غریب کیست و راه نجاتش چیست ؟

غريب کسي است که دوستي واقعي نداشته باشد ، دوستي که به درستي او را بشناسد و او را درهمه حال همراهي و ياري کند و غريب کسي نيست جز امام غايب که نه به درستي مي شناسيمشان و نه ياري در امر ظهورشان مي کنيم و هر يک ازما فقط ادّعاي دوستي اش را داريم و او تنهاست و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غریب افتادن و راه نجات از آن


غریب کسی است که دوستی واقعی نداشته باشد ، دوستی که به درستی او را بشناسد و او را درهمه حال همراهی و یاری کند و غریب کسی نیست جز امام غایب که نه به درستی می شناسیمشان و نه یاری در امر ظهورشان می کنیم و هر یک ازما فقط ادّعای دوستی اش را داریم و او تنهاست و غریب .


انسان موجودی مدنی الطبع است ، این را بارها شنیده یا خوانده اید . زندگی در میان دیگران جزو ذات انسان است ، تنها بودن یعنی ناقص ماندن و بارور نشدن استعدادها . آدمی همیشه از تنهایی وحشت داشته ، تنهایی است که منجربه برآورده نشدن نیازهای او گشته و او را در فراز و فرود زندگی بی یار رو یاور رها می کند . اطرافیان انسان همچون بال پرواز او هستند امّا اگر روزی از سر بی مهری او را رها کنند تکلیف چیست ؟ در این غربت تنهایی چه بر سر او خواهد آمد ؟

 

نزدیکان و ثمره وجود آنان

امام علی (علیه السلام) فرمودند :  فرد هر اندازه صاحب مال و مکنت و امکانات باشد از خویشاوندان خویش بی نیاز نیست زیرا در هنگام هجوم با دست و زبان از او دفاع می کنند و در رعایت و توجّه به او با انگیزه ترین افراد هستند و در هنگام حادثه و مصیبت مهربانترین افراد نسبت به او می باشند . اگر فرد قدر این اقارب را نشناخت و از آنها فاصله گرفت باید بداند در این قطع ارتباط او ضرر کرده ، چرا که او با این عمل خویش دست یاری جماعتی را از خود کوتاه کرده در حالیکه آن جماعت تنها یک دست و نیرو و بازو را از دست داده اند .

 

مطرود شدن از خویشاوندان با وجود مفید بودن

گاهی آدمی خود با عملکرد ناشایست خویش خود را از نعمت وجود دوستان محروم می کند امّا گاهی بلعکس است ، فرد با وجود توانایی ها و قابلیت هایش مورد توجّه نزدیکانش قرار نگرفته و آنان حق و حقوق او را رعایت نمی کنند و با بی توجّهی به او و حتی اذیّت و آزارهایشان او را در تنهایی عذاب آور ناعادلانه ایی رها می سازند . فرد مطرود چه باید بکند ؟ بانزدیکانش درگیر شود ؟ منزوی شود و زانوی غم بغل بگیرد ؟ حسرت بخورد و اعتماد به نفسش را از دست بدهد و خود را ضعیف و بی فایده و به درد نخور تصور کند و یا در آخر قید دین و دنیا را زده و مرتکب خطاهای بزرگ شود ؟

امام علی (علیه السلام) فرمودند : فرد هر اندازه صاحب مال و مکنت و امکانات باشد از خویشاوندان خویش بی نیاز نیست زیرا در هنگام هجوم با دست و زبان از او دفاع می کنند و در رعایت و توجّه به او با انگیزه ترین افراد هستند و در هنگام حادثه و مصیبت مهربانترین افراد نسبت به او می باشند

یک راه نجات

وجود آدمی شریف تر از این است که خد را فدای شرایط سازد . وجود انسان نیازمند پر و بال یافتن است و اصلاً بودن انسان برای کامل شدن است زمانی که شرایط زمان و مکان مناسب حال انسان نبوده و زمینه پیشرفت او را فراهم نمی سازد چاره چیست جز تغییر شرایط حاضر ؟ باید به فکر یک انقلاب بود و این انقلاب با حرکت آغاز می شود و کلید اول آن رها شدن است و رها کردن . اگر اطرافیان کوچکترین توجّهی به وی ندارند و سنگ نیز جلوی پای انسان می اندازند قحط البشر که نیست و خداوند مهربانتر از اطرافیان  تو به توست . شرایطی را برایت مهیّا می سازد تا دوستان و نزدیکانی بیابی که نزدیک تر از نزدیکانت به تو و تو برایشان عزیزتر از عزیزانشان باشی . و اینگونه است که پروردگار هستی دورها را برای او مقدر داشته و جبران محرومیّت های او نموده و برای آنچه از دست داده جانشین و جبران کننده ای قرار می دهد .

 

هجرت را آغاز کن

بنابراین فرد به جای هرز رفتن و افسرده شدن و تباه کردن زندگیش باید به دنبال چیزی باشد که مولایمان بدان اشاره کرده است : و کسانی که نزذیکانش او را واگذارند بیگانه او را پذیرا باشد . ( نهج البلاغه دشتی / حکمت 14 ) و آن پیدا کردن دیگرانی است که برای او مهیّا و مقدر شده اند و این اساس فلسفه هجرت است و قومی و فردی هجرت نکرد مگر اینکه آباد شد و به وسعت رسید « من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیره وسعه » (نساء 100 ) و نمونه عالی آن هجرت رسول الله است که حق او را نشناختند و به او بی اعتنا شده و ضایعش کردند و دورتر ها یعنی اهل مدینه و قبیله ی اوس و خزرج با آغوش باز پذیرای او شدند .

 

غریب کیست ؟

آیا غریب کسی است که خویشاوندان سببی و نسبی او در اطرافش نباشند و یا اینکه کسی است که از خانواده و خاندان خود جدا شده و در شهر دیگری به سر می برد ؟ نگاه امام به غریبی و غربت نگاه تازه ایی است ؛ می فرمایند : بسا دوری که از هر نزدیکی نزدیک تر و بسا نزدیکی که از هر دوری از آدمی دورتر است ، غریب کسی است که دوستی نداشته باشد . ( نهج البلاغه دشتی / نامه 31 )

جدا از خویشاوندان بودن امّا در کنار دوستان واقعی بودن واژه غریبی را معنای دگر می بخشد دیگر در این حالت غربت معنا ندارد . غریب کسی است که در میان خویشاوندان و دوستان و آشنایان باشد امّا او را نشناسند و حق او را به درستی ادا نکنند . و غریب کسی است که دوستی واقعی نداشته باشد ، دوستی که به درستی او را بشناسد و او را درهمه حال همراهی و یاری کند و غریب کسی نیست جز امام غایب که نه به درستی می شناسیمشان و نه یاری در امر ظهورشان می کنیم و هر یک ازما فقط ادّعای دوستی اش را داریم و او تنهاست و غریب .

مریم پناهنده

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع :

1. نهج البلاغه ترجمه دشتی

2.علی و جاری حکمت / فلسفیان

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت