با احساسات من بازی شده است!

«با احساس من در این سال ها چقدر بازی شده است. هر سال برای نگارش طرح، آماده کردن خودم، پیدا کردن سرمایه گذار و جمع کردن تیم زمان و انرژی میگذارم اما وقتی این طرح ها اینچنین رد می شود کمر من می شکند»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 بازیگران ژانر کمدی سینمای ایران تعداد محدودی هستند و این آمار در بین بازیگران زن این ژانر آنقدر کم است که استفاده از واژه انگشت شمار اصلا بیراه نیست. شهره لرستانی گرچه توانایی ثابت شده ای در بازی فیلم های اجتماعی دارد اما عموم مخاطب سینما و تلویزیون آن را با نقش های کمدی اش می شناسند و به خاطر می آورند. او این روزها سه فیلم «هزارپا»، «خجالت نکش» و «به وقت خماری» را روی پرده دارد و فارغ از بازیگری می خواهد دغدغه همیشگی اش یعنی کارگردانی را دنبال کند به همین بهانه با او به گفت و گو نشستیم که در ادامه می خوانید.

کمی برگردیم به سال های دور، برخلاف آنکه در دو دهه اخیر حضورتان بیشتر معطوف به ژانر کمدی بود اما شما فعالیت تان را در سینما با بازی در فیلم های اجتماعی چون «نیاز»، «پناهنده» و... شروع کردید. چطور شد که ژانر کمدی را برای ادامه فعالیت انتخاب کردید؟ علاقه و طنازی که در وجود خودتان بود یا اقبال و توجهی که به ژانر کمدی وجو دارد سبب این اتفاق شده است؟
من بازیگر فیلم های کمدی نبودم حتی در تئاتر نیز حضورم بیشتر در کارهای جدی و درام بود اما از یک جایی به بعد یعنی پس از چند سالی که کار نکردم به علت اضافه وزنی که پیدا کرده بودم کارگردان ها فکر کردند بهتر است با من در عرصه کمدی همکاری کنند. در سریال «فرار بزرگ» ساخته محمدحسین لطیفی نقشی را بر عهده داشتم که رگه های کمدی داشت و آن را به شکل کمدی جدی ایفا کردم. بعد از دیدن من در این غالب، ایرج طهماسب و حمید جبلی پیشنهاد بازی در فیلم «زیر درخت هلو» را به من دادند و اینچنین حضور من در ژانر کمدی پررنگ تر شد البته پیش از این اتفاقات، در فیلم «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی تجربه بازی در کار کمدی را داشتم. همیشه فعالیت در دو فضای جدی و کمدی را در کارنامه کاری ام داشته ام و به قول معروف بازیگر ممزوجی هستم اما با فیلم های غیر کمدی و جدی شروع کردم.

اما از یک جایی به بعد شما را فقط در ژانر کمدی دیدم!

بله درست است از یک جایی به بعد کمدی غالب شد آن هم به دو دلیل؛ به هر حال مردم ما غمگین هستند و تمایل قلبی من شاد کردن آن ها است از طرفی دیگر وقتی می دیدم بازی در ژانر کمدی، خندادن و شاد کردن مردم به مراتب سخت تر است و کمدی شاخه های مختلف دارد برایم جالب بود تا فضا و گونه های متفاوت کمدی را تجربه کنم و در همکاری با هر کارگردان سعی کردم به فراخور نقشی که ایفا می کنم فضای متفاوتی را تجربه و به منصه ظهور بگذارم.

تعداد محدودی از بازیگران زن در عرصه کمدی فعالیت می کنند، موفق هستند و مخاطب آن ها را پذیرفته و عملا فضا برای فعالیت زنان و درخشش آن ها در این ژانر بسیار محدود است!
در عرصه کمدی کمبود فعال زن بسیار احساس می شود. من در عرصه نویسندگی فیلمنامه نیز فعال هستم و معمولا تمام کسانی که در این حوزه کار می کنند در زمان نگارش می گویند مردی بود که... چرا که پرداخت به دغدغه ها، مسائل و مصائبی که بر سر یک مرد می آیند بی دردسر تر جلو می رود تا اینکه بخواهیم بگوییم زنی بود که... تجربه هایی که یک زن در سینما می تواند بدست بیاورد در عرصه جدی سخت اما در عرصه کمدی سخت تر است و یک بازیگر برای رسیدن به پرسناژ موردنظر باید فراز و نشیب های متفاوتی را طی کند. فعالیت در دنیای کمدی برای زن ها سخت است چراکه افت و خیز های بسیاری دارد و عبور از آن نیز برای یک زن کار آسانی نخواهد بود.

اما شما خودتان را تا چه حد یک کمدین زن می دانید؟

من یک کمدین در بین بازیگران زن هستم چون به هر حال در این فضا فعالیت می کنم. اما بگذارید این را بگویم که من هنوز در عرصه کمدی آن بازی جانانه ای را که می خواهم انجام ندادم و هنوز آن نقشی را که می خواهم به من پیشنهاد نشده است.
منظورتان از بازی جانانه چیست؟ آن نقش باید چه پارامترهایی را داشته باشد؟

خود من وقتی یک قصه ای مثلا «ماه منیر» را می سازم می دانم که از یک بازیگر و پرسناژ زن باید چه استفاده ای کنم. در «ماه منیر» برای بازیگری که نقش ماه منیر را ایفا می کرد یعنی فاطمه گودرزی فضای مناسبی را ایجاد کردم تا بتواند ابعاد مختلفی از بازی خود را به نمایش بگذارد این اتفاق در خصوص کاراکتر های زن و مرد سایر آثارم نیز افتاد و همواره به این مسئله توجه داشتم. فارغ از قصه مهم است بازیگرانی که در یک اثر حضور دارند چقدر فضای بازی دارند؟ آیا آن ها شبیه عروسک های خیمه شب بازی هستند یا اینکه به پیشبرد قصه کمک می کنند؟ این مسئله در ابتدا به عهده نویسندگان است تا فضای کمدی مناسبی برای خانم ها بوجود بیاورند و بعد کارگردانان جسوری را می خواهد که بتوانند استفاده بهینه و درست از بازیگران داشته باشند.

متاسفانه در کارهای کمدی فعلی چیز جدیدی ندارد در واقع بیشتر آثار حاصل کپی برداری از روی دست آثار موفق قبلی است و همین سبب می شود خطر کلیشه شدن بازیگر را نیز تهدید کند؟

یکی از دوستان چند روز یکی از فیلم های روی پرده را دیده بود و به من گفت این فیلم که شبیه همان فیلم ایکس است. منظورم از گفتن این حرف این است که قصه، بازیگران و حتی لحن و بازی بازیگران مشابه همان چیزی بود که در فیلم های دیگر نیز وجود دارد و این یعنی اتمام پرداختن مقوله ای به نام هنر، یعنی کم فروشی در عرصه هنر. این کار فقط پول سازی است و برای ما که نام هنرمند را روی خودمان گذاشتیم بسیار زشت است. من فکر می کنم بازیگر، کارگردان، نویسنده و... باید در هر اثر به گونه ای متفاوت ظاهر شوند. خیلی از دوستان فیلمنامه نویس از روی آثار خارجی گرته برداری می کنند و به نظرم بد نیست تغییری در آن ایجاد کند و یا حداقل به این کپی برداری اشاره کنند.
فکر نمی کنید خطر کلیشه شدن برای شهره لرستانی نیز وجود دارد؟
به هر حال وقتی تو از این راه ارتزاق می کنی پیش می آید گاهی نقش هایی شبیه به هم بازی کنی اما با این همه تمام تلاشم را کردم که اگر جایی خطر شباهت و کلیشه وجود دارد چیزی ولو یک ضرب المثل و تکه کلام به نقش اضافه کنم تا تفاوتی ایجاد شود.
شما یک دوره چه در سینما و چه در تلویزیون حضور بسیار کمرنگی داشتید و در حال حاضر دوباره فعالیت تان را از سر گرفتید و حداقل سه فیلم روی پرده دارید. علت این کم کاری و پر کاری چه بود؟

من روال معقول و معمولی خودم را طی می کنم اما کار هایی که در آن حضور داشتم همه به یکباره با هم اکران شدند بخاطر همین به نظر می رسد که من پرکار شدم اتفاقا در رابطه با همین مسئله، یکی از دوستان چند روز پیش به من گفت فیلمی را دیده است که من در آن بازی نمی کردم (خنده). حقیقت این است که یک دوره ای کار نمی کردم چرا که می خواستم فیلم بسازم اما نمیشد در نتیجه تصمیم گرفتم فعلا به همین بازی ها بسنده کنم تا ببینم برایم چه مقدر شده است.
به فیلمسازی اشاره کردید، شما در دهه ۸۰ چند تله فیلم و اگر اشتباه نکنم یک سریال ساختید، با وجود موفقیت آن آثار اما دیگر شما را در قامت کارگردان ندیدیم. این کناره گیری از کارگردانی به چه خاطر است؟

بخاطر اینکه به یکباره هیچ کدام از طرح های من در تلویزیون تصویب نشد و هر چه طرح دادم رد شد به همین شکل نزدیک به ۵ سال است به وزارت ارشاد طرح های متعدد با تهیه کنندگان متفاوت ارائه دادم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. طرح «موندنی» را به اتفاق یکی از دوستانم در رابطه با زنان غسال نگاشتیم و ارائه کردیم گفتند غمگین است. سال بعد طرح «خونه خالی» را نوشتم گفتند جسورانه است. سال بعد طرح «فال» را ارائه دادم بدون بیان هیچ دلیل موجهی فقط گفتند نه و به هزار یک فن و حیله آن را رد کردند. البته مستنداتی را در رابطه با این موضوع دارم که می توانم رو کنم اما این کار را نمی کنم چون نمی خواهم ماجرا بیخ پیدا کند. امسال با فیلمنامه «ودود» آمدم و آن را به ارشاد ارائه دادم که تا به این لحظه خبری از آن نیست. عمرم را کنار بگذارید اما ببینید با احساس من در این سال ها چقدر بازی شده است. هر سال برای نگارش طرح، آماده کردن خودم، پیدا کردن سرمایه گذار و جمع کردن تیم زمان و انرژی میگذارم اما وقتی این طرح ها اینچنین رد می شود کمر من می شکند. این همه فیلم ساخته می شود دسته ای از فیلم ها متاسفانه بی ارزش هستند، پر از فحش و تحقیر، فیلم هایی پر از فضای کافه ای و یا فیلم فارسی هایی سخیف با ظاهری مدرن، البته از سوی دیگر فیلم های پر معنا و جسورانه نیز ساخته می شود. در این میان فیلم های زیادی هم متعلق به بدنه سینما هستند و اجازه ساخت می گیرند، حتی شاگرد های خود من فیلم می سازند. خیلی برایم جالب است همه چیز ساخته می شود، همه می توانند فیلم بسازند اما به من که می رسد این اجازه صادر نمی شود. واقعا برایم سوال است چرا من به عنوان کارگردان به تلویزیون و ارشاد هر چه طرح می دهم رد می شود و نمی توانم کار کنم اما به عنوان بازیگر نقش های کوتاه کمدی اجازه فعالیت دارم. آیا این بود آن شهره لرستانی که من برای خودم متصور بودم؟ همین اتفاقات است که باعث می شود من به کما بروم و مدتی کار نکنم. تلویزیون و ارشاد نمی گذارند من پشت یک پروژه و صاحب فکر آن باشم اما فقط اجازه می دهد گوشه ای از یک پروژه باشم و مردم را بخندانم. این اتفاق خیلی دردناک است. گذشته از این اتفاقات، در این مسیر به پست چند شبه سرمایه گذار خوردم که بدشان نمی آمد با هنرمندان عکس بگیرند. فریب آن ها را خوردم و مدت ها وقتم تلف شد.

طرح «ودود» که رد نشده است؟

ودود نام خداست یعنی بسیار عاشق، اگر ارشاد روی فیلمنامه «ودود» اسم خدا را رد کند دیگر وای به حال ما و کسانی که به ارشاد اقتدا می کنند.
 
اگر مبنا را همین فیلم های روی پرده قرار دهیم، نقش هایی که بازی کردید بسیار کوتاه است و مثلا در «هزارپا» از یک جایی به بعد دیگر نیستید!

با تمام احترامی که برای آقای داوودی قائلم اما من در این فیلم گم شدم. در مورد من حرف زده می شود اما من نیستم.

در فیلم «خجالت نکش» و «به وقت خماری» نیز حضورتان چندان بلند نیست!

من در سینمای ایران به کوتاهی حضور یک مورچه هستم. خیلی دلم می خواهد در سینما حضور داشته باشم، به امید خدا یک روز فیلم می سازم.

حرف نگفته ای باقی مانده است؟

بازیگری در سطح دنیا بسیار عمیق است و ای کاش نویسندگان ما بیشتر فیلم تماشا می کردند مخصوصا آثاری جدیدی که در سطح دنیا ساخته می شود. در زمینه بازیگری نیز می توانم بگویم که بازی کمدی و جدی اصلا از هم جدا نیست همانطورکه در زندگی نیز بین این دو مرزی نیست و اصلا این حکم نیست که یک بازیگر صرفا کمدی کار کند یا جدی. قصه مهم است قصه درست یک پرسناژ درست را تحویل تماشاگر می دهد.
منبع: خبرگزاری صبا
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت