سوت پایان بر سوتی های سریال ها؟
سوت پایان بر سوتی های سریال ها؟
ضرورت ساخت لوکیشن های تاریخ معاصر
این روزها چه در تلویزیون و شبکه های مختلفش وچه در شبکه نمایش خانگی شاهد سریال های تاریخی هستیم. «کیمیا» و «معمای شاه» درتلویزیون به نوعی به وقایع انقلاب می پردازد که به قبل و بعد از آن ناظر است همانطور که «دندون طلا» نیز در دو دوره تاریخی قبل و بعد از انقلاب قصه اش را روایت می کند و «شهرزاد» نیز همین در همین دایره قرار می گیرد .
فارغ از مقایسه این سریالها و نقاط ضعف و قوتشان یکی از مواردی که این روزها چه در رسانه ها و مطبوعات و چه حتی در بین مردم و شبکه های اجتماعی درباره آن صحبت شده یا نوشته می شود برخی بی دقتی ها در رعایت طراحی صحنه و لوکیشن آنها و همه آن چیزهایی است که به اصطلاح به عنوان سوتی های سریال معروف شده است. مثل اینکه در فلان سریال که مربوط به دوران انقلاب و دهه 50 است در پس زمینه یا گوشه ای از تصویر فرضا اتومبیل پراید یا دستگاه موبایل رویت شده است. واقعیت این است که آنچه بیش از هر چیز از یک سریال تلویزیونی در ذهن مخاطب تثبیت می شود و احتمالاً بعدها به یاد می آید، بازیگران سریال و قصه آن است و عناصر و ابزارهای دیگر مثل گریم، طراحی لباس و صحنه یا دکوراسیون و لوکیشن آن کمتر مورد توجه تماشاگران قرار می گیرد. این مسأله در تلویزیون بیش از سینما مشهود است، دست کم به دو دلیل: یکی اینکه مانیتور تلویزیون و اندازه قاب دوربین برای سریال سازی در تلویزیون کوچک تر است، برعکس سینما که همه چیز روی پرده خود را نشان می دهد و دوم کم توجهی سازنده گان سریالهای تلویزیونی که بهای کمتری برای این عناصر و مؤلفه های ضمنی قایلند.
اگر مجموعه این عناصر و مولفه ها در فضای جغرافیایی و زمانی- مکانی اثر قرار دهیم می توان آن را در ذیل لوکیشن و اهمیت آن ردیابی کرد.لوکیشن فارغ از نسبت دراماتیکی اش با قصه و روایت به هر حال به عنوان بنیان و بستر فیزیکی هر اثر تصویری واجد اهمیت است. مکان و فضایی که به عنوان کالبد یک فیلم یا سریال تلویزیونی ، بستری می شود تا کارگردان قصه خویش را روایت کند و بازیگر به نقش آفرینی در آن بپردازد. میزانسن و دکوپاژ اثر نیز در بستر همین عنصر شکل می گیرد و معنا پیدا می کند.
در واقع لوکیشن و انتخاب آن به عنوان یک عامل پس زمینه ای در ضمیر ناخود آگاه فیلم یا سریال به پیشبرد قصه و روایت داستان کمک می کند و ابزار مهمی در دست کارگردان است تا با تصرف و هدایت آن بتواند مهارت و هنر خویش را در این حرفه به اثبات برساند. فضاسازی های قصه و تاثیرات روانی - عاطفی لوکیشن در انتقال یک معنا یا کنش تصویری به مخاطب وابسته به دقت و هوشیاری در انتخاب لوکیشن است . همین لوکیشن خود می تواند به معیار و ملاکی برای تقسیم بندی فیلمها و سریالها قرار بگیرد، بدین معنی که قصه و ساختار روایی یک اثر در تعیین نوع ژانر آن کار مؤثر است .
امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، برای ساخت یک سریال تلویزیونی بیش ازآنکه بخواهند یک مکان واقعی را به عنوان لوکیشن در نظر بگیرند، تلاش می کنند تا آن فضا و موقعیت را متناسب با قصه، طراحی و بازسازی کرده، بسازند.
فارغ از ارزشیابی تکنیکی کار آنچه در این سریال مورد توجه قرار گرفته، ساخت لوکیشن و دکوراسیون کل آپارتمانی است که در این مجموعه به عنوان لوکیشن اصلی مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است استفاده از یک آپارتمان از پیش ساخته و آماده هرچند که بسیار زیبا و شیک باشد، لزوماً واجد ویپگی های دراماتیکی نیست؛ در حالی که ساختار و شکل معماری و بنای یک ساختمان باید با سویه دراماتیکی یک سریال و مقتضیات آن تناسب منطقی و نمایشی داشته باشد. مثلاً یک ساختمان اداری یا فضای بیمارستانی برای به تصویر کشیدن یک قصه و موقعیت نمایشی ممکن است چندان تناسب نداشته باشد و حتی موانعی را هم در ترسیم فضای مورد نظر یا موقعیت نمایشی کار به وجود بیاورد؛ همانطوری که برای لباس یک بازیگربه کمد شخصی بازیگر یا هر فرد دیگری مراجعه نمی شود و نوع لباس افراد طراحی و دوخته می شود، لوکیشن نیز واجد همین وضعیت دراماتیکی است.اکنون نه فقط برای نمایش دوران انقلاب یا دهه 60 که با توجه به سرعت تغییر و تحولات اجتماعی و بازتاب آن در سطح شهر و سبک زندگی مردم شاید برای نمایش اثری مربوط به 10 سال پیش هم مشکل داشته باشیم و نتوانیم در سطح شهر فیلمبرداری کنیم لذا ضرورت ساخت شهرک های سینمایی مثلا برای انقلاب یا دهه 60 کمک زیادی به رفع این مشکل می کند و می تواند از رخ دادن بسیاری از این سوتی های تصویری و نمایشی جلوگیری کند.