قطعه ای از جبهه در تهران
قطعهای از جبهه در تهران
عمویی وقتی وارد دبیرستان شد هنوز زخم عملیات خیبر بر دلش تازه بود و با ورود به دبیرستان و همنشینی بادانش آموزان سعی داشت همان حال و هوا را همچنان حفظ کند. این دوستی و رفاقت همچنان هم ادامه دارد. تعدادی از بچههای دبیرستان در کنارش یا در دستش و یا جلوی چشمش به شهادت رسیدهاند.
ویژگیهای مکتبیان
این فرمانده از ویژگیهای دانش آموزان اینگونه یاد میکند: خود سازنده و پردازنده صحنه بودند. بچههای دبیرستان از بدو ورود خودبهخود به فضای گیرا و اثرگذار آن جذب میشدند. من خودم در آن حال و هوای و فضا غرق میشدم. مکتب محلی برای تربیت دوسویه بود هم معلمان بر بچهها اثر میگذاشتند و هم مربیان از دانش آموزان اثر میگرفتند محیطی بود که دو طرف بر هم تأثیرگذار بودند.
البته یادمان نرود که این تربیت ریشهاش در خانه بوده این باور من است بچهها در خانه شکل میگرفتند و از مسجد بزرگ میشدند و با خلقوخوی مسجد به دبیرستان میآمدند. فضای دبیرستان این روند رشد را تکمیل میکرد و به هم نزدیک میکرد بدون آنکه ساختار نظامی خشک داشته باشد. در دبیرستان نه حفاظت اطلاعات و نه دفتر قضایی وجود نداشت. سیستم پلیسی نبود و حاکمیت مدیران معلمان و دبیران بود.
آنها شعاری درست کرده بودند که جبهه قطعهای از بهشت در ایران و مکتب قطعهای از جبهه در تهران است
یکی از ویژگیهای بچهها حیا بود. حجب و حیا داشتند هر گز ندیدم فردی از دانش آموزان بر تخت دراز بکشد و روانداز نداشته باشد اینها قانون نبود. تأثیرات غیرمستقیم مسئولان بر دانش آموزان بود. درحالیکه هیچیک از دانش آموزان زیر بار زور نمیرفتند اما ادب و حجب و حیا در آنان موج میزد. دبیرستان جای زور گفتن نداشت.
کلید گمشده نسل مکتب
عمویی در ادامه بیان میکند: کلید گمشده نسل ما و جوانان امروز همینجاست جوانان امروز فکر میکنند عدهای جمع شدند رفتند بالا و بعد پرت شدند روی زمین و این هشت سال را آفریدند.
دانش آموزان شر مدرسه هم در میدان نبرد از قدرترین نیروها و رزمندگان بهحساب میآمد افرادی بودند که شلوغ بودند این افراد هم در بین محصلان مکتب دیده میشد اما همینها وقتی اذن جهاد میرسد میداندار صحنه نبرد بودند. ما همه جور دانشآموزی داشتیم بذلهگو شوخ و همچنین کسی که تا سفره نماز و ادوات آن را مهیا نمیکرد به نماز نمیایستادند (منظور مستحبات پیش از نماز است). البته از دید من سه طیف افراد بودند. دو طیف را که آقای حسینی بیان کرد و طیف سوم افراد مابین این دو گروه بودند و عمده دانش آموزان در آن قرار میگرفتند.
نسل دیروز و امروز هردو قَدَرند
وی میگوید: اگر روحانی به مدرسه میآمد و میخواست بچهها را جذب کند خودش در آنها ذوب میشد چون نهتنها در واجبات که د مستحبات نیز از هم سبقت میگرفتند.
پلی برای اتصال به جبهه
مسئول آموزش نظامی دبیرستان اظهار میکند: حال و هوای بچهها با جبهه گرهخورده بود. آنها شعاری درست کرده بودند که جبهه قطعهای از بهشت در ایران و مکتب قطعهای از جبهه در تهران است بهجرئت میتوانم بگویم که اگر ممانعت مسئولان نبود آمار شهدای مکتب از 200 نفر هم بهراحتی رد میکرد همانطور که دوکوهه در جنگ مقدس است دبیرستان هم برای ما مقدس بود فضای مدرسه آنقدر زیبا بود که میتوانست دانش آموزان را برای ماندن قانع کند.
این فضا خلأ ذهنی بچهها را پر میکرد تا در همینجا به جبهه متصل شوند.
اهمیت مکتب برای سپاه
وی در پایان میگوید: زمانی بود که تمام سرداران و فرماندهان سپاه در حال شهید شدند بودند و یکی از اهداف تشکیل دبیرستان پرورش نسل سپاه برای حفظ آینده بود تا مسئولیتها را بر عهده بگیرند مسئولان سپاه هم به دبیرستان اهمیت ویژهای میدادند شهید محلاتی هر جای ایران بود دوشنبه اول هرماه خودش را به دبیرستان میرساند تا در صبحگاه سخنرانی کند و نماینده ویژه امام در سپاه هر کاری در هرجایی داشت زمین میگذاشت و در آن روز خود را به دبیرستان میرساند.
سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان