تاریخچه شرکت ملی نفت ایران
نفت، خون لازم برای وجود انگلیسیها
يک مورخ انگليسی به نام «پرونال» در 1914 سال شروع جنگ جهانی اول درباره نفت ايران نوشت: مايع سياهی كه راه خود را در فاصله 145 مايلی جزيره آبادان در ظلمت معادن پيدا میكند يک روز ثابت خواهد كرد كه خون لازم برای وجود ما خواهد بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
سه شنبه 1397/01/28
در 1897 امتياز استخراج نفت ايران به كمپاني «رويال داچ شل» پيشنهاد شد. اما اين شركت نيز از پذيرش امتياز سر باز زد چون شنيده بود كه شركت استاندارد اويل رقيب نيرومندش، تلاش بيسابقهاي را براي پايين آوردن بهاي نفت آغاز كرده و اين تلاش در كنار بهاي سنگيني كه دولت ايران به عنوان پيش پرداخت واگذاري امتياز مطالبه ميكرد، نفع چنداني براي «شل» نداشت.
در 1899 دو كاشف فرانسوي به نامهاي «ژاك دو مورگان» باستان شناس و «ادوارد كوته» زمينشناس، در سفرهاي اكتشافي خود به جنوب ايران موفق شدند در منطقه كوهستاني ايل بختياري گزارشات مستندي درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در اين ناحيه تهيه كنند. اين دو نفر به كمك يك ارمني ايراني به نام «آنتوان كتابچي خان» كه ساكن پاريس و در گذشته رئيس گمرك تهران بود، شركتي را براي امكان بهرهبرداري از نفت ايران تأسيس كردند. شركت تصميم گرفت تا كتابچيخان را براي مذاكرات مقدماتي قبل از كسب امتياز به تهران بفرستد.
كتابچيخان و ادوارد كوته به ديدار «هنري درموندولف» وزيرمختار سابق بريتانيا در تهران كه براي مرخصي به پاريس آمده بود، رفتند. آنان به هنري پيشنهاد كردند در ازاي معرفي يك متخصص ماجراجو و پرجرأت و جسارت كه اهل پيگيري پروژه حفاري و استخراج نفت ايران باشد، وجه قابل توجهي از طرف شركت به وي تعلق خواهد گرفت. هنري پذيرفت و «ويليام نكس دارسي» را كه براي كوته و كتابچيخان ناشناخته بود، به آنان معرفي كرد. اين سه نفر براي ملاقات با دارسي رهسپار لندن شدند.
دارسي از طريق «هنري درموندولف» با دو ميهمان فرانسوي و يك ميهمان ايراني بر سر ميز شام در منزل خود در لندن آشنا شد. وي پيشنهاد آنان را پذيرفت و سپس در فوريه 1901 «آلفرد ماريوت» منشي خود را به همراه يك زمينشناس به نام «بارلز» و كتابچيخان به تهران فرستاد تا گزارشهاي فني درباره امكان وجود نفت در منطقهاي كه دو باستانشناس فرانسوي مدعي وجود نفت در آن هستند، تهيه كنند. دارسي سپس از ماريوت خواست تا درباره گرفتن امتياز نفت با مقامات ايراني به مذاكره بپردازد. «آرتور هاردينگز» وزيرمختار جديد بريتانيا در تهران نيز جداگانه در جريان اين مأموريت قرار گرفت.
ماريوت در مذاكره با امينالسلطان صدراعظم مظفرالدين شاه 2 نكته اساسي را متوجه شد:
1. روسها نسبت به هرگونه واگذاري امتياز نفت از جانب دولت ايران به انگليس حساسيت دارند و عكسالعمل نشان ميدهند.
2. مقامات قاجار را ميتوان با پول به تلاش براي حل هر مشكلي راغب كرد. امينالسلطان در ازاء دريافت 10 هزار ليره رشوه، دست به كار شد. اين دو به اتفاق وزيرمختار جديد بريتانيا متن قرارداد را تنظيم كردند و سپس نسخهاي از آن را براي سفارت روسيه فرستادند و نهايتاً روسها موافقت خود را با انعقاد قرارداد نفتي ايران و انگليس اعلام كردند. مشروط بر اينكه اين قرارداد شامل 5 استان شمالي ايران كه مجاور مرزهاي جنوبي آنهاست نگردد.
بدين ترتيب روز هفتم خرداد سال 1280/28 مه 1901 امتياز استخراج و بهرهبرداري و سپس لولهكشي نفت و قير در سراسر ايران به استثناي 5 استان آذربايجان، گيلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ويليام نكس دارسي» انگليسي كه سرمايهگذار اصلي قرارداد بود، واگذار شد.
دارسی در سال 1903 میلادی شرکتی به نام شرکت بهره برداری اولیه با سرمایه ششصد هزار لیره تشکیل داد و بیست هزار لیره نقد و بیست هزار سهم که به موجب امتیاز، تعهد پرداخت آن را به دولت ایران کرده بود، پرداخت.
دارسی پس از چند سال کوشش بی نتیجه و تحمل مخارج سنگین، اجرای امتیازنامه را در توان خود نمی دید. چند شرکت آلمانی و فرانسوی و یک شرکت نفت آمریکایی نیز خواستند امتیاز را از او خریداری نمایند. در این میان نیروی دریایی انگلیس که درصدد بود سوخت کشتی های خود را از زغال سنگ به نفت تبدیل کند به یاری دارسی برخاست و برای این منظور لرد استراتکونا یکی از سرمایه داران بزرگ انگلیس را به این کار برانگیخت و نیز شرکت نفت برمه را که یک شرکت انگلیسی بود و استخراج نفت برمه را برعهده داشت تشویق به همکاری با دارسی کرد.
انگلیس، مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران
نفت ایران هنگامی اهمیت بیشتری پیدا کرد که دولت انگلستان در پی محاسبات کارشناسان اقتصادی – سیاسی این کشور درصدد برآمد به طور مستقیمتری در این پروژه عظیم مشارکت نماید و آن خرید سهام دارسی بود این هدف تا جنگ جهانی اول حاصل شد و پس از آن دولت انگلستان خود مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران در بخشهای جنوب و جنوب شرقی شد.بنابر این تا دهه اول سلطنت رضاشاه، افکار عمومی داخلی و خارجی به دلایل عدیده یادشده و غیره درصدد کاستن از شدت تسلط و تملک انگلیس بر منابع نفتی ایران برآمده بودند.
در سال 1905 میلادی شرکت سندیکای امتیازات در شهر گلاسکو تشکیل شد و سهام شرکت بهره برداری اولیه و امتیاز دارسی را در اختیار گرفت و سرمایه کافی برای استخراج و اکتشاف نفت را فراهم آورد که عمده سهام سندیکای امتیازات به لرد استراتکونا و شرکت نفت برمه و دارسی تعلق داشت. سندیکای امتیازات وسایل حفاری را به میدان نفتون نزدیک مسجد سلیمان منتقل کرد. در آغاز كار زمينشناسان دارسي به حفاري در نقاط نامناسب از جمله در شمال قصرشيرين پرداختند. گرماي بسيار شديد هوا در مناطق جنوب به ويژه در تابستان، باجخواهيها و مزاحمتهاي افراد مسلح قبايل محلي، آلودگي آبهاي آشاميدني و رواج امراض مختلف سبب كند بودن روند كارها شده بود.
با اين حال پس از چندين مورد حفاري و در شرائطي كه هزينه زيادي صرف شده بود، ناگهان در پنجم خرداد 1287/26 مه 1908 از يكي از چاههاي حفر شده در منطقه مسجد سليمان و از عمق 1180 پائي، نفت فوران كرد و ارتفاع فوران تا بالاي دكلهاي ايجاد شده رسيد. 10 روز بعد چاه دوم در فاصلهاي دورتر در همان منطقه به نفت رسيد و اين بدان معنا بود كه ميدان وسيعي از نفت در اعماق زمين كشف شده است. اين كشف زماني به وقوع پيوست كه فرمانده نيروي دريايي بريتانيا موضوع تبديل سوخت نيروي دريايي امپراتوري انگلستان از زغالسنگ به نفت را مورد مطالعه قرار داده و بدين نتيجه رسيده بود كه ادامة سيادت دريايي آن دولت رابطة بسيار با داشتن نفت فراوان و ارزان دارد.
نويسنده انگليسي كتاب «Persian Oil» در صفحة 19 كتاب خود درباره فوران اولين چاه نفت ايران چنين مينويسد: «روز 26 ماه مه سال 1908 كه عمليات چاهكني به عمق 1180 پا رسيده بود، نفت فوران كرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاري بالا زد. به اين ترتيب صنعتي آغاز شد كه طي دو جنگ، نيروي دريايي انگلستان را نجات داد ولي براي ايرانيان زحمتي ايجاد كرد كه از مجموع مزاحمتهای سياسی دولتهای بزرگ بيشتر بود.»
انگليسيها بلافاصله 56 درصد سهام شركت را خريداري كردند و سلطة خود را بر منابع نفتي ايران تحكيم كردند. شركت نفت انگليس و ايران در حقيقت ابزاري براي چنگاندازي بريتانيا بر منابع نفتي ايران و دفتري براي تأمين سوخت نيروي دريايي ايران در جنگ جهاني بود. جنگي كه كمتر از 6 سال پس از كشف نفت ايران، در اروپا شعلهور شد.
پس از اين موفقيت دولت انگليس يك هيأت ويژه به رياست «وايكانت داون» به دربار تهران فرستاد و يك مدال براي مظفرالدين شاه و يك مدال نيز براي علياصغر خان امينالسلطان صدراعظم قبلي وي با خود برد و به آنان تقديم كرد. سرمايه شركت نفت انگليس و ايران در آغاز كار دو ميليون ليره بود. شركت مذكور با برنامهاي وسيع به عمليات استخراج نفت در مسجد سليمان و نقاط ديگر خوزستان ادامه داد و نيز به ساختن تصفيهخانه آبادان و احداث خط لوله اقدام كرد. صدور نفت خام از سال 1911 آغاز گرديد و ميزان آن در سال 1914 به 350000 تن رسيد.
در اين سال كه مصادف با آغاز جنگ جهاني اول بود 51 درصد سهام شركت نفت انگليس و ايران به فرمانده نيروي دريايي بريتانيا واگذار شد و دولت بريتانيا موافقت كرد كه مبلغ 2000000 ليره براي توسعة شركت اختصاص دهد. در سال 1919 ميزان محصول نفت ايران به 1,000,000 تن و در سال 1928 به 5,000,000 تن رسيد. در سال 1932 قرارداد جديدي بين دولت ايران و شركت نفت انگليس و ايران به امضا رسيد. محصول نفت جنوب ايران در سال 1946 بالغ بر 20,000,000 تن و در سال 1951 ـ كه صنعت نفت در ايران ملي گرديد ـ محصول آن از منابع نفتي جنوب حدود 32,000,000 تن بود كه 24,000,000 تن آن در پالايشگاه آبادان به محصولات نفتي تبديل ميشد.
از جمله دلایل این امر شکسته شدن جوّ دیکتاتورمنشانه پیشین و موضعگیری جدّی کشورهای خارجی علاقهمند در امور سیاسی، اقتصادی ایران در مقابل همدیگر بود.
دولت انگلستان به محض دستيابي دارسي به نفت، با تشكيل شركت نفت ايران و انگليس عملاً كلية مراحل استخراج و صدور اين ماده حياتي را در كشورمان به دست گرفت.
بنابراین، مهمترین ابزار اعمال سلطه انگلیس در شئون مختلف کشور، یعنی شخص شاه، قدرت در خور توجهی نداشت. به همین دلیل این کشور جهت تحکیم موقعیتش در ایران به قدرت یابی فائقه شاه در مقابل دیگر نیروهای دارای نفوذ و اقتدار داخلی نظیر هیأت دولت و بهویژه مجلس شورای ملی نیاز مبرم احساس میکرد. اما در مجلس شورای ملی، تصمیمات مهم و کلان کشور نظیر مسئله نفت در آن مکان حل و فصل میشد، نمایندگان آرایش یکدستی نداشتند. گروهی بدون وابستگی به کشورهای خارجی گرایشهای صرف استقلالخواهی و وطنپرستانه را دنبال میکردند. گروهی از سیاستهای شوروی در ایران پشتیبانی و گروه سوم به سیاست انگلیس گرایش داشتند و از اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی این کشور در ایران پشتیبانی میکردند.
غیر از این گروهها عدهای نیز هر چند گرایشهای استقلالخواهی داشتند اما جهت کاستن از نفوذ قدرتهای خارجی بالاخص شوروی و انگلیس بی میل نبودند که پای قدرت دیگری مانند آمریکا نیز به میان کشیده شود تا در فشارهای این دو قدرت بر شئون مختلف کشور اندکی تخفیف حاصل آید.
بدین ترتیب به نظر میرسید ائتلافی، هرچند بدون هماهنگی و نامتعارف، بر ضد انگلستان در عرصه سیاسی – اجتماعی ایران در حال شکل گیری است. در چنین شرایطی بود که مجلس شورای ملی طی سالهای۱۳۲۳-۱۳۲۷ قوانینی برای جلوگیری از واگذاری امتیازات نفتی به کشورهای خارجی تصویب کرد و در همان حال دولت انگلستان که به درستی بر این باور قرار گرفته بود که منافع (البته نامشروع) عظیم نفتیاش در جنوب و غرب ایران با خطرهای جدی مواجه شدهاست، درصدد چاره جویی برآمد.
پی نوشت:
1- شركت نفت انگليس و ايران چگونه تأسيس شد؟، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب
مطالب مرتبط مجموعه : قاجاریه
آخرین مطالب سایت