از گسترش ادبيات عامهپسند به ادبيات جدي نميرسيم
از گسترش ادبيات عامهپسند به ادبيات جدي نميرسيم
مجيد قيصري:
از گسترش ادبيات عامهپسند به ادبيات جدي نميرسيم
به اعتقاد مجيد قيصري، از گسترش ادبيات عامهپسند به ادبيات جدي نميرسيم.
اين داستاننويس كه روز گذشته (شنبه) در نشست «ادبيات عامهپسند و كتابخواني» در سراي اهل قلم نمايشگاه كتاب سخن ميگفت، عنوان كرد: بحثي كه دربارهي ادبيات عامهپسند مطرح است و بسياري از آن دفاع ميكنند، اين است كه ادبيات عامهپسند ميتواند كمك كند كه ما صاحب خوانندگان حرفهيي شويم و ميتواند خوانندگان را با كتاب آشتي و كمكم ذائقهي مخاطبان را به نفع ادبيات جدي تغيير دهد؛ اما به نظرم اين اتفاق نميافتد.
او در ادامه افزود: در زمينهي ادبيات عامهپسند، گفته ميشود اين گونهي ادبي بسيار سهلالوصول است و خوانندهي ما هر چيزي را هضم ميكند؛ اما به نظرم اين تغيير ذائقه كه در ادبيات نخبهگرا، انتظار داريم خواننده به تأويل جديدي برسد، اتفاق نميافتد.
قيصري همچنين يادآور شد: ادبيات عامهپسند نوعي توهين به خواننده است. قصد توهين به كساني كه اين آثار را خلق ميكنند، ندارم؛ چون اين تعبير ميشود كه ادبيات عامهپسند ما ميتواند ادبيات نخبهمان را تهديد كند؛ اما اين اتفاق نميتواند بيافتد.
او اعتقاد دارد: ادبيات عامهپسند اصلا هدفش تربيت مخاطب نيست؛ زيرا جهانبيني آن متفاوت است. جهانبيني ادبيات عامهپسند بر اساس تصادف بنا شده است؛ اما ادبيات جدي دنبال علتها و انگيزههاست و سير حوادث در ادبيات جدي بسيار كند است؛ ولي در ادبيات عامهپسند چيزي به اسم تأمل نداريم؛ روابط بيدليل است و شما نميفهميد چه اتفاقي ميافتد.
عباس كريمي، ديگر سخنران حاضر در اين نشست، نيز گفت: در زمينهي ادبيات عامهپسند در كشور ما، اينطور جا افتاده است كه معمولا داستانها شخصيت ندارند و محيطهاي آنها بيشتر سانتيمانتال است و در آنها به شدت احساسگرايي موج ميزند. اين آثار به جاي اينكه برخاسته از زندگي واقعي باشند، به نوعي پايان خوش ميرسند. در اين داستانها از فضاسازي و توصيفهاي ادبي خبري نيست. چيزي كه ديده ميشود، برانگيختن احساسات مخاطب است.
او دربارهي مخاطب فراوان داشتن اين آثار توضيح داد: در دنيا مرسوم است كه اين داستانها خوانندگان زيادي دارند و رتبهي اول تيراژ را دارند. اما در آنجا بين عامهپسند بودن و نخبهگرايي تعاملي برقرار كردهاند و به ادبيات مردمي رسيدهاند كه علاوه بر سرگرمي خواننده، چيزهايي هم به او ياد ميدهد.
كريمي همچنين گفت: به گمانم، ادبيات عامهپسند به دليل اينكه روي نيازهاي روزمرهي انسان دست ميگذارد و به نيازهايي كه دم دستيترند و بعضي مردم با آنها سر و كار دارند، ميپردازد، مردم با آن همذاتپنداري ميكنند. تيپهاي اين داستانها سطحي هستند و آدمها روانشناسي نميشوند. خوانندگان اين آثار چون به راحتي با شخصيتها همذاتپنداري ميكنند، ميتوانند جلو روند و با آنها ارتباط برقرار كنند.
همچنين حميد باباوند دربارهي كاركردهاي ادبيات عامهپسند در اين نشست متذكر شد: وقتي با ادبيات عامهپسند روبهرو ميشويم، به گونهاي با آن برخورد ميكنيم كه فكر ميكنيم نوعي بيماري است كه بايد درمان شود؛ ولي بايد بپذيريم ادبيات عامهپسند گونهاي ادبي است كه مخاطبان و شيوه و كاركردهاي خاص خود را دارد؛ پس نبايد آن را بيماري بدانيم. دربارهي ادبيات عامهپسند، تعريفي كه ميتوان ارائه داد، اين است كه اين گونهي ادبي به جاي اينكه با ويژگيهاي خاص آن شناخته شود، معمولا با موضوعات آن مطرح ميشود.
اين نويسنده در ادامه يادآور شد: ادبيات عامهپسند به دنبال تحريك عواطف است و مخاطبان زيادي دارد. همچنين افراد وقتي به شعر حافظ و يا شكسپير ميرسند، ميگويند اينها ادبيات عامهپسند نيستند؛ ادبياتي هستند كه توانسته مردم را به دنبال خود بكشند. ادبيات عامهپسند را بايد با حدود خاص خود تعريف كرد.
باباوند گفت: اين نوع ادبيات به جاي طرح سؤال به دنبال پاسخ به نيازهاي انسان است. در ادبيات اصيل وقتي موضوع عشق مطرح ميشود، دربارهي چيستي آن هم بحث ميشود. در ادبيات جدي، خواننده به دنبال ژرفاست؛ ولي در ادبيات عامهپسند وقتي دنبال عشق ميروند، دقيقا نياز انساني است كه در پس آن، چيزي نهفته نيست. ويژگي آن اين است كه زبان، زبان سادهاي است كه با همه به سادگي ارتباط برقرار ميكند. نبايد انتظار داشت خوانندهي آن به دنبال پيشينهي ذهني باشد. ادبيات عامهپسند، گونهاي از ادبيات است كه ميتواند خوانندگان عمومي جامعه را كه كمتر ميتوانند محتواي خاص خود را پيدا كنند، به سادگي پيدا كند. ادبيات عامهپسند باعث آشتي مردم با فضاي مكتوب ميشود.
وي دربارهي دلايل مخالفت بعضي با ادبيات عامهپسند نيز متذكر شد: اين ادبيات در غرب بيشتر از شرق پا گرفته است. كساني كه در گذشته ادبيات ما را راه ميبردند، معتقد بودند اين ادبيات ادبياتي نيست كه مخاطب را به جوش و خروش وادارد، و اين يكي از علل مخالفت است. علت ديگر به دليل حمايت دولتها از نشر كتاب است، كه در سياستگذاريهاي نشر تفاوتي بين ادبيات عامهپسند و جدي قائل نيستند. آنها فرقي قائل نميشوند كه ادبيات عامهپسند به حمايت نياز ندارد. اگر روي كاغذ نامرغوب هم چاپ شود، مخاطب آن دنبالش ميرود؛ ولي اگر از ادبيات جدي حمايت نشود، دچار مرگ معنوي خواهد شد.
او همچنين تصريح كرد: سومين نكته اين است كه گاهي درنظر نميگيريم ادبيات عامهپسند مثل ساير گونههاي ادبي، هم ضعيف و هم قوي دارد؛ بعضي از آثار عامهپسند ضعيفاند؛ اما بعضي هم قابل تأملاند و ميبينيم در اين ادبيات، طرح و شخصيتپردازي وجود دارد؛ اما با نگاه فلسفي خود شناخته نميشوند.