ازحماسهیغزل، سه رویكرد در شعر دفاعمقدس
ازحماسهیغزل، سه رویكرد در شعر دفاعمقدس
روزبهفروتنپی
«غزل» قصری در شهر «قصیده» بود. شهر متروك شد و غزل ماند، با معماریهای نوبه نو از مصالح كلمات، معانی و... در ادوار مختلف، و آنگاه رنگ باز سازی و تازگی را به خود دید؛ و امروز، معماران جدید كلمات، نوسازی غزل را میسرایند.
غزل در دورهای با تصاویر عشق مجازی، چون خط و خال و جام و شراب و رباب تزیین شد و در دورهای دیگر، به تمثالهای عرفانی میدان داد. در دورهای كوتاه، فانوسِ سیاست در آن روشن بود، و امروز میتوان عرفانیترین آواها و بهشتیترین بشارتها را از صدای بالِ فرشتگان كلماتش شنید و در این بین، غزل جنگ (دفاع مقدس) را حال و هوایی دیگر است.
غزل جنگ را میتوان بنابر اعتبارهای مختلف ساختاری و محتوایی طیف بندی كرد و دربارهی هر طیف، نمونههای فراوانی را به عنوان مشتی از خروار پیش چشم كشید و بر پویایی و طراوت و لطافت غزل شكل گرفته در دامن روزهای ارغوانی دفاع مقدس، شاهد آورد. ما در این بررسی كوتاه، بی آن كه داعیهی تفصیل و تحقیق دقیق داشته باشیم، با تاكید بر فقدان جامعیت و مانعیت نوشتهی خود بر ساختار غزل جنگ، اندكی درنگ میكنیم و نمونههایی را در حد وسع و مجال باز میخوانیم و خاطرنشان میكنیم كه به جدّ در این مقوله میتوان ـ و باید ـ به تحقیقی دراز دامن پرداخت.
به اعتباری میتوان ساختار غزل جنگ را در سه طیف زیر برشمرد؛
الف) غزل حماسی به شیوهی دورهی بازگشت؛
ب) غزل حماسی بینابین كه ما بین مكتب بازگشت و غزل امروز قرار میگیرد؛
ج) غزل حماسی نو؛
الف) غزل حماسی به شیوهی بازگشت
هرچند بیش از یك قرن و چند دهه از آغاز مكتب بازگشت ادبی و اوج رواح آن میگذرد، امروزه نیز بسیاری از اصحاب ادب، پیرو این سبك و سیاق قدیم شعری مینمایند. میان شعرهای این گرایش، میتوان تفاوتی را دریافت كه برخاسته از تاثیر زمانه و ضرورتهای ناشی از آن است و آن این كه اگر شعرهای شاعرانی چون هاتف اصفهانی، صفای اصفهانی، آذربیدگلی و محتشم و... بازتاب تقلیدی مستقیم و پر رنگ از سبك و درونمایهی شعر شاعران متقدم یعنی سعدی و حافظ و خواجو و... بود، در شعر بازگشتیهای امروز، به ویژه تحت تاثیر فضای بی سابقهی حماسه، حال و هوایی متفاوت رقم خورده است، ابیاتی از این دست:
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پیمانه
بشكسته سبوهامان، خون است به دلهامان فریاد و فغان دارد، دردیكش میخانه
(پرویز بیگی حبیبآبادی)
خود آگهان كه ز خون گلو وضو كردند حیات را ز دَمِ تیغ جستجو كردند
(حمید سبزواری)
كیستید ای سحر، آیینهی رخسار شما چاك دامانِ گُل از حسرتِ دیدار شما
(محمود شاهرخی)
چو موج حادثه، شبگیر بركناره گذشت به اوج، برشد و از دامن ستاره گذشت
(مشفق كاشانی)
به خون میغلتم و، سرسبزیِ روح چمن دارم به پیكر همچو گُل از مخمل خون پیرهن دارم
(محمد خلیل جمالی)
سالی گذشت و كاروان منزل به منزل میرود با كاروان لالهها، صد كاروان دل میرود
(سپیده كاشانی)
گفتمش: هادّی راهت كیست؟ گفت از نسلِ احمد گفتمش: شیدای آن والاتباری؟ گفت: آری
(محمد علی مردانی)
ب) غزل حماسی بینابین
این طیف از غزلهای حماسی از جنبهی ساختار كلامی و قالب، میان غزل بازگشتی و غزل نو قرار میگیرند. انگار شاعران این دسته از غزلها ـ كه تعدادشان چندان هم كم نیست ـ در عرصهی زبان و نگاه شاعری، نتوانستهاند به یك دستی زبان و حال و هوای شعری دست یابند و هنوز به تردید و تردّد میان فضاهای كهنه و نو دچارند. از این رو نیز این طیف از شعرها كه سرایندگانشان تكلیف خود را چندان با زبان روشن نكردهاند، به درخشندگی نمیرسد و پژواك چندانی نمییابد.
چه مینشینی، آن دشنه تیزتر بركش شتاب كن، نفَسِ هرزه گرد بسیارست
(غلامرضا مرادی)
ای نشان عاشق بر جامه گلقامتان هم عنان نور میتازد نسیم نامتان
(میرهاشم میری)
عبور خاكیاش در آسمان عاشقی گم شد و از خورشید صدمیدان جلوتر بود، پنداری
(جعفر رسولزاده)
جز تو هیچكس نداشت بوی عطرِ عاشقی تو شهید عشقی و خداست خونبهای تو
(سیمیندخت وحیدی)
بانگِ تكبیر شما مژدهی فتح و ظفر است در شب تیرهی بیداد نویدِ سحر است
(عباس خوش عمل)
ج) غزل حماسی نو
غزل حماسی نو ـ در واقع ـ نقطهی اوج غزل دفاع مقدس به شمار میآید و رهآورد تجربهها، تاملها و مكاشفههای فراوان و گونه گون شاعران امروز ما است. به طور كلی، غزلهای نو، از جنبهی ساختارِ كلامی و بیان، به زبان شعر امروز و حتی نثر و محاورهی امروزین بسیار نزدیك شده است. استفاده از تصویرهای نو، تعبیرهای صمیمانه، تشبیهها و استعارههای نو، وزنهای تازه و غیر متداول، و هم چنین كاربرد قافیه و ردیف تازه، رودخانهای از طراوت و تازگی را در بستر غزل جاری نموده است:
مثل نسیم صبحِ نخلستان، سرشار از زخم و سكوت و صبر رفتید و دیدیم در دل هر چاه، یك سینه آواز حزین ماندهاست.
(علیرضا قزوه)
در سینهام دوباره غمی جان گرفته است امشب دلم به یادِ شهیدان گرفته است
(سلمان هراتی)
نسیمی میرسد از راه و یك نیزار غربت شعلهور میشد شبی خاكستری در صبح نخلستان بیداری سحر میشد
چه میدانهای مینی آسمان را با زمین پیوند زد آن شب چه عطری در فضا پیچید وقتی حجم آتش بیشتر میشد
(سید ضیاء الدین شفیعی)
بیا به خانهی آلالهها سری بزنیم ز داغ، با دلِ خود حرف دیگری بزنیم
به یك بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم سری به مجلس سوگِ كبوتری بزنیم
(قیصر امین پور)
دلم شكستهتر از شیشههای شهر شماست شكسته باد كسی كه این چنین شما را خواست
(سهیل محمودی)
عطر بار فرشتگان بر سپیدار مانده است پر كشیدند سوی نور، آسمان تار مانده است
(عبدالرضا رضائینیا)
ای نگاه تو سرشار از عطر مهمان نوازی زیر باران بی رحم این عشقهای مجازی
كی به آواز آتش صدای مرا میگشایی؟ كی به مضراب خنجر گلوی مرا مینوازی؟
(عبدالجبا كاكایی)
چند نكتهی دیگر
یك ـ غزلهای حماسی كه در سالهای نخست دفاع مقدس سروده شدهاند، از شعارهای عریان و مفاهیم صریح رزمی و جنگی سرشارند. لطافت زبان شاعرانه مغلوب و متاثر از فضای لبالب از خون و آتش و گلوله در یك كلام رجزآمیز و شعارگونه است. بالطبع، به مقتضای زمان و اوضاع اجتماعی ـ سیاسی سالهای دفاع مقدس و در سالهای پس از آن، این امر، تعدیل شده و شعارگونگی جای خود را به شعریّت میدهد.
از غزلهای دورهی نخست:
ای زده شعله به شب، بارقهی باورتان پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتان
خود به هنگامهی پیكار چه تدبیر كند گر فراری نشود، دشمن بدگوهرتان؟
(سید حسن حسینی)
ز رزمتان شده دشمن زخاكِ میهن دور درودِ ما به شما ای سپاهیان غیور
هزار تهنیت ای عاشقانِ راه حسین كه بر یزید زمان، ساختید عرصه چو گوهر
(بهمن صالحی)
بانگِ تكبیرِ شما مژدهی فتح و ظفر است در شبِ تیرهی بیداد نویدِ سحر است
ای جوانان وطن! دست خدا همرهتان یورش آرید به دشمن، كه شما را ظفر است
(عباس خوش عمل)
از غزلهای دورهی دوم:
دوش یاران خبرِ سوختنش آوردند صبح خاكسترِ خونینِ تنش آوردند
(زكریا اخلاقی)
نمیگنجی در اقیانوسها، در ذهن صد دریا برای بالهای رفتنت، تنگ است، پیراهن
(مهران فقیهی)
باز از جبههی نعش شهید آوردند ورقی پاره ز قرآن مجید آوردند
(غلامرضا حمدل)
دوـ با مروری بر سیر تاریخی غزل دفاع مقدس، به روشنی در مییابیم كه در گذر زمان، زبان این گونه از غزل به تدریج از تصنّعها و تكلّفها فاصله میگیرد و رو به زلالی و بی پیرایگی راه میبرد، كه این رویكرد را میتوان متاثر از حال و هوای كلی شعر معاصر فارسی ـ در این دو دهه ـ ارزیابی كرد.
این گزارش مختصر را همین جا به پایان میبریم و با تاكید بر این نكته كه برای تحلیل دقیق و استقضای تام موارد و شواهد در زمینهی غزل دفاع مقدس، هم دسترسی گسترده به گنجینهی گرانبار غزل جنگ ضروری است و هم مجالی فراخ میخواهد تا حق مطلب چنان كه باید و شاید، ادا شود.