لاله های روحانی؛
طلبه شهيد اسدالله افراسيابپور
دفتر حيات طلبه شهيد اسدالله افراسيابپور به سال 1341 در توابع نهاوند گشوده شد. پس از طي دوران کودکي به خواندن و نوشتن روي آورد و تحصيلات خود را تا مقطع دبيرستان و گرفتن ديپلم ادامه داد. در ادامه، به شوق فراگيري علوم ديني در جانش پديد آمد، مسير آموزشي خود را تغيير داد و به حوزه علميه قم رفت و در مدرسه رسولاکرم(ص) به تحصيل علوم حوزوي پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
شنبه 1396/12/26 ساعت 11:47
پدرش ميگفت: من قبل از شهادتش خواب رفتنش را ديده و پذيراي شهادتش بودم. خواب ديدم رودخانه آبي جريان داشت، دو تا انگشتر دستم بود ميخواستم وضو بگيرم، يکي از انگشترها به داخل آب لغزيد و گمشد. (دو فرزندم) علي و اسد در جبهه بودند، گفتم حتماً يکي از آنها شهيد شده. صبح همسرم به من گفت: ديشت خوابي ديدهام وقتي تعريف کرد، درست شبيه همان خوابي بود که من ديده بودم. بعدازظهر همان روز دخترم از قم زنگ زد و گفت: پدر، از برادرانم چه خبر؟ گفتم: مگر چيزي شنيدي؟ گفت: نه ديشب خواب ديدم که انگشتري از دستم به آب افتاد و هرچه کردم نتوانستم آنرا پيدا کنم!
آري در مطلعالفجر و در جنوب فکه بود که آخرين کلمات حيات طيبه اين طلبه مجاهد، به رنگ سرخ رنگين گشت.
شب آخر زندگي مادي را خود شهيد اينطور تصوير کرد: شب است و باد آنچنان چادر را تکان ميدهد که گويي خيال دارد ما را با خود به هوا ببرد! ما مشغول خواندن دعاي کميل بوديم، چه دعاي پرشوري. وسط دعا آمادهباش دادند. نميدانم چطور شد که يکدفعه به فکر نوشتن افتادم... به خدا قسم، فقط اينجا انسان به اين حقيقت پي ميبرد که بله دنياي زيباي ديگري ماوراي اينهمه وابستگيهاي رنگارنگ هست. نميدانم امشب اينجا چه خبر است؟....
منبع: وبسایت افق حوزه
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت