معاد جسمانى
آيا در قيامت، انسان فقط با روح خود محشور مىشود ، يا جسم و روح و اگر جسم و روح است، پس چه فرقى با اين دنيا دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 11:03
براساس آيات قرآن، انسان در مقام يك موجود و قطعهاى از هستى، هيچگاه معدوم نمىشود؛ بلكه متحوّل و دگرگون مىشود و براساس حركتى كه از آغاز پيدايش داشته، نتيجه آن را مىبيند.
در يكى از آيات مىفرمايد: أَوَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ* وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ* قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ* الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ* أَوَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ* إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ «2»؛ «مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفهاى آفريدهايم. پس به ناگاه وى ستيزهجويى آشكار شده است و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد، گفت: چه كسى اين استخوانها را- كه چنين پوسيده است- زندگى مىبخشد؟ بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد و او است كه به هرگونه آفرينشى دانا است. همو كه برايتان در درخت سبز فام اخگر كه از آن [چون نيازتان افتد] آتش مىافروزيد. آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده، توانا نيست كه [باز] مانند آنها را بيافريند؟ آرى او است آفريننده دانا؛ چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مىگويد: باش، پس [بىدرنگ] موجود مىشود».
اين آيات، به روشنى حكايت دارد كه جسم انسان نيز معاد خواهد داشت.
از اين رو در پاسخ به كسانى كه منكر معاد بوده و با لحن انكار و استبعاد مىگويند: چه كسى به استخوانهاى پوسيده حيات مىبخشد و آن را در قيامت زنده مىكند؛ مىفرمايد: آنكه استخوانها را به وجود آورده و به آنها حيات داده است، استخوانهاى پوسيده را نيز زنده مىكند «1».
البته روح و جسمى كه در قيامت در محضر الهى حاضر خواهند گشت، روح و جسم تحوّل يافته و متكامل شدهاند؛ نه همين روح و جسمى كه در اين دنيا بودهاند.
توضيح آنكه انسان، يكى از سرفصلهاى حركت خود را در مسير حركت و سير عام خود، با مرگ آغاز مىكند. در اين مرحله- كه در ظاهر جدايى ميان جسم و روح پيش مىآيد- روح با قبض و اخذ الهى توسط مَلَك يا مَلَكها، قبض شده، در نظام ديگرى- كه مخصوص به روح است- وارد مىگردد. در آن نظام و عالم باقى و براساس مسير انتخابى خود در دنيا، به سير و حركت خويش ادامه مىدهد. بدن هم در اين نظام، باقى بوده و در شرايط ديگر، وارد مسير جديدى مىشود و با تحوّل و تبدّل خاصى، به حركت خود ادامه مىدهد؛ انسان اگر بخواهد در سير خود به سوى خدا و لقاى حضرت حق، به عوالم ديگر وارد شود و آن مراحل را طى كند؛ بايد هم «روح» او متحول گشته و خصوصيات جديدى را كسب كند و يك سلسله رنگها و معيارها را از دست دهد و تكامل يابد تا متناسب با آن عوالم و موازين آنها شود و هم «جسم» او با حركت و تحوّل خود، خصوصيات و آثار عالم مادى را رها ساخته، با كسب يك سلسله از احكام و قوانين عالم بالا، با آنها متناسب گردد.
از اين رو، مرگ و انقطاع از دنيا، خود يك مرحله و تحول و يك نوع حركت و تبدّل و پشت سر گذاشتن يكى از عوالم در برگشت به سوى حضرت حق و لقاى او است و براى ورود به مرحله و مراتب بعدى نظامها و عوالم ديگر ضرورى و بايسته است.
در بعضى از روايات درباره اوصاف، احكام و آثار عوالم ديگر آمده است كه انسان در بهشت پير نمىشود، مريض نمىگردد، غذايش غير از غذاى اينجا است و مشيتش غير از مشيت اين دنيايى است. براساس بعضى از آيات، انسان در جهنم مىسوزد؛ ولى خاكستر نمىشود. بدن بايد چگونه باشد كه بسوزد ولى خاكستر نشود؟ اين گونه آيات و روايات به روشنى حاكى از اين سنت الهى است كه هم روح و هم جسم، بايد متحوّل و متكامل شوند تا قابليت احكام و آثار آن عوالم را بيابند.
«منِ» آنجا همان «منِ» اينجا است؛ ولى اين «منِ» تكامل يافته و متحوّل شده و قابليت ورود به عالم قيامت را پيدا كرده است. «من» عوض نمىشود و همان است كه بود؛ ولى اين «من» منازل و مراحلى را طى كرده، نواقصى را پاك نموده، احكام اين عالم را از دست داده و آماده ورود به عالم قيامت گشته است.
به هر حال، اين تحولات در سير حركت انسانها به سوى خداوند، براساس سنت و قانون الهى در نظام هستى لازم و بايسته است. اين واقعيت تكوينى است كه آيات قرآن نيز بر آن مهر تأييد گذاشته است: أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِى لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «1»؛ «مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم؟ [نه] بلكه آنها از خلق جديد در شبههاند».
خداوند متعال در اين آيه مىفرمايد: آيا شما [منكران معاد] فكر مىكنيد همان يك بار خاك به صورت بدن انسان درآمد، و ديگر عاجز شديم؟! اينها كه اين شبهه را مطرح مىكنند، نمىدانند كه مرتّب در حال آفرينش هستيم و جسم و روح را كه مفارق از بدن است، به سوى خلق جديد در حركت مىبريم. اينها دايم در حال خلق جديدند؛ ولى خودشان خبر ندارند.
بنا بر آنچه گفته شد پس از مرگ، روح وارد عالم برزخى شده، حركت خود را در مسيرى كه در دنيا انتخاب كرده، ادامه مىدهد و با تحوّلات و تبدلاتى كه در اين حركت دارد، كاملتر شده، متناسب با احكام و آثار عوالم بالاتر مىگردد؛ اين حركت و تحول براى روح و جسم، بايسته و ضرورى است. پس از آنكه روح و بدن، مراتب، مراحل و منازل لازم را براى سنخيت يافتن با عوالم بالا طى كردند؛ به هم مىپيوندند و وارد عالمى مىشوند كه بايد وارد شوند «1».
منبع : پرسمان /معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت