اگر پای رفتن نداریم...

مجموعه "ساعت شنی" نوشته احمد رفیع زاده به کارگردانی بهرام بهرامیان که این روزها به پخش دهمین قسمت خود نزدیک می‌شود محل بحث و مناقشه بسیار شده است. این مناقشات دو سمت و سوی مختلف ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر پای رفتن نداریم...

در حاشیه "ساعت شنی"

اجتماع و خانواده در وجوه مثبت و منفی محور اصلی مجموعه "ساعت شنی" است و زندگی آدم‌های جامعه از طبقات مختلف و پیوند آنها به بهانه موضوع رحم جایگزین امکانپذیر شده و این وجه نباید زیر سایه تازگی این موضوع کمرنگ شود و اهمیت خود را از دست بدهد.

مجموعه "ساعت شنی" نوشته احمد رفیع زاده به کارگردانی بهرام بهرامیان که این روزها به پخش دهمین قسمت خود نزدیک می‌شود محل بحث و مناقشه بسیار شده است. این مناقشات دو سمت و سوی مختلف را نشانه گرفته که از هر دو وجه هم قابل بحث و بررسی است.

بحث رحم جایگزین یا اجاره‌ای مضمونی به ظاهر تازه است که از وجه آسیب‌شناسی بیماری و نوع رویکرد به آن می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد. مبحث دوم دراماتیزه کردن این مضمون در قالب داستانی و شیوه پرداخت آن برای ساخت یک مجموعه 26 قسمتی است. "ساعت شنی" از وجه دوم یعنی دراماتیزه کردن داستان و ماجراسازی و همچنین نگاهی حرفه‌ای که به کلیه تخصص‌ها دارد کمتر محل مناقشه بوده است.

چرا که همگان متفق القول بر رویکرد فرانگر این مجموعه در تدوین، فیلمبرداری، بازیگری، فیلمنامه‌نویسی، کارگردانی، آهنگسازی و ... اذعان دارند و کمترین ایرادها در نقدهای زودهنگام متوجه این بخش شده است. اما وجهی که در "ساعت شنی" بیش از پیش مورد تاخت و تاز نقدهای زودهنگام قرار گرفته تعبیر عبور از خطوط قرمز تلویزیون با پرداختن به موضوع رحم جایگزین و همچنین سیاه‌نگری این مجموعه است که هر دو وجه جای تحلیل و شفاف‌سازی دارد.

"ساعت شنی" محکوم به شکستن خطوط قرمز فرضی رسانه ملی می‌شود، در حالی که در بسیاری مواقع (از جمله همین مورد خاص) خطوط قرمز مجازی ساخته ذهن افراد هستند.

موضوع رحم جایگزین در کشوری مانند ایران که مردمانش با مشکلات اقتصادی دست به گریبان بوده‌اند، می‌تواند مضمونی هم ردیف فروش کلیه تعبیر شود. هر چند برخی پزشکان به رویکرد تجاری به موضوع رحم جایگزین اعتراض دارند، ولی این سلایق شخصی نمی‌تواند منکر بسط چنین رفتاری در سطح جامعه شود ... چرا که انکار حقیقت، نفس و ذات آن را نفی نمی کند.

هر چند می‌توان نو بودن این موضوع را به عنوان یک نقطه امتیاز و نه خط شکن تعبیر کرد ولی مسئله ای که برخی منتقدان به آن بی‌توجهی کرده‌اند این است که همین موضوع رحم جایگزین چند ماه پیش در یکی از اپیزودهای مجموعه "پنجره" که از برنامه خانواده شبکه یک پخش می‌شد محور داستان قرار گرفت و اتفاقاً هم وجه تجاری آن به کمک درام آمد تا یک مادر در موقعیتی بحرانی مجبور به اجاره رحم خود برای تأمین هزینه دختر بیمارش شود.

اما چطور شد که "پنجره" مورد اعتراض قرار نگرفت؟ چون شکل بسته بندی مجموعه و ساعت و زمان پخش آن شرایطی فراهم کرد که مانند "ساعت شنی" دیده نشود و طبعاً مورد نقد و تحلیل هم قرار نگیرد. اما "ساعت شنی" به جهت رویکرد حرفه ای به کلیه مولفه‌های تصویری و مضمونی، حاشیه‌هایی که پیرامونش ایجاد شد و نمایش در ساعتی پربیننده خوب دیده شد و این خوب دیده شدن به ضررش تمام شد!

ذکر این نکته به نظر ضروری می آید که همه منتقدان و کارشناسان موضوع محوری و اصلی "ساعت شنی" را رحم جایگزین در نظر می گیرند و مرتب بر وجه نگاه تجاری که بر این روند حاکم شده دامن می زنند. در صورتی که با یک نگاه شفاف می‌توان به تم اصلی مجموعه که در زیرلایه آن و بطن خطوط قصه چندگانه موج می زند رسید.

اجتماع و خانواده در وجوه مختلف مثبت و منفی محور و تم اصلی مجموعه "ساعت شنی" است و کمتر به آنها توجه شده است. زندگی آدم‌های مختلف جامعه از طبقات مختلف و پیوند آنها در کنار هم به مدد موضوع رحم جایگزین امکانپذیر شده و این وجه نباید زیر سایه تازه بودن این موضوع کمرنگ شود و اهمیت خود را از دست بدهد. مجموعه ای در رثای خانه و خانواده.

وجه دومی که در "ساعت شنی" زیر سئوال رفته و به نادیده گرفتن وجوه مثبت موجود در کار انجامیده، سیاه نمایی این مجموعه است. این درست است که این مجموعه برای دادن یک تابلو تمام نما از اجتماع، گریزی از نشان دادن سیاه و سفید، مثبت و منفی و ... در کنار هم ندارد، ولی تأثیرگذاری بیشتر رفتارهای منفی و بزرگ نمایی لاجرم آنها نمی‌تواند به سیاه نمایی صرف تعبیر شود.

"ساعت شنی" رفتارهای منفی را به تصویر می‌کشد. روابط غیراخلاقی، فقر، اعتیاد، طلاق، سقط جنین، دروغ، دزدی و ... معضلات اجتماعی هستند که در مجموعه دز متعادل خود را حفظ کرده اند. این تعادل از جایی می آید که سازندگان در کنار این رفتارهای غلط و منفی، به موارد مثبت و روشن هم پرداخته اند. اما چون مستقیم و گل درشت نیست مانند نقاط تاریک و منفی به چشم نمی آید.

انگیزه اولیه ماهرخ (رویا نونهالی) برای دست زدن به این کنش انتحاری و انتخاب یک رحم جایگزین چیست؟ جز اینکه او برای رضایت قلبی پدرش که در آستانه مرگ قرار دارد و یک وارث می‌خواهد، خود، زندگی و روح و روانش را به حراج می‌گذارد؟ وجه حمایتگر حامد (بیژن امکانیان) که با وجود نداشتن رضایت کامل، تنها برای آرامش‌بخشی به ماهرخ تن به این کار می‌دهد، رفتاری فراموش‌شده در مردان امروز که دیرزمانی تکیه‌گاه زن و همسر خود بودند و وجه مقابل مردان منفی مجموعه نیست؟

انگیزه اولیه مهشید (مهراوه شریفی‌نیا) برای وارد شدن به این معامله روحی روانی جز برای فراهم کردن شرایط زندگی بهتر خواهران و برادرانش است؟ انصراف سیمین (نسرین مقانلو) از معامله با ماهرخ و جا خالی کردن او جز حرکتی غیرمستقیم برای کمک به مهشید و درک نیازمندی بیشتر اوست؟ هر چند سیمین هم خود زندگی نابسامان دارد، ولی فقر سایه عزت نفس را از لایه درونی این شخصیت هنوز پاک نکرده است.

احترامی که عمه (رویا تیمویان) برای برادرش (داریوش ارجمند) قائل است و در کنار همه بی‌توجهی و بی‌مهری که سالیان در حق او کرده، حرمت برداری را نگه داشته و او را ارج می‌گذارد، رفتاری فراموش شده در فرهنگ جامعه امروز ما نیست؟ بازشناسایی چنین رفتارهایی از لایه‌های تو در تو مجموعه "ساعت شنی" چندان مشکل نیست، فقط کافی است عینک سیاه بینی را کمی عقب بزنیم و به چیزی ورای نقاط منفی اما عینی رفتارهای اجتماعی در این مجموعه نگاه کنیم.

اما متأسفانه از آنجا که تیرگی و سیاهی به واسطه جذابیت وسوسه کننده خود سلطه گر هم هست از سوی منتقدان و کارشناسان زودهنگام این مجموعه هم مورد توجه بیشتر قرار گرفته و اینجاست که باید گفت اگر پای رفتن نداریم مباد با تنگ نظری پای رفتن را از دیگران هم بگیریم!

منبع : خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت