شادی گم شده است
آیا اقتصاد تعیین کننده غم و شادی مردم است؟
در جامعه ی امروز که قدم می زنید کمتر کسی را می بینید که از ته دل شاد باشد؛ یکی از گرانی ها می نالد، یکی از کسادی کارش، یکی از بیکاری و...گاهی فکر می کنید غم و ناراحتی و عصبانیت از در و دیوار شهر فوران می کند. به هر حال با نوسانات اقتصادی و اجتماعی، مردم هم دچار نوسانات هیجانی و رفتاری می شوند ؛ یا شاد نیستند یا زیادی شادند!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
سه شنبه 1397/08/15
روزگاری شاد بودن جزء ارکان زندگی مردم بود اما امروزه مشکلات اقتصادی و ترس از آینده تا حد زیادی باعث شده است تا مردم از شادی محروم باشند و ما میبینیم که با نوسانات اجتماعی و اقتصادی مردم هم دچار نوسانات هیجانی و رفتاری میشوند مثلاً با بالا رفتن قیمت دلار مردم به تکاپو و استرس میافتند و گاهی هم با نوسانات اجتماعی همچون برد بازی فوتبال مردم با ریختن در خیابانها هیجانات رفتاری خود را به نمایش میگذارند اما چرا این اتفاق میافتد؟ و آیا اینگونه ابراز احساسات درست است؟
دکتر ویدا فلاح روانشناس و مدرس مهارتهای زندگی در گفتوگوی اختصاصی به تبیان میگوید:
ما بارها شاهد شادی مردم در خیابانها به خاطر بازی فوتبال بودهایم؛ شادیهایی که گاها جای سؤال بوده است که باوجود باخت و یا حتی برد مساوی دلیل این شادیها چیست؟
در جوامع باید فرصت هایی جهت ابراز شادی بخصوص برای جوانان وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت به گفته این روان شناس: مسلماً جوانها به دنبال محرکهایی میگردند که در آن موقعیتها، به شکل نابهنجاری بیرون بیایند و شادیهای خود را ابراز کنند چراکه نیاز به شادی دارند.
اگر ما هیجاناتمان را در محیطهای امنی تخلیه نکنیم دچار مشکلات عصبی، روانی و جسمی میشویم. هر انسانی نیاز دارد که در یک موقعیتهایی برونریزی هیجانی داشته باشد؛ در دههٔ محرم این برونریزی به شکل عزاداری و سوگواری است که اینیک مدل از برونریزی است و مدل دیگر شادیهایی است که به شکل کارناوال شادی اتفاق میافتد که در آن موقعیتها مردم میتوانند بخندند، فریاد بزنند و خوشحالی خود را از موقعیتشان ابراز کنند لذا میتوان گفت که یکی از دلایل هیجانات رفتاری مردم کمبود فرصتهای اجتماعی برای ابراز نشاط و شادی است.
متأسفانه برخی از والدین بهجای آنکه راه و روش شاد بودن را آموزش دهند و به دختر بگویند در عین باوقاری میتوانی شادباشی و به پسر بگویند در عین سنگینی و متانت میتوانی بخندی؛ با حرفهایی همچون دختر که نمیخندد، آخر خنده گریه است و ... به ما نشان دادهاند که خنده و شادی بد است درحالیکه تحقیقات نشان داده است که خنده تأثیرات خیلی زیاد حتی در بیماران بدحال دارد که باعث تولید مورفین درونی میشود و درد را کمتر میکند البته باید توجه داشت که خنده درمان و راهحل مشکلات اجتماعی نیست اما یکجاهایی باید بتوانیم خشم و اعتراضاتمان را ابراز کنیم و یکجاهایی هم باید بتوانیم بخندیم و شادی کنیم؛ ما باید به علایق جوانها احترام بگذاریم و با گذاشتن چارچوبهایی اجازهٔ شادی به آنها دهیم.
فلاح اشاره کرد: علاوه بر اینکه مردم ما با به وجود آمدن موقعیتهایی همچون برد فوتبال سعی میکنند هیجانات رفتاری از خود نشان دهند، این مورد در رابطه با نوسانات اقتصادی هم مشهود است. وقتی که مشکلات اقتصادی وجود دارد مردم دچار اضطراب میشوند؛ واقعیت این است که وقتی من نگرانم که چگونه از پس زندگیام بربیاییم و واقعیت هم به من میگوید که زندگی در چنین شرایط اقتصادی سخت شده است، دوست دارم اعتراض کنم و حرفم شنیده شود و اگر هم عملاً به من جوابی داده نمیشود حداقل مورد همدلی قرار بگیرم و به من گفته شود که حقداری ناراحت باشی...اما وقتی این همدلی هم وجود ندارد مسلماً فرد یکجایی پُر میشود و در یک موقعیتهایی دوست دارد فریاد بزند و به شکل غیرمنطقی رفتار کند لذا باید به جوانان کمی قدرت انتخاب دهیم؛ وقتی جوان ببیند که خواستههایش مورداحترام قرار میگیرد، آن جوان هم متقابلاً احترام میگذارد.
بنابراین یکی از مهمترین موارد در راستای شادی ورزی، احترام به باورهای شخصی افراد و گوش کردن به حرفهای آنان است پس گوش شنوا داشته باشیم و فرصت دهیم تا آدمها حرفهایشان را بزنند و نقدهایشان را با احترام بشنویم، آنوقت میبینیم که ساختار جامعه در حال تغییر است.یکی از آن جایگاه هایی که این اتفاق در آن می افتد خانواده و بعد از آن مدرسه است. پدری که قادر به شنیدن حرف های فرزندش است و مدرسه ای که صرفا بر اساس اطاعت کردن نمره ی انظباط نمی دهد! وقتی مدرسه به بچه ها احترام می گذارد و به آنها اجازه می دهد که درباره قوانین مدرسه سوال کنند، بچه ها حس ارزشمندی می کنند و این بچه ها یک شخصیت های عصبی نخواهند شد.بگذاریم آدم شنیده شوند تا خشم کمتر شود...
نکتهٔ قابلتأمل دیگر اینکه وقتی مردم ما در شادیها ثبات و وحدت دارند و یکدل با یکدیگر شادیهایشان را ابراز میکنند نیاز است که همین الگو در دیگر بخشهای کشور هم پیاده شود که مطمئناً اگر این اتفاق بیفتد نتایجی در جهت منافع مردم رقم خواهد خورد.
بیشتر بخوانید
چگونه می توانیم خشم مان را کنترل کنیم؟آیا از هر چه بترسیم به سرمان می آید؟عناصر تعیین کننده ی شادی
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت