خانه‌ی سه بچه گوسفند

سه گوسفند کوچولو تصمیم گرفتند که هر کدام خانه ای برای خودشان بسازند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانه‌ی سه بچه گوسفند

سه گوسفند کوچولو تصمیم گرفتند که هر کدام خانه ای برای خودشان بسازند.

یکی از گوسفندها که از همه تنبل تر بود مقداری کاه جمع کرد و با آن ها شروع به ساخت خانه اش کرد.

گوسفند دومی که کمی از او زرنگ تر بود مقداری چوب جمع کرد و آن ها را به هم چسباند تا یک کلبه ی چوبی درست کند اما گوسفند سومی که خیلی زرنگ و پرکار بود شروع به ساختن یک خانه ی محکم کرد.

او یک عالمه آجر آورد و یک خانه ی آجری ساخت.

خیلی زود گوسفند اولی و دومی خانه هایشان را ساختند.

اما گوسفند سومی هنوز مشغول کار بود.

گوسفند اولی و دومی او را مسخره می کردند و می گفتند: چه قدر کار می کنی! اگر مثل ما یک خانه ی ساده می ساختی حالا می توانستی بازی کنی. بازی کردن بهتر از کار کردن است.

گوسفند زرنگ به حرف های دوستانش توجه نمی کرد و کار می کرد تا این که بالاخره ساخت خانه اش تمام شد.

یک روز گرگ بدجنسی به مزرعه ی آن ها حمله کرد.

گوسفندها با عجله داخل خانه هایشان رفتند و در را بستند.

گرگ اول به سراغ خانه ای رفت که از کاه ساخته شده بود و خیلی راحت با چند تا فوت آن را خراب کرد.

گوسفند بیچاره که ترسیده بود فرار کرد و به خانه ی چوبی دوستش پناه برد.

گرگ به دنبال او دوید و با چند تا مشت و لگد، خانه ی چوبی راهم خراب کرد.

هر دو گوسفند با عجله به خانه ی دوست زرنگ شان رفتند. گرگ هم به دنبال آن ها رفت.

اما هر کاری کرد نتوانست خانه ی آجری را خراب کند و خسته و کوفته راهش را گرفت و رفت.

گوسفند ها خیلی خوشحال شدند. گوسفند اولی و دومی تصمیم گرفتند که دوباره برای خودشان خانه بسازند.اما این بار یک خانه ی خوب و محکم.

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: قصه های شب

مطالب مرتبط:

گنج دزد دریایی

دختری به نام ام‌البنین

توپ قرمز

در جست و جوی دایناسور

گربه کوچولو زیر باران

نی‌نی جوجه و خانه‌ی آهکی

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت