«حاکمی که باید الگوی مسولان باشد» در تبیان
حاکمی که باید الگوی مسولان باشد
سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان در مقاله ای اجتماعی به معرفی «حاکمی که باید الگوی مسولان ما باشد » پرداخت.
هومن بهلولی- روابط عمومی
به گزارش روابط عمومی، بخش اخلاق و عرفان اسلامی موسسه فرهنگی اطلاع رسانی تبیان این مقاله را بر اساس اخلاق عبادی در محیط مجازی تهیه و منتشر کرده است.
فاطمه محمدی در این مقاله می نویسد: «اینکه شب پیدا نیستم، برای اینکه وقتم را قسمت کردم بین خدا و مردم و روز را به مردم دادم و شب ها برای خداست. لذا به راز و نیاز و رابطه با خدا مشغولم. و اما اینکه گاهی صبح ها دیر بیرون می آیم، برای اینست که من کلفت و نوکر ندارم و کارها را با خانم قسمت کردیم و پختن نان از من شده است و تا خمیر مهیا شود، دیر می شود و اما اینکه در هفته یک روز پیدا نیستم، برای این است که در هفته یک روز باید لباس عوض کنم و لباس اضافه ندارم و لذا آن لباس را که می شویم، برهنه می مانم و باید صبر کنم تا لباس خشک شود. بعضی اوقات نمی توانم با مردم تماس بگیرم. گفتند جواب ها خوبست و پولی به عنوان جایزه یا خرج راه به او دادند. این به حمص آمد و به مسجد رفت و جارچی او داد زد که من پول غیر بیت المال دارم و از خود من است و بالاخره فقرا و محتاج ها آمدند و گرفتند و قدری باقی ماند. وقتی به خانه آمد، به خانم گزارش داد و خانم گفت: خوب است که یک کلفت بخریم. گفت صبر کن کار لازم تری داریم. آنگاه یک فقیر پیدا شد و پول را به او داد و به خانم گفت: آیا اینطور بهتر نیست؟! کار را خودمان می کنیم و اما رسیدگی به یک فقیر و بینوا می کنیم. خانم گفت بله اینطور بهتر شد. این یک حاکم و استاندار است و اما اگر به راستی همه اداری های ما اینطور بودند، ما اصلاً فساد اداری نداشتیم. رشوه خواری و کم کاری و بدکاری و بیکاری نبود. وای از بی اخلاقی! اگر انسان روی اخلاق کار نکند، صفات رذیله چیره می شود و قوی می شود. ثل میکروب سرطان است و گل می کند. مثل میکروب خوره است و آدم را می کشد. چرا ما باید فساد اقتصادی داشته باشیم؟! اسلام عزیز می گوید اسلام پیاده شود آنگاه فساد اقتصادی نداریم. این تجمل گرایی ها و این سر و صداها و بالاخره این خودگرائی ها، فساد اقتصادی پیدا کرده که جداً کمرشکن است. این فساد اقتصادی برای فقرا و مستمندان کمرشکن است.امیرالمومنین«سلام الله علیه» پنج سال حکومت کرده و حکومتی که یک خار در چشمش و یک استخوان در گلو داشته و سه جنگ برای امیرالمومنین جلو آوردند، جنگ جمل و صفین و نهروان و این جنگ ها را بی اخلاقی آورد. امیرالمومنین راجع به پنج سال حکومت در نماز جمعه در مقابل دوست و دشمن می فرماید: ای مردم همه شما از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه هستید. یعنی فقر نیست و من فقر را برداشتم. بعد می فرماید: ای مسلمان ها من آب از دجله به کوفه کشیدم و پنج سال حکومت اینگونه که همه در جنگ و مشقت و زحمت بوده و به قول امیرالمومنین علیه السلام یک خار در چشم و یک استخوان در گلویشان بوده و اما اقتصاد اسلام را پیاده کردند، آنگاه فقر رفت. آقا امام زمان وقتی بیایند قرآن را پیاده می کنند. بعد فقر و تبعیض و ظلمی نیست و اینها معجزه و خرق عادت نیست، بلکه پیاده کردن قرآن است و مفسر و مبین آن هم ولایت است. معلوم است وقتی قرآن پیاده شود و مبین آن ولایت یعنی آقا امام زمان باشد، آنگاه فقر و ظلم و تبعیض نیست: «یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً»[ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۱۶ ]؛ هنگامی فرا می رسد که زمین از ظلم و جور پر شود و در آن موقع مردی از خاندان من قیام می کند، هفت یا نه سال در روی زمین حکومت می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند.رزش هر انسانی، در قانونمندی او نهفته است و هرگونه تخلف و قانون شکنی، شخصیت و ارزش انسان را پایین می آورد. بنابراین، انسانی با تقواست که خود را در عمل به قوانین اسلام متعهد کرده و از قانون شکنی مبرا باشد؛ به عبارت دیگر، از تمام محرمات پرهیز کند و به همة فرایض و واجبات عمل نماید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این زمینه می فرماید: «عابدترین مردم کسی است که به فرایض دینی عمل کند، و با تقواترین اشخاص کسی است که از تمام محرمات دوری گزیند.» بنابراین، یکی از شیوه های رسیدن به تقوا، محترم شمردن قوانین اسلام است تا در سایه آن، حقوق خدا و مردم را به رسمیت بشناسیم و از حدود مقرر تجاوز نکنیم.هر انسان مسلمانی وظیفه دارد که خدا را همه جا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است که از هرگونه خلاف و گناه مصون می ماند. قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشه کن کردن گناه، از همه قدرت ها نیرومندتر است. از همین روست که در آیات و روایات بر نقش توجه به حضور خداوند در بازداری از گناه و انحراف بسیار تکیه شده است؛ برای نمونه، قرآن کریم می فرماید: «آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟» در اندیشه سیاسی اسلام، کسانی که از امکانات و اموال و اختیارات حکومتی بهره مند می شوند، باید صفات و ویژگی هایی داشته باشند تا بتوانند وظیفة خود را به درستی انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث تباهی امور می شوند. امام علی(علیه السلام) هیچ گاه در عزل و نصب های خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مدنظر قرار نمی داد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای بقای حکومت خود عمل می کردند، نداشت؛ بلکه تنها به رضای خدا می اندیشید و مصلحت مردم را در نظر می گرفت. در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. به همین دلیل، هنگام گماردن مالک اشتر نخعی به حکومت مصر، در نامه ای به مصریان چنین هشدار داده است: من بیم دارم که نابخردان و نابکاران، زمام امور مملکت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند.» بی اخلاقی و چیره شدن رذایل اخلاقی، در محیط های کاری و عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، لطمه بزرگی به جامعه می زند، این تبعیض ها، تضاد طبقاتی، اعتیادها و بیکاری از نتایج شوم بی اخلاقی و پیرو هوای نفس بودن است.»
متن کامل این مقاله در بخش اخلاق و عرفان اسلامی سایت تبیان قابل مشاهده است.