سینمای بدنه از زبان گلستانه
سینمای بدنه از زبان گلستانه
گفتوگو با «مهدی گلستانه» كارگردان فیلم «نازنین»
«مهدی گلستانه» اسم آشنایی در سینما ندارد. اما «نازنین» دومین كار سینمایی اوست كه بعد از دردسر بزرگ ساخته. گلستانه تا پیش از این در چند فیلم به عنوان برنامهریز و دستیار كارگردان حضور داشته. نكته جالب درباره نازنین میزان فروش فیلم در برابر فیلمی چون «استرداد» است. فیلمی به كارگردانی «علی غفاری» كه با هزینهای 5 میلیارد تومانی ساخته شده. اما نازنین بیش از همه فیلمهای دیگر همگروهش سالن در اختیار داشت. شاید دلیل این اتفاق حضور «محمدحسین فرحبخش» به عنوان تهیهكننده اثر باشد. فرحبخشی كه تصمیم گرفت به نشانه اعتراض نازنین بدون حضور در جشنواره فجر به اكران عمومی برسد! با گلستانه درباره فیلم گفتوگو كردیم درباره همه آنچه كه درباره فیلم مطرح است.
تا قبل از نازنین كار سینمایی دیگری داشتید؟
قبل از نازنین، دردسر بزرگ را در سال 89 داشتم و از سال 85 بهطور مستقل بعد از دوران برنامهریزی و دستیاری شروع به كارگردانی كردم. در همان مدت هم فیلمی را دستیاری كردم به نام «بگو كه رویا نیست» كه به شدت با اقبال عمومی در رسانه خانگی روبهرو شد و برای من بسیار بازار كار داشت.
فكر نمیكنید با چنین تجربهای، كار كردن روی سوژه فیلم «نازنین» كمی ریسك باشد؟
من نازنین را كار بغرنجی نسبت به كارهای دیگرم نمیدانم. اما این فیلم اولین فیلم ملودرام اجتماعی من در حوزه سینماست.
نقدی كه به نازنین وارد میشود بیشتر متوجه فیلمنامه اثر است. گفته میشود فیلمنامه اثر چندان پخته نیست و قوام ندارد!
واقعیتش چندان قبول ندارم. تم موضوع تم جذاب و مبتلا به جامعه است. من نمیگویم كه فیلمنامه نقص ندارد. البته در جاهایی نقص دارد و تیم سازنده بیشتر از هركس دیگری به آن اشراف دارد. اما این را قبول ندارم كه بگوییم داستان استخواندار نیست. من معتقدم اجتماع ما اجتماعی است كه همیشه درگیر مهاجرت است. همیشه دنبال این هستیم كه به جای بهتری برای زندگی برویم. كسی كه در تهران است دوست دارد به خارج از كشور برود. كسی كه در شهرستان است دوست دارد به تهران بیاید، كسی كه در روستا زندگی میكند میخواهد به نزدیكترین شهر برود. هیچ وقت به جاییكه هستیم قانع نیستیم و همیشه بدون هیچ پیش فرضی قدم برمیداریم و هیچ وقت هم از تجربیات دیگران استفاده نمیكنیم. ما چقدر در تیتر روزنامهها میخوانیم كه فردی از شهرش به تهران آمده یا از تهران به خارج از كشور رفته و نابود شده؟ نكتهای كه ما همیشه فراموش میكنیم این است كه ما یك بار زندگی میكنیم و چرا باید این زمان را به تغییراتی در زندگی اختصاص دهیم كه هیچ شناختی از آن نداریم.
گفتید داستان مبتلا به جامعه است، همین كه ما در انتخاب سوژه حساسیت به خرج دهیم و سوژه مبتلا به جامعه انتخاب كنیم، كفایت میكند؟
وقتی صحبت از ملودرام اجتماعی میشود قطعا مهمترین پارامترش، مبتلا به و ملموس بودنش است. نكته مهمتر اینكه همواره ژانر ملودرام اجتماعی تاثیرگذارترین ژانر در سینماست. آمار سرانگشتی كه بگیریم آثار اجتماعیای كه با اقبال عمومی روبهرو شدهاند خیلی بیشتر از كارهای دیگر است. اگر از كسی بپرسیم 10 فیلم تاثیرگذار زندگیات را نام ببر شاید در نهایت دو یا سه اثرش كمدی باشند. باقی، فیلمهای تاثیرگذار اجتماعی هستند كه احتمالا در آن كمدیها اجارهنشینها هم هست كه ریشههای ملودرام اجتماعیاش خیلی پررنگ است.
لزوما انتخاب سوژه خوب و مبتلا به جامعه كه مردم با آن دست به گربیان هستند كفایت نمیكند. یك اثر وقتی ماندگار میشود كه در كنار انتخاب درست سوژه، بتواند از لحاظ فنی و تكنیكی هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
قطعا همینطور است. از یك فیلمنامه خوب ممكن است فیلمی متوسط تولید شود اما از یك فیلمنامه بد حتی فیلم متوسط هم تولید نمیشود.
نكته جالبی كه درباره نازنین وجود دارد میزان فروشش است. بهطوری كه با وجود نقدی كه به داستان فیلم گرفته میشود اما در همان روزهای اول اكران، میزان فروشش با استرداد تقریبا برابری میكرد. فكر میكنید چقدر از این فروش به انتخاب بازیگر برمیگردد و علیالخصوص حضور كسی مثل سحر قریشی در فیلم؟
قطعا ویترین یك فیلم، خیلی مهم است. اما از نظر من به عنوان فیلمساز، این ویترین تا 4-5 روز اول فقط جواب میدهد. ما حتی تبلیغات محیطی هم نداشتیم. تبلیغات تلویزیونی هم كم داشتیم كه همان را هم دیگر نداریم. اما تبلیغات سینه به سینه مخاطب از هرتبلیغی برای فیلم تاثیرگذارتر است. من در چند شهر به همراه مخاطب فیلم را دیدهام و همهشان راضی از سالن بیرون رفتند. كسی كه راضی از سالن بیرون میرود برای من مخاطب میآورد.
سینمای مهدی گلستانه سینمای بدنه است. من متعلق به سینمای تجاری هستم. من هیچ وقت خودم را مستقل نمیدانم. با احترام به همه همكارانی كه فیلمهای مستقل میسازند من خودم را مستقل نمیدانم. دغدغهام همیشه مخاطب است. اما نه اینكه به هر قیمتی مخاطب را به سینما بكشانم.
ولی همین ویترینی كه میفرمایید طرفداران ویژهای برای خودشان دارند كه اتفاقا تعدادشان هم كم نیست!
حتما همینطور است.
بعضی از این افراد صرفا برای دیدن بازیگر مورد علاقهشان به دیدن فیلمی میروند. همانطور كه مثلا فیلم «تو و من» با داشتن فیلمنامهای بیرمق توانست نزدیك به یك میلیارد تومان فروش داشته باشد. این مقدار فروش برای حضور بازیگرانی چون الناز شاكردوست و محمدرضا گلزار در فیلم بود.
قطعا همینطور است. منظورم من این است كه ورودیه اولیه فیلم به خاطر ویترین است. قاعدتا كسی كه در پردیس سینمایی ملت میخواهد فیلم ببیند، با چند فیلم روبهروست كه ممكن است با دیدن پوسترها به دیدن فیلم رغبت پیدا كند. در ابتدای كار فقط از روی بازیگران مورد علاقهاش فیلمها را اولویتبندی میكند. این اتفاق درباره سحر قریشی، پژمان بازغی و مجید صالحی ممكن است رخ دهد. مجید صالحی در استانها وشهرهای كوچك محبوب است.
چقدر از فروش فیلم شما مربوط به حضور این بازیگران است؟
به نظر من پنجاه درصد. پنجاه درصد دیگر را هم مدیون داستان هستیم. «نازنین» متعلق به سینمای بدنه است و پارامترهای اولیه را باید برای بازگشت سرمایه رعایت كند. ولی ادامه ماجرا مربوط به داستان میشود.
این فیلم را برای مخاطب عامی ساختهاید كه هرازچندگاهی به سینما میرود آن هم برای دیدن بازیگر مورد علاقهاش؟
نه، این شاید لب كلام نباشد. سینمای مهدی گلستانه سینمای بدنه است. من متعلق به سینمای تجاری هستم. من هیچ وقت خودم را مستقل نمیدانم. با احترام به همه همكارانی كه فیلمهای مستقل میسازند من خودم را مستقل نمیدانم. دغدغهام همیشه مخاطب است. اما نه اینكه به هر قیمتی مخاطب را به سینما بكشانم. بعد از «دردسر بزرگ» شاید حداقل 60درصد فیلمهای كمدی كه در این سالها ساخته شد اول به من پیشنهاد شد ولی چون ژانر مورد علاقهام نبود ترجیح میدادم به آن حوزه ورود نداشته باشم. اینكه به چه قیمتی مخاطب به سینما بیاید برایم مهم است.
چطور برای كارگردانی نازنین دعوت شدید؟
دردسر بزرگ را هم برای آقای فرحبخش ساخته بودم. دوستی و رفاقت بین ما از همان جا شكل گرفت و برای همین به من پیشنهاد كرد كه كارگردانی این اثر را انجام دهم. قبل از آن هم پویا فیلم چند فیلم كمدی دیگر تولید كرد كه در همان چند كار آقای فرحبخش از من نظرخواهی میكرد. نازنین در ابتدای كار فقط خلاصه سكانس یا سیناپس بود. بعد با خود آقای فرحبخش و حسن انصاریان تبدیل به فیلمنامهاش كردیم.
سوژه، پیشنهاد چه كسی بود؟
طرح متعلق به حسن انصاریان است و سیناپس اولیه را هم خود او نوشت كه نظرات من و آقای فرحبخش هم به آن اعمال شد.
دوست نداشتید فیلم در جشنواره شركت كند؟ چون آقای فرحبخش گفته بود برای اینكه اعتراضش به مسئولین جشنواره فجر را اعلام كند بلافاصله بعد از ساخت به اكران درآورده و به جشنواره نفرستاده.
مگر فیلمسازی وجود دارد كه نخواهد فیلمش در جشنوارهها شركت كند؟ ولی از همان اول صحبتهایی كه با آقای فرحبخش داشتیم این بود كه نمیخواستند فیلم در جشنواره فجر شركت كند. من و پژمان بازغی و خانم مهاجر و چند نفر دیگر بعد از اتمام كار به سراغ آقای فرحبخش رفتیم و تمام تلاشمان را كردیم كه او را برای شركت در جشنواره راضی كنیم اما جلسه نتیجهای نداد! صاحب مادی پروژه هم تهیهكننده است پس مجبور بودیم قبول كنیم.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : محبوبه شعاعی / تهران امروز