عامل اساسي در سقوط انسان
عامل اساسي در سقوط انسان
عامل سقوط انسان «غفلت» است. غفلت از مبدأ و معاد و وظايف انسان از مبدأ تا معاد، باعث مىشود انسان در حد حيوانيت و يا حتى پايينتر از آن تنزل پيدا كند. در مقابل، حركت تكاملى انسان در گرو ادراك آگاهانه و توجه نسبت به مبدأ و معاد و مسير صحيح بين آن دو است.
صرف نظر از اينكه آيات و روايات در زمينه غفلت و عوامل آن چه مىگويند، به تجربه دريافتهايم كه به طور كلى، عامل غفلت ما از يك مسأله، توجه به مسايل ديگر است. بارها اتفاق افتاده كه مىخواستهايم كارى را انجام دهيم اما در اثر مشغول شدن به كارها و مسايل ديگر، به كلى فراموشمان شده و از آن غافل شده ايم؛ مثلاً مىخواستيم سر راه چيزى تهيه كنيم، اما در اين بين مسألهاى ذهنمان را به خود مشغول ساخته و پس از وارد شدن به منزل ناگهان متوجه شدهايم كه فراموش كردهايم آن چيز را تهيه كنيم.
يا مثلاً اگر در يك جلسه سخنرانى يا كلاس درس، تمام حواسمان به سخنران و معلم باشد، از اينكه كنار دستمان يا پشت سرمان چه كسى نشسته و يا اينكه در بيرون چه مىگذرد به كلى غافل مىشويم.
بنابراين به طور كلى «عامل غفلت از يك مسأله، توجه به مسايل ديگر است». آنچه كه موجب مىشود ما از خدا، قيامت و وظايف خودمان نسبت به خدا و قيامت غافل شويم توجه به مسايل ديگر است. ما به طور طبيعى، گرايش ها، خواست ها و نيازهايى داريم و در اثر پرداختن به آنها از اين مسايل اصلى غافل مىشويم.
مثلاً انسان نياز به غذا، مسكن و پوشاك دارد. براى تهيه اينها بايد تلاش كند و دنبال كسب و كارى برود. اين كسب و كار هم يك روز و دو روز نيست، بلكه چون اين نيازها هميشه و هر روز هست، كسب و كار و تحصيل درآمد هم بايد به طور مستمر وجود داشته باشد. گاهى انسان به خود مىآيد و مىبيند عمرى است شب و روز، فكر و ذكرش همين چيزها بوده و اصلاً فرصتى نيافته تا درباره مبدأ و معاد و مسيرى كه بين مبدأ و معاد پيش رو دارد، بينديشد!
خداوند نوشيدن مُسكرات را حرام كرده؛ چون باعث مىشود عقل انسان زايل گردد و ديگر نتواند به خدا توجه كند! يا مثلاً غنا و موسيقى هاى لهوى هم همين طور هستند. اگر انسان به اين گونه چيزها عادت كند به كلى از خدا و قيامت و اين طور مسايل غافل مىشود: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ؛1 و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى [هيچ]دانشى از راه خدا گمراه كنند. (لقمان ،6)
اما همه امور اين گونه نيستند كه توجه به آنها انسان را به كلى از ياد خدا غافل كند؛ خداوند اين گونه چيزها را حرام نكرده است. البته اين چيزها زمينه اين را دارند كه انسان در اثر توجه به آنها از ياد خدا غافل شود، اما لزوماً اين گونه نيستند؛ براى مثال، گاهى ممكن است برخى سرگرمى ها نظير تماشاى بعضى از برنامه هاى تلويزيون يا گپ زدن با دوستان باعث گردد كه انسان از نمازش هم غافل شود!
اين گونه چيزها دو حيثيتى هستند؛ از يك سو مىتوانند موجب غفلت انسان از ياد خدا گردند و از سوى ديگر، انسان اگر از قبل مقدماتى را در خود فراهم كرده باشد، بتواند از آنها در جهت كمال و توجه به خداوند نيز استفاده كند!
بنابراين چنان نيست كه همه چيزهايى كه جنبه حيوانى و مادى دارند، لزوماً و صد در صد غفلت آور باشند؛ بلكه بستگى به خود ما و شرايط روحى و نفسانى ما دارد. ما مىتوانيم زمينه روحى و نفسانى را در خود چنان آماده كنيم كه همين امورى كه براى بسيارى از مردم موجب غفلت مىشوند، براى ما حتى نردبان صعود به قلل كمالات انسانى باشند!
مظاهر دنيوي، عاملي براي انداخته شدن در دام غفلت
يكى از مواردى كه موجب غفلت دانسته شده و نسبت به آن هشدار داده شده توجه به مظاهر زندگى مادى نظير مال، ثروت و زن و فرزند است. قرآن مىفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ؛1اى كسانى كه ايمان آورده ايد، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند. (منافقون، 9.)در جاى ديگر تكاثر و ثروت اندوزى را مايه غفلت دانسته است: أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ . حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ؛2 تفاخر به بيشتر داشتن شما را غافل داشت؛ تا كارتان به گورستان رسيد!.( تكاثر ، 1ـ2.)
علاقه به مال و اينكه انسان بخواهد روز به روز بر ثروتش بيفزايد و موجودى حساب بانكىاش را افزايش دهد، موجب غفلت انسان از خدا و قبر و قيامت مىگردد. نفسِ مال و ثروت و زن و فرزند بد نيست؛ به همين دليل هم قرآن و اسلام اصل توجه به آنها را حرام نكرده است؛ اما هشدار داده كه مراقب باشيد زمينه غفلت در آنها هست.
اين طور نيست كه هركس بخواهد به ياد خدا باشد بايد زندگى خود را تعطيل كند و با كار و كسب و زن و فرزند وداع گويد و فقط صبح تا شام به ذكر و عبادت خدا مشغول باشد! آرى، مىتوان به كسب و كار و زندگى عادى مشغول بود و در عين حال از خدا غافل نگشت؛ قرآن از كسانى ياد مىكند كه كسب و تجارت و تحصيل درآمد موجب بازداشتن آنها از ياد خدا نمىگردد: « رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ ؛1 مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از ياد خدا غافل نمىكند. نمىفرمايد تجارت و داد و ستد نمىكنند .( نور ، 37)
چگونه در معرض غفلت قرار نگيريم ؟
راز اين مسأله در «وسيله انگارى» يا «هدف انگارى» مظاهر مادى و دنيوى است. آن گاه كه كسب و كار و مال و ثروت و فرزند به صورت هدف در آيند و قبله آمال انسان قرار گيرند، هنگامى است كه مانع از «ذكر خدا» و موجب غفلت انسان مىگردند. اما اگر كسى به همه اينها به صورت ابزار نگاه كرد و آنها را وسيلهاى براى كسب رضايت خداوند و رسيدن به آخرت قرار داد، هيچگاه موجب غفلت او نخواهد شد.
در اين زمينه اميرالمؤمنين (عليه السلام) تعبيرى بسيار عالى دارند؛ تعبيرى بسيار كوتاه و در عين حال بسيار پرمعنا و بلند. حضرت مىفرمايند: « مَنْ تَبَصَّرَ بِالدُّنْيا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْهُ؛1 كسى كه به ديده عبرت به دنيا نگريست، دنيا او را بينا كرد و كسى كه به زينت هاى آن خيره شد، او را كور كرد.»( نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فيض الاسلام ، خ 81.)
دنيا هم مىتواند به ما بصيرت و بينايى بدهد و هم مىتواند موجب كورى و گمراهى ما گردد. اگر نگاهتان نگاه ابزارى و آلى باشد، به شما بصيرت خواهد داد، و اگر نگاهتان نگاه هدفى و استقلالى باشد شما را نابينا خواهد كرد. نظير عينكى است كه انسان به چشم مىزند؛ گاهى شما با عينك و از پشت شيشه هاى آن، افراد و اشيا را مىبينيد؛ اين جا عينك كمك مىكند بهتر ببينيد. اما اگر كسى وقتى به خود شيشه هاى عينك نگاه كند، نه تنها به ديد بهتر او كمك نخواهد كرد، بلكه چشم او را ضعيفتر مىكند و از ديدن اشياء مطلوبش بازمى دارد.
به عبارتي مي توان گفت : مظاهر دنيا، هم مىتوانند اسباب غفلت باشند و هم مىتوانند موجبات تكامل انسان را فراهم آورند؛ بستگى به نوع برخورد ما با دنيا دارد. اگر انسان از قبلْ زمينه هايى را در خود به وجود آورده باشد، با هر مظهرى از مظاهر دنيايى كه روبرو مىشود آن را نعمت خدا مىبيند؛ از اين رو با ديدن آن نه تنها غافل نمىشود، كه به ياد خدا مىافتد.
« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ ؛ هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. (آل عمران ،3) انسان بايد در راه خدا انفاق كند و براى انفاق، آن پول، آن لباس و آن چيزى را هم بدهد كه خيلى آن را دوست دارد. اين كار باعث مىشود محبت مال در دلش خانه نكند و بت او نگردد.
خواندن قرآن و توجه به تذكرات قرآن (انبياء آيه 1 و 2 و نور آيه 1 و قصص آيه 51 و مانند آن) و ياد خداوند در صبح و عصر، زداينده غفلت انسان از خداست. (اعراف ،205)
"متاع الغرور" چيست؟
انسان آن قدر به مال علاقه دارد كه گاهى انفاق هم كه مىكند، سعى مىكند از اسكناس هاى كهنه بدهد و اسكناس هاى نو و تميز را نگاه دارد!
اين، آغاز علاقه و نگاه استقلالى است كه خطرناك است. از اين رو حتى بايد سعى كند به هنگام انفاق نوترين اسكناسش را بدهد! اگر انسان به اين مسايل توجه نكند آن وقت است كه اين مال «متاع الغرور» مىشود. اگر در اين دام افتاد بيرون آمدن از آن مشكل است. بايد از همان ابتدا با انفاق نگذارد اين علاقه شكل بگيرد.
عوامل غفلت زدا را دريابيم!
راه رهايي انسان از غفلت و آثار و پيامدهاي زيانبار آن، بهره گيري از عقل و تفكر در هستي در كنار تزكيه نفس مي باشد. به اين معنا كه تعليم و تزكيه به عنوان دو عامل مهم در رهايي از غفلت بسيار مهم است؛ زيرا غفلت زماني پديد مي آيد كه انسان نسبت به هستي و فلسفه آفرينش غافل شود و با سرگرم شدن در امور مادي و دنيوي و پاسخ گويي به نيازهاي طبيعي و غريزي، خدا و اهدافش را فراموش كند.
سختي ها و گرفتاري ها راهي براي غفلت زدايي
خداوند گاه براي بيدار كردن آدمي، از علل و عواملي چون سختي ها و مجازات و گرفتاري ها بهره مي گيرد. از اين رو برخي از فشارها و تنگناها به عنوان عوامل غفلت زدا مورد توجه است. آيات بسياري به اين مهم توجه داده است كه از آن جمله مي توان به آيه 12 سوره يونس و آيه 67 سوره اسراء و 33 سوره روم و 8 سوره زمر اشاره كرد.
خواندن قرآن و توجه به تذكرات قرآن (انبياء آيه 1 و 2 و نور آيه 1 و قصص آيه 51 و مانند آن) و ياد خداوند در صبح و عصر، زداينده غفلت انسان از خداست. (اعراف ،205)
فرآوري : زهرا اجلال
بخش قرآن تبيان
منابع :
سايت حوزه
بيانات آيت الله سبحاني
بيانات آيت الله مصباح يزدي
بيانات آيت الله صافي