مصاحبه با علامه حسن زاده آملي
مصاحبه با علامه حسن زاده آملی
(2)
یک مقدار دربارهی آثار خودتان صحبت میکنید؟!
اشعارم اعم از غزلیات و قصاید و رباعیات و دوبیتها و ترجیع بند و غیره به همان سبک و بحور عروضی اشعار شعرای پیشین است، اگر چه خوشه چین خرمن انانیم و در کنار سفره آنها نشسته ایم. مثلاً قصیده تائیه عربی ما به نام "ینبوع الحیات" که از اهمیت بسزایی برخوردار است و حاوی چهارصد و بیست و پنج بیت است به سبک تائیه معروف این فارض سروده شده است، بدین مطلع:
بدأت ببسم الله عین الحقیقه
نطفت به فی نشأه بعد نشأه
و قصیده یائیهی فارسی ما به نام "صحراویه" شامل یکصد و بیست و دو بیت به سبک قصیده یائیهی معروف میرفندرسکی سروده شده است، بدین مطلع:
گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی
پس چرا اینسان جمال خویش را آراستی
"دفتر دل" در میان سرودهایم دارای شأنی خاص است، و آن به سبک گلشن راز عارف شبستری، شامل نوزده بند، به عدد حروف "بسم الله الرحمن الرحیم" سروده شده است. دیوان قسمتی از اشعارم که بیش از چهار هزار بیت است، یک بار به طبع رسیده است و طبع دوم آن با اضافه قریب به هزار بیت است.
کار دیگر ادبی بنده، تصحیح کتاب کلیله و دمنه و ترجمه دو باب دیگر آن به همان سبک قلم نصرالله منشی است که حقاً در تصحیح این کتاب و ترجمه آن دو باب، زحمت بسیار کشیدهایم. کار دیگر ادبی بنده، تصحیح گلستان سعدی است. و کار دیگرم تصحیح و تعلیق "نصاب الصبیان" است که نخستین اثر قلمی بنده و موشح به تفریظ استاد علامه شعرانی است. هر یک از این کتابها مکرر به طبق رسیده است. اثر علمی دیگرم که آن را هم باید در عداد کارهای ادبی من محسوب داشت، اعرابگذاری و تصحیح اصول کافی در دو جلد است که مکرر به طبع رسیده است.
به کدام یک از علوم علاقه بیشتری دارید؟
طباع مختلف است، فرمایشی شیخالرئیس ابوعلی سینا در شفا دارد، ایشان میفرماید: "مزاج معتدل از هیچ رشتهای انزجار پیدا نمیکند و خواهان همه رشتهها و علوم و معارف است".
انسانی که دارای اعتدال مزاج است، از هیچ یک از رشتههای علوم، زده نمیشود، بلکه خواهان علم است و میخواهد همه چیز را بداند. بنده نیز به اندازه ظرفیت و قابلیت خودم الحمدلله از هیچ رشتهای روی گردان نبودم و به آن مقدار که برایم میسور شده، استقبال نمودهام. بحمدالله در همه این رشتهها، تألیف و تصنیف دارم و در مقابل استاید گرانقدری سالها زانو زدم و در رشتههایی چون فقه، اصول، ریاضیات، ادبیات فارسی، عربی، هیئت و نجوم، حکمت، عرفان، طب، حدیث و به قول بعضی از آقای در علوم غریبه در علم اوقاف، حروف، آلات رصدی و زیجات تألیفات گوناگون دارم.
کدام یک از آثارتان را نسبت به تألیفات دیگر بهتر و بیشتر میپسندید؟
باید رشتهها را دسته بندی کرد. مثلاً بنده چند اثر در علوم ریاضی دارم که از جمله "وقت و قبله و دروس هیئت" است. این کتاب را چند بار در حوزه علمیه تدریس نمودهام. در علوم عقلی تألیفات مختلفی دارم، مانند "عیون مسائل النفس" که 66 عین و شرح آنها میباشد و در معرف نفس است و کتاب "اتحاد عاقل به معقول" که هر دوی اینها به عنوان کتاب سال شناخته شدند. یا از جنبهی حدیثی جلدین اصول کافی که در اعراب گذاری آن زحمت زیادی کشیدم. همچنین در زمینه حدیث، پنج جلد شرح نهجالبلاغه میباشد که از جنبه تاریخی و ادبی و تحقیقات، اهمیت زیادی دارد. کتاب "شرح فصوص قیصری" با تصحیح و حواشی بنده که چند بار در حوزه درس گفتهام و الان مشغول چاپ آن هستند، الهیات شفا، نفس شفا، با تصحیح و تعلیقات بنده در دست طبع میباشد و یا "کشف المراد" علامه حلی و " تذکره آغاز و انجام" خواجه نصیرالدین طوسی که هر یک با تصحیح و شرح بنده تا کنون چند بار به طبع رسیده است. همچنین کتب دیگر که یکی یا دو تا نیست و تا کنون هفتاد اثر به چاپ رسیده، و همه کتب علمی و فکری است و با دقت و توجه نوشته شده است.
آیا تا کنون دست به احیای آثار علمی علامه شعرانی رحمه الله علیه زدهاید؟
مختصری از آنها را به چاپ رسانده و بعضی از آنها را نیز تصحیح نمودهام. ان شأ الله قصد دارم همه آثار و تألیفات ایشان را به صورت چند جلدی، به طبع برسانم. در حال حاضر به تنظیم آنها اشتغال دارم.
گویا حضرتعالی به زبان فرانسه نیز مسلط هستید. درست است؟
زبان هر قوم و فرقهای نردبان رسیدن به معارف آن فرقه است. گفت: "دستم تهی است، ورنه خریدار هر ششم" بنده سرنوشت تحصیلی خیلی پرحرفی دارم، در غزلی راجع به خودم گفتهام:
منم آن تشنهی دانش کهگر دانش شود آتش
مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمنها
اگر مقدورم بود تمام زبانهای دنیا را فرا میگرفتم. ما روی عشق و علاقه به زبان زمانمان که "فرانسه" بود و در آن موقع بسیار رایج بود به فراگیری آن پرداختیم. استادمان علامه شعرانی رحمه الله علیه زبان فرانسهاش بسیار قوی بود. کتب طبی را که پیش ایشان میخواندیم، از جمله " تشریح" به زبان فرانسه بود. همین کتب طبی و کتب ریاضیات و... باعث شد که ما زبان فرانسه را دنبال کنیم. بنده کتب ارزشمندی به زبان فرانسوی دارم و آنها را مطالعه میکنم.
اگر دستم میرسید و با هزاران اگر دیگر، مایل و علاقهمند بودم که دیگر زبانها را نیز فرا بگیرم، و از هیچ علمی و زبانی انزجار ندارم. همان طوری که شیخ الرئیس فرمود: افرادی که اعتدال مزاج دارند، انزجار برایشان پیش نمیآید. شاکرم خدای سبحان را که بنده نیز چنینم.
چه توصیهای برای خوانندگان، نویسندگان و ناشران دارید؟
هفته کتاب، در حقیقت، تجدید عهد و تذکره و یادآوری برای احیای کتاب، فرهنگ، علوم، معارف و آشنایی با علم و عالم است. این اسم گذاریها که ایام خاصی را برای اینگونه کمالات انسانی و اسباب و علل مدینهی فاضله شدن اجتماع قرار دادهاند. در حقیقت به لحاظ اهمیت مقصود و مطلوب است که در سال، یک هفته را به نام هفته ی کتاب قرار داده اند، تا یک هشدار، تذکره، تأکید، تشدید و تشویق برای نفوس مستعد باشد و انسان غذای روحی و معنوی خودش را فراموش نکند. چون در عالم طبیعت، داعی فراوان است و به سوی خود میکشاند، به همین دلیل باید یک منبهی و متذکری باشد که به انسان توجه بدهد. از اصل غافل نشوید، خودتان را فراموش نکنید، طوری نباشد که خانهای ساخته و پرداخته و مجلل و زیبا داشته باشید، اما درون خانه یک مردار متعفن و بدبویی افتاده باشد.
آنانی که به دنبال طبیعت میروند و فقط آن را آرایش میکنند و ظاهر خودشان را زینت میکنند و به دنبال مادیات هستند. اینان خودشان و حقیقتشان را فراموش کردهاند. هفته کتاب یک آگاهی و تنبه است برای اشخاصی که آن باطن، اصل و مغز را فراموش نکنند و فقط قشر را زینت نکرده و نپرورانند. به قول شیخ اجل سعدی، "خط زشت را با آب طلا نوشتن"، شخصی که تعلیم خط ندیده، آب طلا دلیل بر ممتاز بودن خط او نیست، خط را شأنی است و صاحب خط را شانی دیگر.
جوانان ما باید بدانند که صورت زیبای ظاهر، نعمت الهی است. داشتن چشم، اندام، اعضأ و جوارح سالم از نعمات الهی است. ولی به اقتضای آمد و شد شب و روز، این نهال پیر خواهد شد. امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام فرمودند: همان طوری که روز و شب از شما میگیرند، شما نیز از شب و روز بگیرید. یعنی شب و روز که بر شما میگذرد و مقداری از ریسمان عمر را کوتاه میکند. شما هم از این شب و روز بگیرید و ببینید امروز که از شما گذشت، چه اندوختید و چه دارید. صورت و ظاهر این روز گذشته، شما بنگرید در معنا چه داری و چه کسب نمودهاید. به قول عارف رومی:
روزهاگر رفت، گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
حالا که روز تو سپری شد، جان تو، سر تو، علم و کمالات و حقایق آن سویی تو بماند. در لغت عرب دو واژه "غُبن" داریم و "غَبن". غَبن زیان در زرها است و غبن در رأیها. کسی که زیان مالی کرد، مغبون است (مشتق از غبن) و کسی که زیان معنوی کرد مغبون است (مشتق از غبن). غبن و غبن با هم تفاوت دارند؛ غبن، ضرر در مال است و غَبَن ضرر در علم و معارف است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: "من ساوی یوماه فهو مغبون" کسی که دو روزش یکسان باشد، مغبون است. یعنی ضرر معنوی کرده است. جوانی که دیروز و امروزش در سرمایه علوم و معارف یکسان باشد، خودش را ارزان فروخته است، تا چه رسد که خدای ناخواسته به قهقرا برود، یعنی امروزش بدتر از دیروزش باشد، این دیگر بدا به حالش.
امیدواریم این نامگذاریها، یادآوریها که دلسوزان اجتماع برای تنبه و آگاهی دادن به اجتماع انجام میدهند، افراد اجتماع نیز فایده ببرند و برایشان مایهی هشیاری باشد. زینت طاقچهشان کتاب باشد نه مجسمه سگ و گربه.
انسان عاشق، عالم، عارف، خواهان علوم و معارف، کتابخانه دارد. زینت طاقچهاش کتاب است نه مجسمه! مجسمه به چه کارش میآید. چیزی را بخواهید که برایتان پاینده است.
و دست آخر اینکه فکر میکنید چرا تیراژ کتابها در کشور پر جمعیت ما پائین است؟
ان شأ الله که فرهنگ توسعه پیدا میکند، همان طوری که امروزه نیز شاهد پیشرفت معلوم و معارف هستیم. به همت والای معلمان و اساتید حوزهها و دانشگاهها و مدارس و مربیانی که در اجتماع هستند، فرهنگ کتابخوانی توسعه بیشتری پیدا خواهد کرد و تیراژ از سه هزار به سیصد هزار و بالاتر میرسد.
البته بعضی کتابها سبک هستند و مطالبشان ساده است و طبعاً مشتری بیشتری دارند، اما برخی کتابها سنگین میباشند و قهراً مشتری کمتری نیز خواهد داشت. در مورد کتابهایی که از نظر مطالب سنگین هستند، باید گفت:" رَخْش میباید تن رستم کشد" آنها چون غذاها و لقمههای سنگین علوم و معارف در سطح بالاتری هستند. باید بالا آمد و زحمت کشید، جوانان اجتماع را به سوی تعالی عروج داد تا ان شأالله در جامعه کتب علمی بیشتر شوند و نویسندگان و ناشرین بازارشان گرمتر و رایجتر گردد.
با تشکر از حضرت عالی که این وقت را در اختیار ما قرار دادید.
تهیه و تنظیم؛ محمد بدیعی
منبع:
كتاب نیوز