مرواريد علم و عمل(زندگينامه آية‌الله ميرزا حسنعلي مرواريد)

سرانجام این وجود پربرکت در سن 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه‌شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 قمری برابر با چهاردهم مهر 1383 هجری شمسی، پس از قرائت زیارت عاشورا که همیشه بر آن مداومت می‌ورزید، و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروارید علم و عمل

نگاهی به زندگینامه آیة الله میرزا حسنعلی مروارید

معرفی خاندان

عالم ربانی و استاد مکتب معارف اهل بیت ‌علیهم‌السلام آیة ‌الله حاج ‌میرزا حسنعلی مروارید (قدس‌سره)، هشتم شوال 1329 ق. در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدر ایشان حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید (1299- 1338ق.) از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی آیة ‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی رابطه مودت و عقد اخوت داشت. شهرت «مروارید» در خاندان ایشان، با یکی از مشهورترین رجال تاریخ ادب و هنر خوشنویسی، خواجه شهاب الدین عبدالله مروارید کرمانی ( 865- 955ق.) آغاز می‌شود. عموی آیة الله مروارید، حاج شیخ علی‌اکبر مروارید نیز از علما و شاگردان محقق بزرگ، آیة ‌الله آخوند محمدکاظم خراسانی بوده است. جد مادری ایشان، عالم ربانی و صاحب کرامات، آیة ‌الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی (متوفای 1325 ق.) است که از شاگردان برجسته مرجع بزرگ، آیة ‌الله میرزا محمدحسن شیرازی و از عالمان نامدار قرن 14 در مشهد مقدس بوده است. نام حسنعلی، به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام یار دیرین پدر و عارف بزرگ حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی (متوفای 1361 ق.) بر آیة ‌الله مروارید نهاده شده است.

آیة ‌الله میرزا حسنعلی مروارید، در سال 1337ق. و در اوان نه سالگی پدر را از  دست داد و مطابق وصیت پدر تحت نظارت دوست معتمد او حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد (متوفای 1360ش.) قرار گرفت. غم از دست دادن پدر، با از دست رفتن اموال پدری و مشکلات شدید مالی دوچندان گشت. اینک او از میان سه پسر نه ساله و هفت ساله و نوزاد، تکیه‌گاه کوچک مادر در سختی‌های خانواده بود. صبوری او بر رنج یتیمی و مشکلات زندگی، عظمت روح این کودک را گواهی می‌داد. حاج شیخ حسنعلی نخودکی پس از فوت دوست دیرین خویش، فرزند مستعد وی را از روی احترام و تکریم، میرزا حسنعلی خطاب می‌کرد. گویی در پیشانی بلند، چشمان نافذ و چهره مصمم او، آینده‌ای سرشار از علم و استقامت و تقوا و خدمت را خوانده بود.

از همین ایام، رابطه علمی و دوستی ایشان با مرحوم آیة الله میرزا جوادآقا تهرانی (1383- 1368ش) آغاز شد و از آن پس سالیان متمادی و تا آخر عمر آن بزرگ - یعنی قریب پنجاه سال - با وی هم‌درس، هم‌بحث، همراه و همگام بود.

ایشان در سی‌ سالگی با دختری از خویشاوندان مادری و از خاندان آیة ‌الله حاج شیخ محمدتقی بجنوردی (از علمای بزرگ و پارسای مشهد متوفای 1314ق.) ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، هفت پسر و سه دختر می‌باشد. خانواده ایشان از معدود خاندان‌هایی است که تمامی فرزندان و دامادها و اغلب نوه‌های آن مشتاقانه به تحصیل و تهذیب در حوزه روی آورده‌اند، و همین ویژگی خانوادگی که اثر تربیت دلسوزانه آن بزرگوار است، موجب اعجاب و تحسین بزرگان گردیده است. تعدادی از فرزندان ایشان از استادان و مجتهدان مهذب و مورد توجه خواص بوده و برخی دیگر از فرزندان و نوادگان ایشان نیز در زمره مدرسان سطوح عالی حوزه علمیه مشهد می‌باشند.

 

حیات علمی

ایشان پس از یادگیری خواندن و نوشتن و قرائت جزء سی‌ام قرآن و کلیات سعدی نزد استاد مکتب، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه عملیه شد. در مسیر دانش‌اندوزی، مقدمات را نزد حجة ‌الاسلام شیخ احمد کافی (جد خطیب شهیر مرحوم کافی)، مرحوم حجة ‌الاسلام شمس از شاگردان شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری اول، حجة ‌الاسلام حاجی محقق، و منطق را نزد برادر ارشد استاد محمدتقی شریعتی آموخت.

عالم ربانی آیة ‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، خود بخش‌هایی از الروضة البهیه (شرح لمعه) را به او درس داد و جالب این که شاگرد نورس او - میرزا حسنعلی - استاد را در توضیح بعضی از قسمت‌های مشکل کتاب یاری می‌داد. همچنین قوانین را نزد آیة ‌الله شیخ کاظم دامغانی، و مکاسب را نزد آیتة الله حاج شیخ هاشم قزوینی (1339 ش) فرا گرفت. آیة الله مروارید شیفته شخصیت جامع و تسلط علمی این استاد بزرگ حوزه خراسان بود و در روزگار کهولت نیز به هنگام بردن نام از او به وجد می‌آمد و او را می‌ستود.

برجسته‌ترین استاد ایشان، عالم ربانی و استاد معارف قرآنی، آیة ‌الله میرزا مهدی اصفهانی (1303- 1365ق.) بود. ایشان علاوه بر فراگیری مباحث تخصصی (خارج) فقه و اصول فقه (به ویژه آرای نوین آیة الله شیخ محمدحسین نائینی، استاد اصولی آیة الله اصفهانی)، آرای اصولی میرزای اصفهانی و نیز معارف اعتقادی بر پایه مکتب اهل بیت علیهم السلام را در محضر این استاد کم نظیر فراگرفت و تا آخر عمر وی از محضرش در علم و عمل کسب فیض کرد. از آن پس بود که ایشان در زمره ارکان جنبش معاصر علمی حوزه خراسان در احیای روش اهل بیت علیهم‌السلام در شناخت معارف اسلامی قرار گرفت، جنبشی که بعدها به مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک شهرت یافت.

کتاب «تنبیهات حول المبدا و المعاد» خلاصه‌ای از درس‌های معارف ایشان است که در دوره‌های متعدد به تدریس آنها پرداخته بود و بنا به خواهش تنی چند از شاگردان خویش، آن را به صورت کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد. این کتاب با چاپ و ترجمه‌های متعدد مورد استقبال دانش‌پژوهان و اندیشمندان قرار گرفته است.

بنیانگذار اصلی این جنبش، مرحوم آیة الله میرزا مهدی اصفهانی (قدس‌سره) در پی یک تحول روحی و شهود باطنی، از سلوک عرفانی روزگار خویش و مشرب فلسفی مرسوم روی تافت. وی با بازخوانی معارف اهل بیت علیهم‌السلام در دین شناسی، رویکرد متکلمان و فقیهان شیعی در روش فهم معارف دینی، سامانی دوباره داد و صورت متکامل و جدیدی را عرضه داشت. اساس این رویکرد، استوار ساختن خداشناسی، انسان‌شناسی، کیهان‌شناسی و سلوک معنوی بر بنیان آموزه‌های وحیانی قرآن و حدیث، و وانهادن فرضیه‌های رایج فلسفه موروثی و دستورالعمل‌های تصوف و عرفان مصطلح است. وی پس از اخذ اجتهاد از استاد فقه و اصول خود، آیة ‌الله نائینی از نجف رهسپار مشهد گردید.

در آنجا با غلبه علمی بر مخالفان مشی خویش و جانبداران عرفان صوفیانه و فلسفه رایج، سفره درس خویش را برای شاگردان خویش که برخی از مخالفان دیروز او بودند گسترد و آنها را با عمق مبانی خود آشنا کرد.

آیة ‌الله مروارید یکی از این شاگردان بود که با کمی سن در کنار انبوه شاگردان و بزرگانی همچون استاد خود آیة ‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی، و نیز آیة ‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیة ‌الله حاج شیخ کاظم دامغانی پای درس میرزا می‌نشست. از همین ایام، رابطه علمی و دوستی ایشان با مرحوم آیة الله میرزا جوادآقا تهرانی (1383- 1368ش) آغاز شد و از آن پس سالیان متمادی و تا آخر عمر آن بزرگ - یعنی قریب پنجاه سال - با وی هم‌درس، هم‌بحث، همراه و همگام بود.

آیة ‌الله مروارید مدتی پس از فوت استاد خویش میرزا مهدی اصفهانی، به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت، و قریب چهل سال بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از دروس و بیانات علمی خود بهره‌مند ساخت. در تدریس خارج فقه، هفته‌ای یک روز به شرح احادیث اخلاقی می‌پرداخت. اینک بسیاری از این شاگردان، خود عالمانی برجسته و وارسته‌اند و مشغول تدریس دروس خارج فقه و اصول و اداره موسسات بزرگ پژوهشی علوم اسلامی هستند. برخی از اعضای مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان ولی فقیه در استان‌ها و امامان جمعه نیز از جمله شاگردان ایشانند.

آن فقید سعید تسلطی کم‌نظیر بر معارف اهل بیت‌علیهم‌السلام و تبحری چشمگیر در تفسیر روایات و فقه الحدیث داشت. این تبحر، ایشان را در فقه و کلام بلند آوازه ساخته بود. بیشترین شهرت علمی ایشان، در تبیین و توضیح معارف کلامی - اعتقادی و ضوابط دین‌شناسی در مکتب اهل بیت ‌علیهم‌السلام به سبک استاد خویش است.

کتاب «تنبیهات حول المبدا و المعاد» خلاصه‌ای از درس‌های معارف ایشان است که در دوره‌های متعدد به تدریس آنها پرداخته بود و بنا به خواهش تنی چند از شاگردان خویش، آن را به صورت کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد. این کتاب با چاپ و ترجمه‌های متعدد مورد استقبال دانش‌پژوهان و اندیشمندان قرار گرفته است.

آن عالم فرزانه در کنار تدریس و تعلیم، به تاسیس و حمایت مدارس علمیه پرداخت. از میان‌ آنها، مدارس علمیه بعثت و سعادت قابل ذکر است که طلاب و فضلای زیادی در آنها به فراگیری علوم اسلامی پرداخته‌اند.

 

مبارزات سیاسی ایشان

انقلاب اسلامی ایران، از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است که با هدایت و حمایت مستقیم روحانیان و علمای دینی رخ داد. علمای مشهد از جمله آیة ‌الله مروارید نیز هنگام با دیگر علمای سایر بلاد، هم در سال‌های آغاز و هم ایام نزدیک پیروزی به ایفای نقش پرداختند.

پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بزرگان از جمله آیة ‌الله مروارید نگران سامان امور کشور و اداره نظام بودند. اما پس از شنیدن خبر انتخاب آیة ‌الله خامنه‌ای به رهبری ابراز خوشوقتی نموده، به تعبیر خویش، رهبری فردی خوش فکر مانند ایشان را مایه اطمینان دانست و می‌فرمود: «من ایشان را از نوجوانی می‌شناسم، پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبه‌ای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقمند بودم.»

مهر ماه 1341 پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، علمای طراز اول قم شبانه جلسه‌ای را در منزل آیة ‌الله حائری تشکیل داده و به شور پیرامون آن نشستند. علمای مشهد پس از اطلاع از حرکت مراجع و شخصیت‌های روحانی قم، به منظور دستیابی به یک روش مشخص در برخورد با دولت، مجمعی مرکب از علمایی همچون آیة ‌الله العظمی میلانی، آیة ‌الله شیخ مجتبی قزوینی و آیة ‌الله مروارید تشکیل دادند. این جلسه تا اواخر سال 1342 به تناوب و به‌ صورت مخفیانه هر دفعه در منزل یکی از اعضای آن برگزار، و در آن دیدگاه‌ها بیان می‌شد و شب‌های شنبه یکی از آنها در مجلس درس خود نظر انجمن علما و مواضع مشترک آن را مطرح می‌کرد.

در پی حادثه خونبار مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 در دوازدهم همان ماه، حضرات آیات: حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ حسنعلی مروارید، و میرزا جواد آقا تهرانی با ارسال تلگرام به آیة ‌الله العظمی گلپایگانی، مراتب تأثر خود را از این فاجعه اعلام نمودند.

همچنین پس از بازداشت آیات عظام: امام خمینی، قمی و محلاتی، آیة ‌الله العظمی مرعشی نجفی به منظور زیارت حضرت رضا علیه‌السلام و دیدار با علمای مشهد، چهارشنبه 27/6/1342 به مشهد سفر کرد و بلافاصله پس از ورود ایشان، اطلاعیه‌ای از سوی برخی از علمای مشهد از جمله آیة ‌الله حاج شیخ حسنعلی مروارید منتشر گردید. پس از آزادی امام خمینی و مراجعت ایشان به قم در 18/1/1343 علما و شخصیت‌های برجسته دینی و سیاسی و توده‌های مردم به دیدار ایشان می‌رفتند. از مشهد نیز هیاتی از علما، از جمله آیة ‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیة الله حاج شیخ حسنعلی مروارید به قم عزیمت کردند و شب 27 فروردین به حضور ایشان رسیدند. شرح این دیدار بسیار شیرین و خواندنی است.

پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان 1343، جمعی از علمای تراز اول مشهد از جمله آیة ‌الله میرزا حسنعلی مروارید، در منزل آیة ‌الله میلانی اجتماع کرده و به مذاکره و تبادل نظر و تصمیم‌گیری برای آینده پرداختند، در این جلسه عزم آن کردند که پس از نماز صبح در مسجد گوهرشاد تحصن کنند و حوزه و عموم مردم را نیز دعوت به همراهی کنند، و اگر مسجد گوهرشاد را بستند، در صحن نو گرد هم آیند و اگر آنجا نیز بسته شود در صحن کهنه اجتماع کنند. البته به دلیل بسته شدن مسجد و صحن‌ها با هماهنگی ساواک، به اجرای تصمیم خود موفق نگردیدند.

در ماه‌های نزدیک پیروزی انقلاب ایشان از صادرکنندگان اصلی بیانیه‌های انقلاب در مشهد و شاگردان ایشان از فعالان نهضت به حساب می‌آمدند. در دوران پس از انقلاب نیز، ایشان مرجعی برای مردم و روحانیان جهت انتقال مشکلات به مسئولان بلند پایه نظام که برخی از آنها در زمره شاگردان معظم‌ له بودند، محسوب می‌شد. ایشان در دوره‌های مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مشارکت فعال داشته، در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی با صدور اطلاعیه، حمایت خود را از کاندیداهای ارزشی اعلام داشتند.

آن فقید در عین تحفظ بر آرای خود در معارف اسلامی، و مواضع اصولی در مسائل اجتماعی و سیاسی، در مشی اجتماعی و ارتباط با مردم و علما با سعه صدر تمام برخورد می‌کرد. به حفظ حریم و حرمت علما و مراجع، سخت پایبند بود و بدون ملاحظه تفاوت مشی برخی از آنها با خود، با آنها دید و بازدید داشت، او بی‌ آن که خود را وجه المصالحه جناح‌ها و جریان‌های سیاسی قرار دهد، در منزل خود را بر روی همگان بار نگاه می‌داشت.

سرانجام این وجود پربرکت در سن 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه‌شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 قمری برابر با چهاردهم مهر 1383 هجری شمسی، پس از قرائت زیارت عاشورا که همیشه بر آن مداومت می‌ورزید، و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یاسین، در پی ایست قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت و در جوار بارگاه ثامن الائمه (علیه السلام) در دارالزهد مباركه به خاك سپرده شد.

پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بزرگان از جمله آیة ‌الله مروارید نگران سامان امور کشور و اداره نظام بودند. اما پس از شنیدن خبر انتخاب آیة ‌الله خامنه‌ای به رهبری ابراز خوشوقتی نموده، به تعبیر خویش، رهبری فردی خوش فکر مانند ایشان را مایه اطمینان دانست و می‌فرمود: «من ایشان را از نوجوانی می‌شناسم، پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبه‌ای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقمند بودم.»

ایشان بارها با وجود کهولت سن به پیشنهاد خود، به دیدار خصوصی مقام معظم رهبری حضرت آیة ‌الله خامنه‌ای رفت. در این دیدارها رهبری در عین صمیمیت، با احترام و خضوع با ایشان مدت زیادی از خاطرات قدیم و برخی نکات در مورد روایات و احادیث سخن می‌گفت. مقام معظم رهبری در هر ملاقات ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن ایشان و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده ایشان، اظهار می‌داشت: «من واقعا از این که شما با این سن و ضعف قوا، اظهار لطف می‌کنید شرمنده و متأثر می‌شوم»، اما آن فقید سعید باز هم این ملاقات‌ها را استمرار داد.

منزل معظم ‌له، به طور دائم محل رفت و آمد بزرگان حوزه‌های مشهد، قم، اصفهان و نجف، و آمد و شد مسئولان استانی و بلندپایگان سیاسی کشور برای اخذ رهنمودهای اجتماعی و اخلاقی بود.

سرانجام این وجود پربرکت در سن 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه‌شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 قمری برابر با چهاردهم مهر 1383 هجری شمسی، پس از قرائت زیارت عاشورا که همیشه بر آن مداومت می‌ورزید، و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یاسین، در پی ایست قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت و در جوار بارگاه ثامن الائمه (علیه السلام) در دارالزهد مباركه به خاك سپرده شد.

پیکر پاک ایشان روی دست‌های هزاران مشتاق و ارادتمند و با حضور علمای تراز اول و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملکتی تشییع گردید. مقام معظم رهبری، رئیس جمهور، روسای قوه قضاییه، مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام، طی پیام‌هایی درگذشت این عالم ربانی را تسلیت گفتند.

مقام معظم رهبری در پیام تسلیت خود، آیة ‌الله مروارید را عالم ربانی جلیل‌القدر و عبد صالحی نامید كه «عمر پربرکت خود را یکسره با پرهیزگاری و صلاح و سداد گذرانیدند و در طول سالیان متمادی با رفتار و منش علمی و عملی خویش چهره‌ای نورانی و فراموش نشدنی از خود در خاطره همه کسانی که با ایشان آشنا بودند باقی گذاشتند.»

حضرات آیات عظام: سیستانی، فاضل لنگرانی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، صانعی و شیرازی نیز از درگذشت ایشان به عنوان «ضایعه‌ای برای اسلام و روحانیت»، «عروج بقیة السلف زهاد و عباد»، «فقدان مرزبان مخلص مکتب اهل بیت ‌علیهم السلام» یاد کردند و آن بزرگ را «مربی اخلاق و فضیلت» و «یکی از مصادیق برجسته علمای ربانی» دانستند.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد!

 

منبع:

كتاب مروارید علم و عمل، محمد الهی خراسانی، زندگینامه آیة الله میرزا حسنعلی مروارید.

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : در محضر علامه طباطبايي
آخرین مطالب سایت