شهید مظلوم آیت الله بهشتی در جایی دیگر می‌گوید:

بین مبارزه سیاسی و سیاسی كاری فرق است . مبارز سیاسی كسی است كه تا مرز جهاد مسلحانه جلو نمی‌رود، ولی هر جا وقتش برسد، یك ضربه سیاسی بر دشمن می‌زند، ولی سیاسی كار، كسی است كه می‌آید در گود سیاست، اگر دید ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جاودانه های تاریخ

(كلام شهید بهشتی)

«جاودانه‌های تاریخ» مجموعه‌ای است كه آشنایی با افكار و اندیشه‌های شهید مظلوم آیت الله بهشتی را مدنظر دارد. پنج جلد از مجموعه مذكور كه قبلا از سوی انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است، گفتارهای شهید مظلوم آیت الله بهشتی را در بردارد. برخی از عناوین موجود در فهرست این پنج جلد به شرح زیر است:

نوع سوم از اسلام شناسی عبارت است از اسلام شاخص، صاحبان اجتهاد زنده و پویا، سابقا همین طور می‌گفتند تا 30 ، 40 سال قبل می‌گفتند مجتهدین، اخباریون و اصحاب رای و قیاس، اینها اصطلاحاتی است كه در فرهنگ تاریخی و پر سابقه ما وجود دارد. گاهی هم می‌گفتند اصولیون در برابر اخباریون و در برابر اهل رای و قیاس، اسلام مجتهد، اسلام شناس مجتهدان آگاه، اسلام شناس انسان‌های درس خوانده؛ مطالعه كرده، آشنا به علوم و فنون لازم برای قرآن فهمیدن و حدیث فهمیدن، آشنا به مسائل بشر و بشریت . اما (این اما باید خوب در ذهن جا بگیرد) كسانی كه با تمام این تخصص و آگاهی وقتی سراغ قرآن و حدیث می‌آیند، می‌آیند واقعا ببینند قرآن و حدیث چه می‌گوید، همان را قبول كنند.

 

حق و باطل، تعلیم و تربیت، امر معروف و نهی از منكر، جنگ از نظر دیدگاه اسلام و استكبار، شان و تكلیف روحانی و روحانیت، نقش مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و انقلاب اداری، رسالت دانشگاه و دانشجو، لبیرالیسم چه می‌گوید، اندیشه در خدمت عشق و خرد در خدمت دل، انقلاب ایران هنوز تمام نشده است، حزب الله و حزب الشیطان، روح تشكیلات اسلامی، ارزش تشكل برای دانشجو، نقش تشكیلات در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران، نقش نظم و تشكل در زندگی، تشكل و پاسداری از مكتب، ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند، حكومت و قدرت و خدمت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، خط امام و خط سازش، ویژگی‌های ضروری مسئولان در نظام مكتبی، سیستم اقتصادی اسلامی، زیربنای اقتصاد اسلامی، رابطه میان رشد تعاونی‌ها و نفی سرمایه داری، آزادی در اجتماع، آزادی و تاثیر آن بر زمینه‌های مختلف اجتماعی، آزادی و شخصیت، نقش انسان در تعیین مسیر تاریخ، حجاب و حدود آزادی در جامعه اسلامی، اسلام و تفریحات سالم و عناوین متعدد دیگر. در این جا بخش‌هایی از گفتار « خط امام و خط سازش » كه در جلد سوم « گفتارها » آمده است جهت بهره برداری خوانندگان نقل می‌كنیم:

... ما در تاریخ 14 قرن اسلاممان سه جور اسلام شناسی داریم، یك جور اسلام شناسی كسانی كه اسیر ظاهر الفاظ كتاب و سنت هستند و از حد مفهوم ظواهر الفاظ اندیشه‌شان فراتر نمی‌رود، خیلی متحجر فكر می‌كنند، متحجرانه می‌فهمند. برد فهم و اندیشه‌شان در برخورد با نصوص كتاب و سنت كوتاه است . به اینها در تاریخ اسلام بر حسب قرون مختلف عناوین مختلفی داده شده . ظاهریون، اخباریون، شاید خیلی از این نوجوان‌های ما اصطلاح اخباری را نشنیده باشند اما آن میانسال‌های این شهر باید یادشان بیاید كه همین 20 ، 30 سال قبل هم در اینجا مسئله اخباری و غیر اخباری مطرح بود. اینها كسانی هستند كه می‌گویند باید متعبد باشیم به ظواهر قرآن و حدیث و در فهم قرآن و حدیث همچنان ملا لغتی باشیم كه مبادا یك ذره از اصل اسلام تخلف كنیم.

گروه‌های مسلمان مآب

چون می‌خواهیم با تمام این گروه‌های مسلمان مآب برخورد كنیم و منصفانه برخورد كنیم . زشت و زیبای هر گروه را بگوئیم، فقط زشتش را نگوئیم . یا فقط تعریفش را نكنیم . باید منصفانه بگویم كه بسیاری از افراد این گروه واقعا از اعماق جان و قلبشان به اسلام عشق می‌ورزند. این مقید بودن آنها به این كه از ظواهر قرآن و حدیث یك سر مو آن طرف نروند، این از روی احساس تعهد دینی است. ولی عیب كارشان این است كه برداشتی كه اینها از اسلام دارند، اینها هرگز نمی‌تواند پاسخگوی مسائل فرد و جامعه در طول قرن‌ها و در عرض جغرافیائی بشری باشد. برای پاسخ بسیاری از مسائل در می‌مانند، برای این كه ظواهر قرآن و حدیث برای دادن پاسخ به همه این سئوال‌ها هرگز كافی نیست بنابر این مسلمان‌هایی هستند كاملا پاك نیت . متعبد با ایمان قوی، حتی تجلی اسلام در عمل آنها گاهی بسیار عالی و والا و ارزنده است و جاذبه دارد. ولی به محض این كه با مسائل پیچیده پیشرفت بشر در طول تاریخ برخورد كنند یا مسائلی كه در اماكن مختلف جغرافیائی گسترده بشر، امروز انسان با آن برخورد می‌كند، می‌بینید كُمیتشان لنگ است.

اسلام شناسی خداپسندانه كه آن طور كه دلم می‌خواهد اسلام را معنی كنم به آنطور كه اسلام دلش می‌خواهد مسلمان بشوم نه آن یكی و نه این یكی، اسلام شناسی اصیل یعنی آدمی با اعتقاد به این كه قرآن كلام خداست حدیث صحیح معتبر گفته از رسول خدا و ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین است . كتاب و سنت را با دقت ولی با اندیشه باز مطالعه كند ببیند قرآن و حدیث چه می‌گوید چه تعلیمی می‌دهد همان را بگیرد و عمل كند، این ویژگی ایدئولوژیك خط امام است.

 

ظاهریون و اخباریون

ظاهریون و اخباریون غالبا آدم‌های بسیار خوب، با ایمان، ولی از نظر اندیشه اسلامی متحجر و نارسا برای پاسخ به مسائل پیچیده‌ای كه بشر با آن روبرو شده و می‌شود. این یك نوع برداشت.

برداشت دوم، شكل دوم از شناخت اسلام، شكل دوم اسلام شناسی كسانی است كه آرا و عقاید و اندیشه‌های بیگانه از اسلام را قبلا پذیرفته‌اند. از یك فكر غیر اسلامی خوششان آمده آن را قبول كردند با یك چنین زمینه ذهنی قبلی آمده‌اند سراغ كتاب و سنت، سراغ آیات قرآن و احادیث، و بعد نخواسته‌اند صمیمانه بفهمند این آیه قرآن چه می‌گوید، این حدیث چه می‌گوید پس چه كردند كوشش كردند این آیه قرآن یا این حدیث را آن طور بفهمند كه دلشان می‌خواهد.

 

اصحاب رای و قیاس

در طول تاریخ 14 قرن ما از همان قرن دوم بلكه از همان اواسط قرن اول از این افراد و گروه‌ها پیدا شدند و به آنها اصحاب رای و قیاس گفته‌اند، كسانی كه از روی استحسان، از روی رای، از روی قیاس با نصوص اسلامی برخورد كردند، این گروه دوم در میانشان افراد و جمعیت‌های دوست داشتنی، پاك نیت. با ایمان فراوان است همچنین نیست كه همه شان آدم‌های دغل ناجوری باشند در میان اینها كسان فراوانی بوده‌اند كه زاهد بودند، عابد بودند، با تقوا بودند اما زهد و عبادت و تقوا ایشان بر اصل همان برداشت ذهنی قبلی‌شان بوده كه از اسلام داشتند. آن صوفی خانقاه نشین متواضع حصیرنشین خاك نشین تخت پوست نشین، با محبت، با صفا كه برداشتش از اسلام، از قرآن، از حدیث برداشتی بوده است از قبیل برداشت اهل رای و قیاس یعنی قبلا از زندگی صوفی مآبانه خانقاهی خوشش آمده آن را پذیرفته، قرآن این را می‌گفت: می‌پذیرفت، نمی‌گفت هم می‌پذیرفت . بیش از هر چیز تحت تاثیر اندیشه زهد و تصوف، زهد خانقاهی قرار گرفته این آدم می‌آید درون قرآن و حدیث می‌گردد و ده‌ها آیه و ده‌ها حدیث پیدا می‌كند تا به شما بگوید این زهد خانقاهی من، زهد اسلام است . برخورد این گروه با اسلام برخورد اهل رای و قیاس است اما وقتی به خودش نگاه می‌كنی می‌بینی كه خیلی آدم ناجوری كه آدم دوستش ندارد نیست كمالاتی دارد.

خط امام از نظر ایدئولوژیك، یعنی خطی كه اسلام اصیل را با اندیشه باز می‌شناسد و می‌پذیرد و عمل می‌كند و نمی‌ترسد به او بگویند مرتجع و اُمل و نمی‌ترسد كه به او بگویند آدمی است كه خیلی روشنفكر شده نه از برچسب روشنفكر منحرف می‌ترسد، نه از برچسب ارتجاع، مسلمان است . نه اندیشه التقاطی را می‌پذیرد و به نام اسلام به این و آن تفهیم می‌كند و نه تصورات و اوهام و خرافاتی را كه به نام اسلام در زندگی مسلمان‌ها رخنه كرده و اصولا در اسلام ریشه نداشته می‌پذیرد نه خرافی و ظاهر بین است، نه دچار انحراف اندیشه‌های التقاطی . نه با این می‌سازد نه با آن، سازشكار نیست، مسلمان خط امام از نظر ایدئولوژیك نه با خرافیون سازشكاری نشان می‌دهد و نه با التقاطیون سازشكاری نشان می‌دهد.

 

اندیشه التقاطی

یا در آن طرف آن انقلابی دارای اندیشه التقاطی كه قبلا اندیشه‌های لیبرالیستی یا ماركسیستی را پذیرفته ماركسیست را مطالعه كرده یا لیبرالیسم را مطالعه كرده طرفدار یك نوع تحول و دگرگونی لیبرال مآب است یا طرف یك نوع انقلاب خونین و خشن برخوردار از روش‌های ماركسیستی و احیانا حتی استالینیستی است آدمی هم هست دارای كمالات، از خود گذشتگی‌ها. روشنفكری‌ها، جاذبه دارد، واقعا وقتی انسان با او می‌نشیند و حرف می‌زند یا به زندگیش از نزدیك آشنا می‌شود می‌بیند كه آدمی است كه كم و بیش برای ما دوست داشتنی است ولی اینها قبلا آمده‌اند یك مكتب دیگر، یك عقیده دیگر، یك فكر دیگر، یك اندیشه دیگر را قبول كرده‌اند و بعد هم آمده‌اند سراغ كتاب و سنت، سراغ آیات و روایات، و لذا می‌بینید برای افكار و آرا از پیش پذیرفته شده‌اش پشتوانه و سنت از كتاب و سنت می‌آورد، ده تا آیه قرآن می‌آورد، 30 تا حدیث می‌آورد اما آیه قرآن و حدیث را تطبیق كرده است بر آرا و اندیشه‌ها و افكار و عقاید بیگانه از اسلام كه قبلا آنها را پذیرفته است این هم یك نوع شناخت اسلام است . شناخت اهل رای و قیاس و استحسان كسانی كه سراغ قرآن و حدیث كه می‌آیند نمی‌آیند تا رنگ قرآن و حدیث را بگیرند قبلا رنگ گرفته هستند. می‌آیند تا از قرآن و حدیث برای اثبات اسلامیت و حقانیت رنگ از پیش گرفته شده دلیل پیدا كنند. شناخت اصحاب رای و قیاس و استحسان از اسلام، این یك جورش، این هر دو اسلام خط امام نیست نه آن اولی و نه این دومی.

خط امام، ویژگی خط امام در تاكتیك مبارزه، مبارزه مسلحانه و مبارزات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی پیوند خورد. حتی همان عالمی كه در آن دوره خفقان جرات می‌كرد فتوای امام را بگوید و به امام دعا كند او هم به این انقلاب كمك كرده . او پیشتاز و پیشگام در انقلاب نیست اما همراه انقلاب هست و انقلاب هم پیشرو می‌خواهد و هم همراه . این ویژگی خط امام است.

نوع سوم اسلام شناسی

نوع سوم از اسلام شناسی عبارت است از اسلام شاخص، صاحبان اجتهاد زنده و پویا، سابقا همین طور می‌گفتند تا 30 ، 40 سال قبل می‌گفتند مجتهدین، اخباریون و اصحاب رای و قیاس، اینها اصطلاحاتی است كه در فرهنگ تاریخی و پر سابقه ما وجود دارد. گاهی هم می‌گفتند اصولیون در برابر اخباریون و در برابر اهل رای و قیاس، اسلام مجتهد، اسلام شناس مجتهدان آگاه، اسلام شناس انسان‌های درس خوانده؛ مطالعه كرده، آشنا به علوم و فنون لازم برای قرآن فهمیدن و حدیث فهمیدن، آشنا به مسائل بشر و بشریت . اما (این اما باید خوب در ذهن جا بگیرد) كسانی كه با تمام این تخصص و آگاهی وقتی سراغ قرآن و حدیث می‌آیند، می‌آیند واقعا ببینند قرآن و حدیث چه می‌گوید، همان را قبول كنند.

می‌گویند یك مجتهد در یك حوزه فقاهتی زندگی می‌كرد كه اگر یك قطره خون درون یك چاه پر آب افتاد آن آب و حدیث چه می‌گوید، همان را قبول كند. می‌گویند یك مجتهد در یك حوزه فقاهتی زندگی می‌كرد كه اگر یك قطره خون درون یك چاه پر آب افتاد آن آب چاه نجس می‌شود، هر قدر هم زیاد باشد. این فقیه و مجتهد روایات و اخبار مربوط بر این قسمت را مطالعه كرده بود به نظرش رسیده بود كه اینطور نیست یك چاه پر آب اگر یك قطره خون در آن افتاد همه آب نجس نمی‌شود. اگر آنقدر خون زیاد در آن بریزد كه رنگش قرمز بشود نجس است ولی اگر یك قطره خون افتاد و در این همه آب حل نشد، آب نجس نیست، یكی بار، دو بار مطالعه كرده بود، كلمات فقها را، كتاب‌های فقهی را، روایات را، همه ادله را جمع بندی كرده بود دیده بود واقعا جمع بندیش این است كه آب چه با یك قطره خون نجس نمی‌شود ولی این فتوا را نمی‌گفت و به آن هم عمل نمی‌كرد، مدتی گذشت یكی از او پرسید كه آقا شما كه نظرتان در درس مباحثه این است كه آب چاه با یك قطره خون در آن ریختن نجس نمی‌شود، چرا این نظر و فتوا را نمی‌دهید و به آن عمل نمی‌كنید گفت حقیقت این است كه من خودم در خانه‌مان یك چاه آب دارم می‌ترسم خودم تحت تاثیر این قیاس قرار گرفته باشم كه آب چاه با یك قطره خون نجس بشود، و باید مقدار زیادی از آن آب كشید تا پاك شود این كار دشواری است . روی اصل این كه این كار دشواری است این فتوا به نظرم رسیده مدتی گذشت و چاه آب منزل فقیه خشك شد این فقیه با تقوا یك بار دیگر آمد دو مرتبه دلایل مطلب را مطالعه كرد جمع بندی كرد دید نه، همان فهم اولیه‌اش درست بوده واقعا آب چاه با یك قطره خون نجس نمی‌شود و كشیدن چندین دلو آب هم لازم واجب نیست . آن وقت صریحا فتوا داد. گفت بله فتوای من این است مقلدینم می‌توانند عمل كنند مبادا یك ذره هوا و میل و زمینه قبلی فكری و روحیش در فهم او از اسلام اثر گذاشته باشد به این می‌گوئیم اسلام شناسی خالص و مجتهدانه، نه تابع ظواهرات و تابع و پیرو آرا این و آن است و نه تابع زمینه‌های قبلی فكری و آرا، تمایلات قبلی با فكر باز، با اندیشه دور برد سراغ قرآن و حدیث می‌رود برای این كه ببیند اسلام، قرآن، حدیث به او چه می‌گوید، همان را بگیرد و عمل كند، به این ما می‌گوئیم اسلام شناسی اصیل و صحیح.

لیبرال‌ها در ایران نماد این تفكر بودند كه كاری به استعمار خارجی نداشته باشیم و با آن‌ها تماس و گفت و گو داشته باشیم و این ساده اندیشی است كه بتوانیم با آمریكا در بیفتیم، پس بهتر است سر به سر آمریكا نگذاریم . ولی خط امام این بود كه استعمار و استبداد، دستشان در گردن هم است و با هر دو باید مذاكره كرد.

 

ویژگی ایدئولوژیك خط امام

ویژگی ایدئولوژیك خط امام این است كه اسلام شناسی‌مان و شناختمان از اسلام باید نه نوع اول باشد، اسلام شناسی ظاهر بینانه، متحجر، و نه نوع دوم باشد. اسلام شناسی خداپسندانه كه آن طور كه دلم می‌خواهد اسلام را معنی كنم به آنطور كه اسلام دلش می‌خواهد مسلمان بشوم نه آن یكی و نه این یكی، اسلام شناسی اصیل یعنی آدمی با اعتقاد به این كه قرآن كلام خداست حدیث صحیح معتبر گفته از رسول خدا و ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین است . كتاب و سنت را با دقت ولی با اندیشه باز مطالعه كند ببیند قرآن و حدیث چه می‌گوید چه تعلیمی می‌دهد همان را بگیرد و عمل كند، این ویژگی ایدئولوژیك خط امام است این كه شما دیدید ما در تنظیم و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی تاكید كردیم روی نقش فقیه به عنوان امام و رهبر و كارشناس برای این است كه می‌خواهیم انشاالله جمهوریمان جمهوری اسلامی باشد.

 

حفظ شعار نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی

می‌خواهیم این شعاری را كه شما از اعماق روح و جانتان می‌گفتید نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی این را حفظ كنیم . حفظ این شعار. حفظ این راه، حفظ این مسیر این است كه ما شناختمان از اسلام، خط امام باشد، خط امام و خط سازش، مقابل همدیگرند، خط امام از نظر ایدئولوژیك، یعنی خطی كه اسلام اصیل را با اندیشه باز می‌شناسد و می‌پذیرد و عمل می‌كند و نمی‌ترسد به او بگویند مرتجع و اُمل و نمی‌ترسد كه به او بگویند آدمی است كه خیلی روشنفكر شده نه از برچسب روشنفكر منحرف می‌ترسد، نه از برچسب ارتجاع، مسلمان است . نه اندیشه التقاطی را می‌پذیرد و به نام اسلام به این و آن تفهیم می‌كند و نه تصورات و اوهام و خرافاتی را كه به نام اسلام در زندگی مسلمان‌ها رخنه كرده و اصولا در اسلام ریشه نداشته می‌پذیرد نه خرافی و ظاهر بین است، نه دچار انحراف اندیشه‌های التقاطی . نه با این می‌سازد نه با آن، سازشكار نیست، مسلمان خط امام از نظر ایدئولوژیك نه با خرافیون سازشكاری نشان می‌دهد و نه با التقاطیون سازشكاری نشان می‌دهد.

شهید مظلوم آیت الله بهشتی در جایی دیگر می‌گوید:

 بین مبارزه سیاسی و سیاسی كاری فرق است . مبارز سیاسی كسی است كه تا مرز جهاد مسلحانه جلو نمی‌رود، ولی هر جا وقتش برسد، یك ضربه سیاسی بر دشمن می‌زند، ولی سیاسی كار، كسی است كه می‌آید در گود سیاست، اگر دید هوا پس است، می‌رود با دشمن گفت و گو می‌كند، یك امتیاز می‌دهد و یك امتیاز می‌گیرد. این نوع فعالان سیاسی از نظر امام و خط امام، مطرود و مردود و حتی ملعون هستند.

ویژگی سیاسی خط امام

می‌روم سراغ یك شاخه مهم دیگر این بحث، ویژگی سیاسی خط امام از آن چند تا ویژگی‌های دیگر فعلا صرف نظر می‌كنم، خط امام از نظر روش سیاسی با مسائل سیاسی چگونه برخورد می‌كند خط امام در برابر خط سازش، در طول مبارزات ما ویژگی خط امام را می‌توانستیم خوب لمس كنیم . در طول این سال‌های اخیر مبارزه، ما سه گروه مبارزه كننده داشتیم، یكی گروه‌هایی كه طرفدار مبارزات آرام سیاسی بودند، معتقد به مبارزه برای نجات ایران و ملت ایران از چنگ استبداد و استعمار هستند و بودند ولی معتقد بودند كه این مبارزه‌ها باید طوری صورت بگیرد تا آنجا كه می‌شود خون از بینی كسی نریزد، به محض این كه در یكی از صحنه‌های مبارزه یك نفر كشته می‌شد یا آسیب می‌دید شك می‌كردند كه آیا این مبارزه جایز است یا جایز نیست . با یكی از آقایان علمای خوب واقعا آدم خوبی است از نظر جهات دیگر یكی دو بار صحبت كردیم، گفتیم آیا باید برای این كار، شما اعلامیه بدهید می‌گفت به این كه من می‌ترسم اگر اعلامیه بدهم این مراسم برگزار بشود پلیس‌ها و كماندوهای لعنتی سفاك این شاه حمله كنند یك نفر كشته بشود من جواب این كشته را پیش خدا چگونه بدهم واقعا این را از روی عقیده‌اش می‌گفت نه این كه آدمی لاابالی بود. معتقد به مبارزه با شاه و رژیم بود، شاه و رژیم را لعنت هم می‌كرد. ولی وقتی صحبت از مبارزه می‌شد، طرفدار مبارزه‌ای بود كه در آن خون از بینی كسی نریزد.

 

خط مبارزه مسلحانه

در مقابل این، یك خط دیگر بود خط مبارزه مسلحانه، این خط مبارزه مسلحانه كه از آن كُندكاری خط اول به ستوه آمده بود و تجربه چندین ده ساله مبارزات ایران به او نشان داده بود كه این جور مبارزه به جایی نمی‌رسد، گفته بود باید همه این مبارزات و فعالیت‌ها را رها كرد، نیروها را به سراغ مبارزه مسلحانه خونین برد ولی مبارزه مسلحانه برای او شده بود اصل و نه وسیله، می‌گفت هر كس به مبارزه مسلحانه بهای صد درصد ندهد و در فعالیت‌ها و میدان‌های دیگر به كار مبارزه مشغول باشد كار او انحرافی است، نتیجه این طرز فكر چه بود نتیجه این طرز فكر دوم این شده بود كه یك سری گروه‌های واقعا فداكار و جانباز و پاكدل پاك نیت پیدا كرده بودیم كه اینها در اثر فشار محیط و فشار عوامل رژیم در زوایای خانه‌های امن و جاهای دیگر ناچار بودند مخفی بمانند و میدان و پناهگاه گسترده اجتماعی كه بتواند اینها را در داخل خودش جا بدهد و به صورت یك مجموعه توانا، رژیم را به زانو در بیاورد، وجود نداشت . گروه‌های جانباز فداكار، شجاع، با ایمان و دوست داشتنی از این نقطه نظرها اما آرام آرام به سمت ایزوله شدن از توده اجتماعی و در نتیجه ضربه پذیرتر شدن از دشمن انقلاب پیش می‌رفتند. این هم یك خط، خط مبارزه مسلحانه، اما مبارزه مسلحانه با دیدی كه این مبارزان مسلح پر ارج را روز به روز به زاویه‌های بیشتر می‌كشاند.

 

خط امام

و خط سوم، خط امام . امام صیمیمانه معتقد به ارج نهادن به تلاش هر فرد و هر گروهی بود كه ولو یك سیلی به رژیم بزنند در عین حال می‌فرمود: در این مبارزه هر كس كشته شود، شهید است تشویق می‌كرد كسانی را كه مردانه (این كه می‌گویم مردانه به خواهران بر نخورد برای این كه خواهرها هم جلوه‌های شجاعت و شهامت و درخشیدن در میدان مبارزات بودند و هستند مومنانه بگویم كه هر دو را شامل شود) امام به مردان و زنان با ایمانی كه به جهاد بروند با قبول شهادت، بهای والا می‌داد و نیز صمیمانه به همه افراد و گروه‌هایی كه به گسترده شدن مخالفت و مبارزه و مقابله با رژیم و استعمار آمریكائی حامی رژیم، كمك می‌كردند، به آنها هم بها می‌داد، به هر دو بها می‌داد و ایشان معتقد بودند كه این دو با هم می‌توانند رژیم را به زانو درآورند، هم مجاهدان با ایمان سلاح به دست، هم مردم در مسجد و تكیه و حسینیه و مدرسه و كوچه و خیابان جمع شده‌اند و فریاد زنان بر علیه رژیم می‌جنگند، هر دو با هم . هم پیرمرد و پیرزنی را كه اگر نمی‌توانست پشت بام برود الله اكبر بگوید می‌آمد داخل حیاط خانه الله اكبر می‌گفت و هم آن انسان با شجاعت فداكاری را كه سلاح به دست می‌گرفت و به آنجا كه باید برود می‌رفت و امام معتقد بود كه این دو با هم می‌تواند انقلاب را به ثمر برسانند.

خط امام، خط ارج نهادن به مبارزات سیاسی، و مبارزه مسلحانه و مبارزه فرهنگی و اخلاقی بود كه به یكدیگر پیوسته باشد. در آن روزهایی كه اولین راهپیمایی‌هایی میلیونی راه افتاده بود می‌دانید كه امام پس از دومین راهپیمایی یعنی راهپیمایی چهارم شوال و 5 شوال (16 شهریور) كه بدون خونریزی برگزار شد و 17 شهریور كه جمعه سیاه حادثه میدان شهدای تهران بود كه ایشان به پاریس رفته بودند و قبل از راهپیمایی‌های دیگر.

پس از سال‌ها بود كه محروم بودیم از دیدار ایشان، فرصتی بود برای دیدارشان، آنجا برای چند مسئله رفته بودم یكی از مسائلی كه با ایشان مطرح كردم در ایران مكرر حتی افراد برجسته مطرح می‌كردند در مباحثاتی كه داشتیم، مربوط به همین مسئله مبارزه و ابعاد آن و پیوند مبارزه با شهادت، مخصوصا حضور خواهران در میدان این مبارزات، از ایشان سئوال كردم كه بعضی از آقایان مجتهدین با آنها صحبت كردیم اینها در این كه ما اقدام می‌كنیم دعوت می‌كنیم مردم را برای راهپیمائی‌ها، پس از حادثه 17 شهریور تهران دچار تزلزل و تردید شده‌اند . می‌گویند شما مردم را به قتلگاه دعوت می‌كنید یادم می‌آید كه در همان راهپیمائی‌های روز چهارم شوال، 16 شهریور كه ایشان مسئولیت كلی راهپیمائی را به عهده من گذاشته بود پس از برگزاری نماز جماعت پرشكوه سر پیچ شمیران تصمیم بر این شد كه ما جمعیت را به سمت میدان آزادی امروز ببریم، و یادم هست در آن موقع می‌خواستیم در بلندگوهای دستی بگوئیم مردم به سمت كجا نمی‌توانستیم بگوئیم به سمت كجا، به سمت شهیاد كه دلمان نمی‌آمد بگوئیم بعد بچه‌ها آن موقع واژه بسیار زیبائی را اختراع كردند گفتند آهای مردم به سمت میدان شیّاد. یك مقداری كه ما راه رفتیم آمدند گفتند نیروهای نظامی فراوانی را فرستاده‌اند سر راه، جمعیت را اگر به سمت آن میدان ببرید در خود میدان كامیون‌های مسلح فراوانی را گذاشته‌اند و آماده حمله هستند. در طول راه مكرر آمدند این جمله را گفتند كه شما دارید مردم را به سمت قربانگاه می‌برید گفتیم خودمان هم هستیم هر جا هستیم با هم هستیم . عده‌ای از دوستانی كه احتیاط می‌كردند واقعا هم احتیاط دینی می‌كردند آنقدر آمدند فشار آوردند كه از اطراف خبر می‌رسد كه ما جلومان تداركات نظامی فراوانی پیش‌بینی شده ممكن است خطرات سنگینی پیش بیاید چه می‌گویند گفتیم تصمیم گرفتیم برویم، باید برویم . آن روز موفق شدیم به سلامت بگذرانیم و فردایش جمعه 17 شهریور كه آن برخورد سهمگین پیش آمد پس از آن برخورد سهمگین برای راهپیمائی‌های بعدی عده زیادی از آقایان احتیاط می‌كردند و می‌گفتند شما با چه مجوز شرعی مردم را به میدان كشته شدن می‌برید می‌گفتیم خودمان هم هستیم می‌گفتند، خودتان هم بی‌خود می‌روید. در آن دیدار پاریس مطلب را با امام مطرح كردم گفتم از ما می‌پرسند با چه مجوزی ... به ایشان گفتم من می‌توانم تا حدودی جواب جنابعالی را پیش‌بینی كنم اما می‌خواهم خودتان بفرمائید برای این كه می‌خواهیم برگردیم و بگوئیم نظر امام این بود. با همان صراحت و صداقت همیشگی گفتند این مبارزه را باید ادامه داد این مبارزه برای اسلام و مسلمین از این پس مبارزه مرگ و زندگی است، مرگ و زندگی اسلام و امت اسلامی، حتی اگر یك میلیون نفر كشته شوند باز هم ادامه بدهید. ولی كسی كه با این قاطعیت در ارج نهادن به شهادت و توجه به نقش پیروزی خون بر شمشیر سخن می‌گوید تاكید می‌كرد در این مبارزه كوشش كنید حداكثر مردم همراه مبارزه بیایند. اگر گروه‌هایی هستند كه شجاعت میدان شهادت را ندارند اما در یك كیلومتری میدان شهادت حاضرند فریاد بزنند اینها را هم بپذیرند و تشویق كنید و دعوت كنید. این دو پیوسته با یكدیگر باید در یك رهبر شامل به حركت درآید تا دشمن را سرنگون كند و این خط امام است.

در رابطه با روش‌های قاطع انقلابی، شهید شدن، شهید دادن، كشته شدن و كشتن قاطع و سریع ولی به آن صورتی كه همه كسانی را كه یك وجب آن طرف‌تر از شهادت دارند كار و كمك می‌كنند آنها را ناچیز بشماریم و از خودمان جدا بدانیم تا در نتیجه گروه مسلح جدا از توده به وجود بیاید و دشمن بتواند گروه مسلح را بكوبد چون پناهگاه توده‌ای ندارد، توده را بكوبد چون دست با سلاح ندارد. خط امام، ویژگی خط امام در تاكتیك مبارزه، مبارزه مسلحانه و مبارزات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی پیوند خورد. حتی همان عالمی كه در آن دوره خفقان جرات می‌كرد فتوای امام را بگوید و به امام دعا كند او هم به این انقلاب كمك كرده . او پیشتاز و پیشگام در انقلاب نیست اما همراه انقلاب هست و انقلاب هم پیشرو می‌خواهد و هم همراه . این ویژگی خط امام است.

دقت كنید اینها فقط مربوط به گذشته نیست از این به بعد هم ما باید به این ویژگی‌های خط امام توجه كنیم...

شهید مظلوم آیت الله بهشتی می‌گوید:

 لیبرال‌ها در ایران نماد این تفكر بودند كه كاری به استعمار خارجی نداشته باشیم و با آن‌ها تماس و گفت و گو داشته باشیم و این ساده اندیشی است كه بتوانیم با آمریكا در بیفتیم، پس بهتر است سر به سر آمریكا نگذاریم . ولی خط امام این بود كه استعمار و استبداد، دستشان در گردن هم است و با هر دو باید مذاكره كرد.

شهید مظلوم آیت الله بهشتی در جایی دیگر می‌گوید:

 بین مبارزه سیاسی و سیاسی كاری فرق است . مبارز سیاسی كسی است كه تا مرز جهاد مسلحانه جلو نمی‌رود، ولی هر جا وقتش برسد، یك ضربه سیاسی بر دشمن می‌زند، ولی سیاسی كار، كسی است كه می‌آید در گود سیاست، اگر دید هوا پس است، می‌رود با دشمن گفت و گو می‌كند، یك امتیاز می‌دهد و یك امتیاز می‌گیرد. این نوع فعالان سیاسی از نظر امام و خط امام، مطرود و مردود و حتی ملعون هستند.

 

منبع: 8/4/83 روزنامه جمهوری اسلامی

لینك مقالات مرتبط:

- برگی از دفتر زندگی دكتر بهشتی 

- شهید بهشتی از زبان آیةالله خامنه‌ای و حجةالاسلام رفسنجانی

- شرح ماجرای انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : در محضر علامه طباطبايي
آخرین مطالب سایت