سرنوشت انسان در قیامت
سرنوشت انسان در قیامت
زندگی دنیوی انسان، فرصتی مناسب و منحصر به فرد برای پیمودن راه کمال و نایل شدن به سعادت ابدی است.
خداوند متعال برای سهولت وصول انسان به این امر مهم پیامبران را مبعوث فرمود تا انسانها را به وسیله آنها راهنمایی نماید. اما، انسانها از آنجا که مختار و انتخابگر آفریده شدهاند در برابر دعوت انبیای الهی واکنشهای متفاوتی داشتهاند و به همین علت، سرنوشتهای متعددی دارند.
عالم برزخ و قیامت
عالم برزخ زمان و مقطعی از زندگی انسان است. این عالم که فاصله میان مرگ و قیامت کبرا است، بخشی از فرآیند تکاملی انسان را شکل میبخشد. (مۆمنون آیه 100) پس از آن است که قیامت کبرا آغاز میشود و انسان به بخشی دیگر از زندگی خود وارد میشود.
قرآن درباره واکنش ابتدایی مردگان نسبت به عالم جدید مطالب زیبایی را بیان میدارد که در اینجا جایگاه بیان و تبیین آن نیست. همین گونه و یا زیباتر و شگفت تر را نسبت به زندگی قیامتی از خود بروز میدهد. قرآن در آیه 1 تا 3 سوره زلزال با اشاره به مسئله زلزله شدید رستاخیز و واکنش انسانها نسبت به اتفاقات و روبهرو شدن با عالم رستاخیز میفرماید: اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها؛ هنگامی که زمین به شدت میلرزد و بارهای سنگینش را بیرون میریزد، در آن هنگامه است که انسان میپرسد: زمین را چه شده است؟
این نخستین واکنش آدمی با عالم قیامت و رستاخیز آدمی است. بیشتر مردمان که درباره قیامت با تردید برخورد میکردند و گاه با تعجب و شگفتی، از یکدیگر میپرسند که آیا پس از دنیا و مرگ، دنیا و عالم دیگری هست: یقول الانسان اذا مامت لسوف اخرج حیا (مریم آیه 66) اکنون از خاک بیرون میآیند و ناگهان خود را در حالتی مییابند که زمین به شدت میلرزد و همه آن چیزهایی را که در درون خود داشت بیرون میریزد.
این اتفاق و بار سنگینی که از درون زمین بیرون میآید، انسان و جن است که پیش از این مرده و در درون خاک جای گرفته بودند؛ زیرا چنان که میدانیم هر یک از انسان و جن را ثقل خواندهاند و اینان اکنون آن بار سنگینی است که زمین از خود بیرون میریزد. همین که این انسانها مرده از درون زمین با تکانهای شدید و لرزشهای بیامان بیرون ریخته میشوند (مانند تکانهایی که برای جدا کردن داخل سرند انجام میشود)، شگفت زده و هراسان از یکدیگر میپرسند: زمین را چه شده است؟
تصویر قرآن از انسانها مردهای که سر از خاک برمیدارند این است که آنان گویی به خواب رفته بودند و اکنون با لرزشهای زمین بیدار شدند. از این رو از به هم ریختگی و آشوب و لرزش زمین شگفت زده میشوند و در پی چارهجویی هستند.
قرآن بیان میدارد که اکنون زمان آشکار شدن حقایق آن چنان که باید و شاید است. اخبار همگان معلوم میشود و هر کس در مییابد که چه شده است و در فرآیند تکاملی به کجا رسیده است و سیر وجودی خود را چگونه پیموده است.
خداوند پیش از این به انسانها هشدار داده بود که زندگی مادی دنیوی، همه زندگی نیست و انسان بیهوده آفریده نشده است (قیامت آیه 36) تا پس از زندگی کوتاه از میان برود و هیچ و فوت شود؛ بلکه به جای فوت و هیچ شدن، توفی و گرفتن جانهاست که مدتی را در زمین به سر برده و سپس به عالم برزخ رفته و اکنون دوباره به حالتی بازمیگردد که هم جسم و هم جانش با اوست، چیزی شبیه زندگی مادی دنیایی با تغییرات گسترده و زیربنایی که خداوند از آن به تبدیل زمین و آسمان یاد میکند: یوم تبدلت الارض غیرها.
در سوره قیامت به چگونگی برچیده شدن این نظام کنونی و تبدیل زمین و آسمان اشاره میشود. سپس در همان جا به حالتی که انسان با آن روبهرو میشود توجه میدهد که میکوشد تا خود را از وضعیت موجود آن زمان برهاند. ولی با حالتی مواجه میشود که گریزگاهی را نمیجوید و نمییابد. پس رو به یکدیگر میکنند و ناتوان میگویند: یقول الانسان یومئذ این المفر؛ اکنون کدام گریزگاهی است که بدان سو بگریزیم. (قیامت آیه 10) و خداوند پاسخ میدهد که دیگر گریزگاهی نیست و این جا قرارگاه و مستقر آدمی است و باید در آن بماند. (همان آیه 11 و 12)
وقتی آدمی خود را در این وضعیت مییابد به همه چیزهایی که پیش از این با اعمال خود ساخته بود و وجودش را به آن شکل و شاکله داده بود آگاه میگردد.
انسان در آن هنگامه به همه اعمال و وجود و شاکله خود آگاهی کامل و تمامی دارد که از آن به بصیرت یاد میشود و میفرماید: الانسان علی نفسه بصیره (قیامت آیه 13 و 15) بنابراین دیگر عذرخواهی و توجیه اعمال نمیتواند مفید و مۆثر باشد؛ زیرا انسان خودش را نمیتواند فریب دهد. وقتی خودش را با اعمال ناپسند کور کرد و نابینایی قیامتی شد، نمیتواند این شاکله و شخصیت وجودی خودش را انکار کرده و بگوید که بینا و بصیر است.
بنابراین انسان در قیامت با اعمال خود مواجه و روبهرو میشود که به شکل وجودی و تحقق خارجی ظهور و بروز میکند و کارنامه اعمال وی همان شخصیت و شاکله وجودیاش میباشد که میتواند گرگ و یا هر جانور دیگری باشد و یا پستتر و فروتر از جانوران: کالانعام بل هم اضل.
این که قرآن میفرماید کارنامه عمل فرد بر گردن او آویخته است (اسراء آیه 13) بیانگر آن است که انسان با آن خود را شکل بخشیده و کاملاً بر پایه آن تبدیل و تغییر کرده است. چنان که وقتی برخی از قوم یهود با تجاوز حدود الهی به شکل میمون و بوزینه و یا خوک درآمدند به این معناست که شاکله وجودی ایشان این چنین تغییر ماهیت و هویت میدهد.
استاد حسنزاده آملی میفرماید که انسان برخلاف تصور نوع الانواع نیست بلکه جنس الاجناس است که میتواند به نوعها و یا انواع متفاوتی تغییر شکل دهد. به این معنا که انسانی میشود که گاو شتر پلنگ باشد و یا گرگ و میش و خر باشد و مانند آن.
وی در ادامه از این نیز فراتر رفته میفرماید : که هر شخص انسانی خود نوع منحصر به فرد است. به این معنا که اگر جبرئیل خود یک نوع است و عزرائیل خود نوع دیگر میباشد. انسان هم چنین است که هر فرد و شخصی از انسان میتواند به یک نوع خاص تغییر شکل و ماهیت دهد. از این رو هر شخص آدمی در این فرآیند زندگی خود به نوعی تکامل در جهت صعود و سقوط دست مییابد که میتواند نوع منحصر به فرد شود که با دیگران تفاوتهای ماهوی و هویتی خواهد داشت.
هیچ دو انسانی از همه جهات به هم شبیه و همانند نخواهد شد و در قیامت میبینیم که وحوشهای مختلف و متنوع محشور میشوند. این وحوشی که حشر میشوند، همین انسانها هستند که به شکل جانورانی محشور میشوند.
چنان که پیش از این برخی از یهودیان خوک، میمون و بوزینه شدهاند، دیگر افراد و اشخاص امتها و ملل نیز تغییر ماهیت و شکل میدهند و این گونه است که روز قیامت، روز حشر جانوران و انسانهاست؛ زیرا در صحنه کبرای قیامت انسان آن چه را به کدح و سعی به دست آورده است، نشان میدهد. مگر نه این است که لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان جز آن اعمال و تلاشها و سعیها نیست.
اکنون روز حادثه کبرای قیامت است که این سعی به شکل واقعی و وجودی خودش را نشان میدهد و انسان آن چه را سعی کرده است در مییابد و متذکر میشود: فاذا جائت الطامه الکبری یوم یتذکر الانسان ما سعی (نازعات آیه 34 و 35) این تذکر از آن جایی که بیانی نیست بلکه وجودی و خارجی است سودی ندارد که بتواند خود را تغییر دهد. از این روست که دیگر این ذکر نمیتواند تأثیر در تغییر شخصیت آدمی پدید آورد.
چرا که جای ذکر در دنیا بوده است که به سر آمده است: و جیء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان وانی له الذکری؛ آن روز دوزخ آورده میشود و آن روز انسان متذکر میشود ولی زمان تذکر گذشته است.(فجر آیه 33) این دوزخ ذات اوست که در درون اوست و نمیتواند از آن خارج شود و دوزخ را بیرون راند. از این روست که در درون آن آتش است نه در بیرون او. از این روست که از درون میسوزد و آتش در درونش لهیب میکشد.
اگر این گونه است، پس بهشتیان نیز این گونه از نعمت وجودی خود بهره میبرند و از نعمتهای وجودی که رضوان جانشان است سود میجویند. آیات قرآنی درباره واکنش مۆمنان نیز تصویر و ترسیم زیبایی آورده است که میتوان در آیات سوره الرحمن و الواقعه و مانند آن یافت.
باشد با پیشگیری و تقوای الهی خود را در مسیر بالندگی و تکامل و روضه رضوان بسازیم و در دنیا که کارخانه انسانسازی است، به درستی و بر پایه آموزههای قرآنی و وحیانی عمل کنیم.
بخش قرآن تبیان
منبع:
روزنامه کیهان