پابوس
شرمنده ام که همّت آهو نداشتم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1390/11/03
پابوس
شرمنده ام که همّت آهو نداشتم |
|
شصت و سه سال راه، به این سو نداشتم | |
اقرار می کنم که من، این های و هوی گنگ |
|
ها داشتم همیشه، ولی هو نداشتم | |
جسمی معطّر از نفسی، گاه داشتم |
|
روحی به هیچ رایحه، خوشبو نداشتم | |
فانوس بخت گمشدگان همیشه ام |
|
حتی برای دیدن خود، سو نداشتم | |
وایا به من که با همه ی مهربانی ام |
|
در خانواده نیز، دعاگو نداشتم | |
شعرم صراحتی ست دل آزار، راستش |
|
راهی به این زمانه ی نه تو نداشتم | |
می شد که بندگی کنم و زندگی کنم |
|
اما من اعتقاد به تابو نداشتم | |
آقا! شما که از همه کس با خبر ترید |
|
من جز سری نهاده به زانو نداشتم | |
خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم |
|
دیگر سوال دیگری از او نداشتم |
محمدعلی بهمنی
انتخاب شعر :جواد هاشمی
بخش ادبیات تبیان
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت