپردازيم که آن هم بزرگي مي‌گويد: «چيزي بگو که ارزش آن بيش از خاموشي باشد.»

 

منبع: شادکامي - با تغيير و تلخيص

مقالات مرتبط :

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت