قواعد تربیت متعادل
قواعد تربیت متعادل
استعدادها و طبیعت انسان که تعلیم و تربیت باید متکی بر آن ها باشد باید همواره مورد توجه و عنایت مربیان و معلمان قرار گیرد. هم چنین می توان به هنجارهایی اشاره کرد که در تعلیم و تربیت جنبه اساسی داشته و تعیین کننده ی جهت گیری مربی هستند. این هنجارها را که در حقیقت از جمله اهداف تربیتی هستند، در قالب چهار قاعده می توان بیان کرد:
قاعده سوم:
مجموعه ی کار تعلیم و تربیت باید در صدد وحدت باشد و نه تفرقه. کار تربیت باید همواره در تلاش باشد، وحدت درونی انسان را تضمین نموده و تغذیه نماید. در این جا در درجه اول، منظور وحدت جسم و فکر است. تربیت و آموزش باید از تجربه شروع شود تا به وسیله عقل به تکامل برسد، اما هدف نهایی که از طریق این قاعده باید تحقق یابد، رسیدن به حکمت است.
انسان سازی مهم ترین و والاترین هدف تعلیم و تربیت است. اما ساختن انسان یک تاثیر گذاری از بیرون نیست، بلکه مفهوم انسان سازی، هدایت درونی رشدو تحول دینامیکی است که خود انسان از طریق آن در تلاش است که یک انسان شود. بنابراین انسان یک مفعول صرف تعلیم و تربیت نیست، بلکه در وهله اول فاعل آن است. معلم یا مربی صرفا به عنوان عامل دینامیکی فرعی و یا به عنوان میانجی خدمتگزار عمل می کند.
بنابراین تاکید بر تعلیم و تربیت مترقی و فاعلی به جای تعلیم و تربیت انفعالی و اقتداری یک اصل مهم در فرآیند شکوفایی استعدادهای همه جانبه انسان است. البته به شرطی که در تعلیم و تربیت نه فقط میل به رشد و شکوفایی و تحقق خود، که هنر معلم نیز موثر است. شکوفایی و تحقق خود دو معنای شکوفایی فردیت و شکوفایی شخصیت را در برمی گیرد.
ولی مسئله اصلی تربیت انسان است. زیرا انسان هم فرد است و هم شخص، اما قبل از هرچیز این شخص است که باید شکوفا شود. البته کسانی که تربیت را آزاد ساختن فردیت من تلقی می کنند مربیانی هستند که به این خطا دچار می شوند و تصور می کنند که آن ها با این کار برای انسان، آزادی رشد و استقلال که انسان در جست و جوی آن است به ارمغان می آورند. در حالی که آن ها در همان حال ارزش هر انضباط و ریاضت و نیز ضرورت تلاش برای تکامل شخص را نفی می کنند. نتیجه این می شود که انسان به جای این که خود را محقق کند، خود را تجریه و پراکنده می سازد.
مرکز یادگیری سایت تبیان - فرآورنده : نسیم گوهری