سوره ی مائده- آیات 106 الی 110
سوره ی مائده- آیات 106 الی 110
دو شاهد عادل لازم است
یكى از مسلمانان به نام «ابن ابى ماریه»، همراه دو برادر به نامهاى «تمیم» و «عدى» براى تجارت از مدینه خارج شدند. در میان راه، ابنماریه بیمار شد. وصیتنامهاى نوشت و آن را در لوازم خود مخفى كرد. سپس اموالش را به همسفرانش سپرد و وصیت كرد كه آنها را به خانوادهاش برسانند. پس از این كه ابن ماریه از دنیا رفت، همسفرانش اموال گرانقیمتِ او را براى خود برداشتند و بقیه را به خانوادهاش دادند. خانواده ابنماریه وصیتنامه او را در میان لوازمش پیدا كردند و فهمیدند مقدارى از اموال او برداشته شده است. آنان نزد پیامبر اكرم(ص) رفتند و از تمیم و عدى شكایت كردند. خداوند مهربان دستور مىدهد كه اگر به شاهدان وصیت، شك داشتید از آنان بخواهید بعد از نماز، قسم بخورند كه حق را به چیزى نمىفروشند و اگر قسم خوردند، دو نفر از كسانى كه حقشان داده نشده و مورد ستم قرار گرفتهاند، باید قسم بخورند كه راست مىگویند. در این صورت، قسم دو نفر اول رد مىشود. در قرآن چنین مىخوانیم:
اى كسانى كه ایمان آوردهاید وقتى كه مرگ یكى از شما فرارسید، هنگام وصیت، دو نفر عادل از میان خودتان گواه بگیرید یا اگر در سفر، مصیبت مرگ به شما رسید، دو نفر از غیر خودتان. و اگر شك كردید، آن دو را بعد از نماز نگاه دارید، پس به خدا سوگند بخورند كه ما این را به هیچ قیمتى نمىفروشیم هر چند از خویشان من باشند و گواهىِ الهى را پنهان نمىكنیم كه در این صورت از گناهكاران خواهیم بود. و اگر معلوم شد كه آن دو نفر مرتكب گناه شدهاند، دو تن دیگر كه حق بیشترى از دو نفر اول دارند، به جاى آن دو، برخیزند. پس به خدا قسم بخورند كه گواهىِ ما از گواهى آن دو درستتر است و ما تجاوز نكردهایم كه در این صورت از ستمكاران خواهیم بود. این روش نزدیكتر است،براى این كه درست گواهى بدهند یا بترسند كه سوگندى بعد از سوگند آنان رد شود، و از خدا بترسید و بشنوید و خداوند قوم نافرمان را هدایت نمىكند.
ایات 106 الى 108
داناى نهانها
تمام پیامبران، مردم را به یگانهپرستى و انجام كارهاى شایسته دعوت كردند. آنان جز رساندن پیامهاى الهى وظیفهاى نداشتند. مردم هم وظیفه داشتند دستورات الهى را اطاعت كنند تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوند. به جز خدا، كسى از راز دلهاى مردم آگاه نیست:
روزى كه خداوند پیامبران را جمع كند پس مىگوید: چه پاسخى به شما داده شد؟ مىگویند: ما دانشى نداریم. تو خود، داناى نهانها هستى.
آیه 109
معجزات حضرت عیسى(ع)
خداوند یگانه به حضرت عیسى(ع) معجزات فراوانى داد. تولدش معجزه بود و خداوند به او توانایى داد كه در نوزادى، مانند بزرگسالى، با مردم سخن بگوید. با گِل چیزى شبیه پرنده مىساخت و وقتى در آن مىدمید، پرندهاى زنده مىشد. به فرمان خدا بیماران را شفا مىداد و مردگان را زنده مىكرد و عاقبت، هنگامى كه قوم بنىاسرائیل قصد داشتند او را به صلیب بكشند، خداوند او را نجات داد. آخرین معجزه آن حضرت این است كه زنده است و همراه حضرت مهدى(عج) ظهور خواهد كرد. خداوندِ بىهمتا در قرآن مىفرماید:
آنگاه كه خدا گفت: اى عیسى، پسر مریم! نعمت مرا بر تو و مادرت، به یادآور! وقتى كه تو را به روحالقدس یارى كردم كه با مردم، در گهواره، و بزرگسالى سخن بگویى و آن زمان كه به تو، كتاب و حكمت و تورات و انجیل آموختم، و آنگاه كه با اجازه من از گِل، شبیه پیكر پرندگان را مىساختى، پس در آن مىدمیدى، پس با اجازه من، پرنده مىشد، و كور و برص را با اجازه من، شفا مىدادى و آنگاه كه با اجازه من، مردگان را بیرون مىآوردى و زمانى كه بنىاسرائیل را از تو بازداشتم، هنگامى كه دلایل روشن برایشان آوردى، پس كسانى از آنان كه كافر شدند گفتند: این به جز، جادوى آشكار نیست.
آیه 110
آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
جزء هفتم - سورهی مائده آیات 82 الی 120