لاله های روحانی؛
طلبه شهيد منتقميراد
طلبه شهيد جعفر منتقميراد، سال 1341ش در همدان ديده به جهان گشود. پس از رشد و بالندگي جسمي و فکري، خود را در مسير تعالیم اسلام قرار داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
شنبه 1396/12/19 ساعت 14:30
اين طلبه شهيد قبل از ورود به حوزه به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در بخش انتشارات و تبليغات مشغول فعاليت شد. در همان زماني که گروهکهاي وابسته عليه انقلاب کار ميکردند، شهيد منتقمي با همکاران سپاهياش به مقابله عليه آنان پرداخته و به موفقيتهايي نايل گشتند.
براي پيوستن به دلاور مردان در جبههها، اشتياق فراواني از خود نشان ميداد که عاقبت به خواستهاش رسيد. او در پادگان ابوذر بود که هواپيماي بعثي آنجا را بمباران کرد و ترکش هم به ناحيه گلوي او اصابت نمود که موجب آسيبديدگي نخاع وي شد که تقريباً تمام بدنش از کار افتاد. پدرش ميگفت: "من بالاي سرش رفتم و بسيار ناراحت بودم. او به من نگاه کرد و گفت: "پدرجان ميخواهي اجر خودت را ضايع کني؟!" پزشکان از درمان او عاجز بودند. او را در بيمارستان خوابانديم و نااميد به طرف همدان حرکت کرديم. خسته بودم و در داخل ماشين خوابيده بودم، يکمرتبه از خواب بيدار شدم و به خواهرش گفتم جعفر شفا پيدا کرد! به همدان رسيديم روز بعد تلفني صحبت نمودم گفتند جعفر حالش بهتر شده است، و انگشتان پايش را تکان ميدهد. در بيمارستان پرستاران دور او جمع شده بودند و از او التماس دعا داشتند... پس از شش ماه جعفر کاملاً خوب شده بود و توانست خودش به همدان بيايد." در اين ايام بود که نيسم رحمتي وزيدن گرفت و قدمهاي او را جهت فراگيري علوم حوزوي سوي شهر مقدس قم روانه ساخت. اين طلبه شهيد، در مدت کوتاهي خود را به لمعه رسانيد، ولي در حين درس اگر عملياتي در جبههها آغاز ميشد، خود را به منطقه ميرساند.
عاقبت در عمليات والفجر 8 بود که در منطقه عملياتي فاو در حال سربرداشتن از سجده نمازش بود که ترکش خمپاره سرش را از بدن جدا کرد و به ديدار شاهد شهيدان عالم شتافت. پدرش ميگفت: در مجروحيت اول از او پرسيدم که در زمان مجروحيت چه حالي داشتي؟ گفت: "موقعي که به زمين خوردم، امام حسين(ع) را در بالين خود زيارت کردم." طوبي له و حسن مآب
منبع: وبسایت افق حوزه
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت