انجمن های ادبی هند

امکاناتی که برخی از صوبه داران هند برای شاعران و ادیبان در دستگاه خود فراهم نموده بودند، دربار آنان را به یک دانشکده ادبی برای فعالیت های شاعران و ادیبان تبدیل کرده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انجمن هاي ادبي هند

قسمت اول


 امکاناتي که برخي از صوبه داران هند براي شاعران و اديبان در دستگاه خود فراهم نموده بودند، دربار آنان را به يک دانشکده ادبي براي فعاليت هاي شاعران و اديبان تبديل کرده بود.


انجمن هاي کوچک تر در دربارهاي محلي

در هند علاوه بر شاهان و شاهزادگان تيموري، بسياري از صوبه داران و أمراء، در حوزه هاي فرماندهي خود محافلي ادبي تشکيل داده بودند و در جذب شاعران به محفل خود مي کوشيدند. معروف ترين اين صوبه داران و حاکمان اينان بودند: بيرم خان (م. 968 ق) از امراي عهد همايون و اکبر که به ترکي و فارسي شعر مي گفت؛ پسر بيرم خان، عبدالرحيم خانخانان (م. 10360 ق) سپهسالار دستگاه اکبر و جهانگير که در شهر احمدآباد، يک آکادمي ادبي تأسيس کرده بود.(1) ظفرخان احسن، حاکم کابل و کشمير که کليم و صائب از اعضاي محفل ادبي وي بودند و صائب به سفارش وي، ديوان خود را تدوين کرد. وي تذکره اي از شعراي محفل خود را همراه با خط و تصوير آنان ترتيب داده بود(2). حکيم ابوالفتح گيلاني، که به همراه دو برادر ديگرش، حکيم نجيب الدين همام گيلاني و ميرزا نورالدين محمد قراري، از ترس سياست شاه تهماسب و تحت تأثير تنگ نظري هاي مذهبي او، به هندوستان فرار کرده بودند، در دربار اکبر به مقامات بالا رسيد و ايرانيان مهاجر به هند را مورد حمايت قرار داد و موجب رسيدن آنان به مناصبي مهم در دربار هند گرديد.

بنا به گفته شبلي نعماني، وي يک آکادمي ادبي پديد آورده بود و شاعران زيادي از جمله ميرزاقلي ميلي، عرفي شيرازي، حياتي گيلاني و... نزد او مشق شعر مي کردند. نويسنده «مآثر رحيمي» در ذيل گزارش احوال وي نوشته است: «مستعدان و شعرسنجان اين زمان را اعتقاد اين است که تازه گويي که در اين زمان در ميانه شعرا مستحسن است و شيخ فيضي و مولانا عرفي شيرازي و غيرهم به آن روش حرف زده اند و الحال متعارف شده، به اشاره و تعليم ايشان بود...»(3).

از ديگر صوبه داران اهل ذوق هند که برپاکننده مجلس مشاعره بود، ميرزا غازي ترخان، حاکم قندهار است که شاعران ايراني در سر راه خود به هند، در محفل او حضور مي يافتند. ميرزا غازي، «وقاري» تخلص مي کرد و اين تخلص را از شاعري به همين نام به هزار روپيه خريده بود. مرشد بروجردي، ملا اسد قصه خوان، طالب آملي، ميرنعمت الله وصلي و بزمي از شاعران محفل ادبي او بودند(4).

امکاناتي که برخي از صوبه داران هند براي شاعران و اديبان در دستگاه خود فراهم نموده بودند، دربار آنان را به يک دانشکده ادبي براي فعاليت هاي شاعران و اديبان تبديل کرده بود. عبدالرحيم خانخانان، سپهسالار دستگاه اکبر و جهانگير (م1036 ه)، در احمدآباد کتابخانه اي بزرگ با چندين هزار کتاب و ده ها کارگزار که عموماً اهل ذوق بودند، پديد آورده بود. اين کتابخانه محل نگهداري آثار شاعران و مجمع مشاعره بود. ده ها شاعر و اديب در محفل ادبي عبدالرحيم خان حضور داشتند که جلد سوم کتاب «ماثر رحيمي» در شرح احوال شاعران مجلس خان است. معروف ترين شاعران مجلس او، نظيري نيشابوري، عرفي شيرازي، خواجه شبلي نعماني، حسين ثنايي، مولانا ملکي قمي، ميرحيدر معمايي، نوعي خبوشاني، تقياي شوشتري، شکيبي و... بودند(5).

خود عبدالرحيم خان نيز داراي ذوق شاعري بود و در غزل هاي طرحي موزونان دستگاهش شرکت مي کرد(6).

بيشتر شاهان و شاه زادگان گورکاني و صوبه داران و اميران اهل ذوق هند، برپا کنندگان محافل ادبي بودند و در احوال بسياري از شاعران اين روزگار، به اين عبارت بر مي خوريم که «در خدمت فلان امير بود» يا «در سلک شعراي فلاني بود».

در هرحال، بيشتر شاهان و شاه زادگان گورکاني و صوبه داران و اميران اهل ذوق هند، برپا کنندگان محافل ادبي بودند و در احوال بسياري از شاعران اين روزگار، به اين عبارت بر مي خوريم که «در خدمت فلان امير بود» يا «در سلک شعراي فلاني بود».

اما دو مسئله و موضوعي که در اين محافل جالب توجه است، يکي ايراني بودن اکثر شعراي مربوط به حوزه دربار و نهاد سياست در هند است و ديگري اين که بزرگترين شاعران يا شعراني طراز اول طرز تازه مانند عرفي، صائب، کليم، طالب آملي، فيضي فياضي و... تربيت شدگان محافل درباري و وابسته به دربار هستند.

تحت تأثير استقبال بزرگان هند از شاعران، شاعري در هند به يک ابزار براي ترفيع پايگاه طبقاتي تبديل گرديد. به همين علت هندوها براي راهيابي به دربار و پيوستن به بزرگان ثروت و سياست، روي به شاعري و يادگيري فن شعر آوردند. در هند، شعر به کالايي ارجمند تبديل شده بود که داشتن آن مايه مباهات بود و شاعري نوعي کمال بود که به آنان عزت اجتماعي مي بخشيد. به همين جهت، هنديان روي به فراگيري زبان فارسي و فنون ادبي و علوم بلاغي آوردند. کلاس هاي مشق شعر و تدريس فن شعر رونق گرفت و بزار مشاعره و مناظره داغ شد.

انجمن هاي ادبي و خانه هاي اهل ذوق

پيش تر به محافل ادبي که از طريق تدريس فن شعر پديد مي آمد و استاداني که محضرشان محل يادگيري فنون شعر بود، اشاره کرديم. علاوه بر اين محافل، در خانه هاي بسياري از شعرا و اهل ذوق و اديبان در حوزه ادبي هند، مجلس مشاعره و محفل ادبي برگزار مي شد. منزل نظيري نيشابوري، سيد صلابت خان آشنا، شاه ولي الله اشتياق، واله داغستاني، خوشگو، بيدل دهلوي، مجلس ريخته گويي در خانه خان آرزو که در پانزدهم هر ماه برگزار مي شد، منزل کشن چند اخلاص از اهالي دهلي، شاگرد عبدالغني کشميري و نويسنده تذکره هميشه بهار، منزل شاه محمد موسي حيرت تخلص، منزل مولانا محمد طاهر موصوف، منزل شاه محمد اجمل اله آبادي، منزل نواب محمد غوث خان بهادر جنگ متخلص به اعظم و... از جمله خانه هاي اهل ذوق بود که محل تشکيل بزم مشاعره بود.

محافل ادبي در هند، به ويژه محافلي که در خانه هاي بزرگان تشکيل مي گرديد، داراي نظم و ترتيبي خاص بود. مجلس ادبي از يک رئيس مجلس، دو داور، يک منشي و تعدادي شاعر که گاه شامل ده ها شاعر مي شد، تشکيل مي گرديد. رئيس مجلس معمولا صاحب خانه بود و داوران مجلس ادبي که بيان کنندگان نظر نهايي درباره شعر شاعران بودند، از ميان شاعران برجسته که سمت استادي داشتند انتخاب مي شدند. منشي مجلس نيز وظيفه ضبط صورت تصحيح شده اشعار شاعران را داشت. در مجلس مشاعره اي که محمد غوث خان بهادر جنگ در شهر کرناتک در 1262 هجري قمري ترتيب داده بود، رياست مجلس را خود به عهده داشت و دو شاعر با تخلص هاي واقف و قدرت حکمين مناظره بوده اند. از نکات بسيار جالب اين محفل مشاعره، ترتيب دو تذکره در شرح احوال شعراي اين محفل به نام هاي «گلزار اعظم» نوشته رئيس محفل مشاعره يعني محمد غوث خان و تذکره «اشارات بينش» نوشته سيدمرتضي بينش حسيني مدارسي بود. در تذکره بينش، از هفتاد و هفت شاعر که در بزم سخن نواب شرکت مي کرده اند ياد شده است(7).

انجمن هايي در مکان هاي عمومي

در هند عصر تيموري، مکان هايي مانند مساجد، تکايا، مزارات، قهوه خانه و کوکنار خانه ها از جاهايي بودند که شاعران در آن ها جمع مي شدند و به مشاعره مي پرداختند «زيب النسا بيگم، در کنار رود جمنا (در دهلي) مسجدي احداث کرد و براي ساکنان مسجد که اغلب شاعر بودند، مستمري مقرر کرد. شاعران و موزونان هر هفته شنبه در آنجا گردهم مي آمدند و مشاعره مي کردند». هم چنين قهوه خانه «چاندني چوک» در شاه جهان آباد محفل شاعران آن عصر بود (8). از ديگر مکان هاي تشکيل محافل ادبي در هند، تکيه شاه محمود و تکيه درويشي در دهلي بود(9).

مجلس ادبي از يک رئيس مجلس، دو داور، يک منشي و تعدادي شاعر که گاه شامل ده ها شاعر مي شد، تشکيل مي گرديد.

عرس شاعران

اديبان و شاعران هند در سالروز درگذشت عارفان و شاعران بزرگ (عرس) بر سر آرامگاه آنان حاضر مي شدند و به انشاء شعر و مشاعره مي پرداختند. معروف ترين و مهم ترين اين مراسم ها، مراسم «عرس بيدل» بود که در چهارم ماه صفر، يعني سالروز وفات وي، همه ساله برگزار مي گرديد. بنا گفته خان آرزو، «مردم هند اين روز را چراغان کنند و طعام پخته به خلايق دهند». در روز عرس بيدل، شاعران زيادي بر سر آرامگاه او جمع مي شدند و به شعرخواني و نقد شعر مي پرداختند. مراسم عرس بيدل، امروزه به صورت يک کنگره بين المللي برگزار مي شود و اهل ادب به ارايه مقالاتي درباره بيدل و شعرش مي پردازند. مراسم عرس شعراي بزرگ ديگر هند نيز به همين ترتيب برگزار مي گرديد(10).

پي نوشت ها:

1-شبلي نعماني، شعر العجم، 3

2-همان، 3

3-مآثر رحيمي 479- 480

4-3293/13- شعر العجم.

5-مآثر رحيمي 479- .480

6-شاه علي کبير ميرنجان محمد اله آبادي، تذکره خازن الشعراء، 115

7-همان، 180

8-همان، 286

9-گلچين معاني، احمد، تاريخ تذکره هاي فارسي، 51 و .354

10-نقد ادبي در سبک هندي، .97

بخش ادبيات تبيان


منبع: حوزه هنري

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت