قیاس شاهنامه و گرشاسبنامه

نگارنده در این مقاله، موضوع « نیایش پهلوان به درگاه خدا» را در دو اثر بزرگ حماسی ایران، یعنی « شاهنامه فردوسی» و «گرشاسبنامه اسدی » بررسی کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

در مضمون «نيايش پهلوان به درگاه خداوند»

بخش اول:


نگارنده در اين مقاله، موضوع « نيايش پهلوان به درگاه خدا» را در دو اثر بزرگ حماسي ايران، يعني « شاهنامه فردوسي»  و «گرشاسبنامه اسدي » بررسي کرده است.


اين مقايسه در چهار سطح مختلف به شرح زير صورت گرفته است:

1- مقايسه در سطح آوايي (موسيقي دروني) : بررسي واج آرايي، جناس، لغات مخفف شده و رديف.

2- مقايسه در سطح لغوي : بررسي لغات جنگي - حماسي، ترکيبهاي اضافي، افعال پيشوندي و توجه به نوع گزينش لغات.

3- مقايسه در سطح نحوي : بررسي فعل، آوردن فعل در ابتداي جمله، قيد استمراري و صفت جانشين اسم.

4- مقايسه در سطح فکري : بررسي نوع صفات به کار رفته، توصيف حالات و احساسات، توضيح اعمال پيش از دعا و نيايش، شرح دعا و خواسته پهلوان.

نتيجه حاصل از مقايسه مفاهيم فوق، نشانگر پاره‌يي از ويژگيهايي است که باعث برتري شاهنامه نسبت به گرشاسبنامه است.

در آمد

هر گاه سخن از حماسه و آثار بزرگ حماسي در ايران به ميان مي آيد، نام دو اثر بزرگ از دو استاد بزرگ اهل توس با هم شنيده مي‌شود: «شاهنامه فردوسي توسي» و «گرشاسبنامه اسدي توسي». پس شکي نيست که اين دو اثر، بزرگترين و شکوهمندترين آثار حماسي در ادبيات فارسي هستند. اما به دلايلي، هميشه در طول تاريخ، شاهنامه در اذهان فارسي زبانان اثرگذارتر، محبوبتر و پذيرفته شده‌تر از گرشاسبنامه بوده است.

بر همين اساس در طي اين مقاله، يکي از مضامين آثار حماسي يعني «نيايش پهلوان به درگاه خداوند»، پيش و پس از نبرد، به طور نمونه‌وار، بررسي، مقايسه و تفسير شده است تا مشخص شود که اين نيايشها در کداميک از اين دو کتاب ارزشمند، با سبک آثار حماسي سازگارتر و در نتيجه اثربخشيِ بيشتري بر مخاطب دارند.

اين دو اثر حماسي، علاوه بر اينکه رشادتها و پهلوانيهاي نياکان ما را توصيف مي کنند، مشحون از درسهاي خداشناسي، کيهان‌شناسي و انسان‌شناسي هستند. ارتباط انسان و خدا به بهترين و ملموس‌ترين شکل در طي ابيات شاهنامه و گرشاسبنامه به تصوير کشيده شده است.

اين دو اثر حماسي، علاوه بر اينکه رشادتها و پهلوانيهاي نياکان ما را توصيف مي کنند، مشحون از درسهاي خداشناسي، کيهان‌شناسي و انسان‌شناسي هستند. ارتباط انسان و خدا به بهترين و ملموس‌ترين شکل در طي ابيات شاهنامه و گرشاسبنامه به تصوير کشيده شده است.

نيايش پهلوان به درگاه خدا ( پس از ديدن چيزي عجيب )

شاهنامه : نيايش سام پس از ديدن زال که سپيد موي بود؛ (فردوسي، 1386: ج1؛ 165)

58) سوي آسمان سر برآورد راست / ابا کردگار او به پيگار خاست

59) که :«اي برتر از کژّي و کاستي / بهي زان فزايد که تو خواستي

60) اگر من گناهي گران کرده ام / وُ گر کيش آهرمن آورده ام

61) به پوزش مگر کردگار جهان / به من بر ببخشايد اندر نهان

62) بپيچد همي تيره جانم ز شرم  /  بجوشد همي در دلم خون گرم

63) ازين بچّه چون بچّه اهرمن  /  سيه پيکر و موي سر چون سمن،

64) چو آيند و پرسند گردنکشان /  چه گويم ازين بچّه بدنشان؟

65) چه گويم که اين بچّه ديو چيست ؟/  پلنگ دورنگست گر بربريست ؟

66) ازين ننگ بگذارم ايران زمين/  نخوانم برين بوم و بر آفرين

گرشاسبنامه : نيايش گرشاسب پس از ديدن سيمرغ و جايگاهش؛ (اسدي، 1382: 153)

33) سپهبد فرو ماند خيره به جاي  / همي گفت :«اي پاک و برتر خداي

34) به هر کار بينا و دانا تويي /  به هر آفرينش توانا تويي

35) تو سازيدي اين هفت چرخ روان / ستاره معلق ، زمين در ميان

36) جهان را گهر مايه کردي چهار/ و زيشان تن جانور صد هزار

37) به هر پيکري نو برآري همي  /     برآنسان که خواهي نگاري همي

38) کني هر چه خواهي و کس راه راست/ جز از تو نداند که چونان چراست

39) به کار اندرت رنج و همباز نيست  /  سخنهات را حرف و آواز نيست

40) ز مرده تنِ زنده آري فراز  /   پديد آوري مرده از زنده باز

41) تو داني يکي قطره آب آفريد / که باشد درو هر دو گيتي پديد

42) ز خاک آن هنر هم تو پيدا کني / کز آن، جان گويا و بينا کني

43) گُمست آنکه سوي تواش راه نيست / به دل کور، هر کز تو آگاه نيست

44) بر اينسان به پرواز پرّّنده کوه  /  تو کردي ، کزو خشک و تر را ستوه

مقايسه:

مقايسه در سطح آوايي ( موسيقي دروني )

شاهنامه :(9 بيت )

بديع لفظي : واج آرايي : بيت 58 : حرف « سين » (غير رزمي و غير حماسي است)

                               ابيات 59 و 65 : حرف « ي »

                               بيت 61 : حرف « ب »

                               ابيات 63 و64 و66 : حرف « نون »

                جناس : بيت 58 : جناس مضارع : راست – خاست

                          بيت 59 : جناس مضارع : کاستي - خواستي   

                          بيت 61 : جناس مضارع : جهان – نهان

                          بيت 62 : جناس مضارع : شرم – گرم

تخفيف لغات : فزايد ( افزايد ) – اهرمن ( اهريمن ) .

رديف : ندارد .

گرشاسبنامه :( 12 بيت )

بديع لفظي : واج آرايي : ابيات 33 و 35 : حرف « ي »

                               ابيات 34 و 42 : حرف « الف »

                               ابيات 36 و 37 و 39 و 44 : حرف « ر »

بيت 40 :حروف « ر » و « ز »

بيت 41 : حروف « دال » و « ي »

               جناس : بيت 38 : جناس زايد : راست – چراست

                         بيت 40 : جناس زايد : آري – آوري

تخفيف لغات : سخنهات ( سخنهايت ) – کز ( که از )

رديف : بيت 34 : دانا تويي – توانا تويي .

          بيت 37 : برآري همي – نگاري همي .

          بيت 39 : همباز نيست – آواز نيست .

          بيت 42 : پيدا کني – بينا کني .

          بيت 43 : راه نيست – آگاه نيست .

نتيجه

: با توجه به تعداد ابيات، تعداد واج‌آراييها در هر دو يکسان است . تعداد جناسها در شاهنامه بيشتر است که باعث افزايش موسيقي کلام مي‌شود اما از سوي ديگر، خواننده به آرايشهاي ظاهري کلام مشغول شده و از درک حماسه باز  مي‌ماند.

تعداد ابياتي که علاوه بر قافيه، رديف هم دارند، در گرشاسبنامه بيشتر است. رديف اگر چه باعث افزايش موسيقي کلام مي‌شود اما از سوي ديگر، کلام را محدود کرده و به محتواي حماسيِ آن آسيب مي‌زند.    

2- مقايسه در سطح لغوي

شاهنامه :

لغات جنگي – حماسي : پيگار – پلنگ .

ترکيبهاي اضافي : گناهي گران – کيش آهرمن – کردگار جهان – تيره جان – خون گرم – بچّه اهرمن – موي سر – بچّه بد نشان – بچّه ديو – پلنگ دورنگ .

افعال پيشوندي : برآورد .

نوع گزينش لغات : واژه « سمن » تناسب چنداني با حماسه ندارد ؛ زيرا واژه‌يي بزمي – غنايي است .

گرشاسبنامه :

لغات جنگي – حماسي : سپهبد .

ترکيبهاي اضافي : برتر خداي – هفت چرخ روان – تن جانور – راه راست – تن زنده – جان گويا – پرّنده کوه .

افعال پيشوندي : فرو ماند – برآري – فراز آري .

نوع گزينش لغات : لغات با محتوا هماهنگ‌اند .

نتيجه : تعداد ترکيبهاي اضافي در شاهنامه بيشتر است که باعث افزايش تصويرسازي شده و به مخاطب کمک مي کند که هم نوزاد را بهتر تجسم کند و هم حالت خشم و نااميديِ سام را بهتر درک کند .

تعداد افعال پيشوندي در گرشاسبنامه بيشتر است که باعث تقويت فضاي حماسي داستان مي شود. و در ضمن ، در گرشاسبنامه واژه‌يي که به فضاي حماسي آسيب بزند ديده نمي شود .

ادامه دارد ...

بخش ادبيات تبيان


مجله ي ادبي پياده رو- نازنين رجبي

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت