قحط سالی، دمشق، عشق!

خب، شاعران و نویسندگان ما، اگر جای تکرار شگردهای ادبی فرامرزی، تلاش‌شان را معطوف «تولید اندیشه» کنند ما به جایی می‌رسیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قحط سالي، دمشق، عشق!

نگاهي به رکود «توليد انديشه» در ادبيات امروز


خب، شاعران و نويسندگان ما، اگر جاي تکرار شگردهاي ادبي فرامرزي، تلاش‌شان را معطوف «توليد انديشه» کنند ما به جايي مي‌رسيم.


هزار سال است که ما تاريخ شعر داريم [يعني تاريخ شعر در دسترس، وگرنه قبلاً هم داشتيم و وقايع تاريخي، محوش کرد و البته، مي‌توان «شک‌ورز» بود و گفت پس چطور وقايع تاريخي بعدي نتوانست ادبيات کلاسيک ما را محو کند؟ آيا واقعاً تاريخ شعر پيش از اين هزار سال، داراي آن توان و قوت پس از اين تاريخ بوده؟] و يک 150 سالي است که مثلاً تاريخ «قصه» داريم [البته مي‌توان به استناد نقد ادبي مدرن و پست مدرن و پساپست مدرن و پسا «پساپست مدرن» به اين نتيجه رسيد که در همان تاريخ هزار ساله، اتفاقاً ما «قصه» داريم خوب‌اش هم داريم، ماندگارش هم داريم و دليلي ندارد استناد کنيم به رويکردها و تاريخ غربي «قصه» تا بفهميم اين «جهان ادبي» متعلق به کيست؟!] و در طي الطريقي اينچنيني، هر جا که به يادداشت‌ها و اسناد و گلايه‌ها رجوع مي‌کنيم، اشاراتي‌ست به «فقدان امکانات» و مشکلات حاصل از آن در «عدم پيشرفت» ‌چنان که افتد و داني! اما تنها در همين 90سال اخير است که اين «اشارات» از «صرف اشاره» در گذشته و بدل به مانع شده براي «پيشرفت ادبي»؛ چرا؟ مي‌دانيم که در 90سال اخير، اتفاقاً شاعران و نويسندگان، چه از لحاظ امکانات «بازآموزي» و «به روز شدن»، چه از لحاظ امکانات «نشر»، چه از لحاظ «ديده و شنيده و خوانده شدن» توسط همه اقشار جامعه و چه از نظر رصد شدن توسط ملل ديگر، وضعيتي به مراتب بهتر از آن 910 سال قبلي داشته‌اند [البته «هزار سال» که مثالي است و مختصراً چند ده سال، مشمول پيشرفت زمان شده!] پس چرا بايد دائم بشنويم که «عدم امکانات» نگذاشته که اين استعدادهاي فلان و چنان به جايگاهي برسند که مثلاً شعرشان مثل شعر سعدي در چين و اندلس و مصر و ممالک بين‌النهرين خوانده شود؟!

بگذاريد به شيوه سينماگران، فيلم را به عقب برگردانيم و برسيم به ريشه‌ها؛ به اينکه در اين 90 سال، شاعران و نويسندگان ما - نسل به نسل – چقدر از «گذشته» آموخته‌اند و چه اندازه «آينده» را وامدار آثار خود ساخته‌اند؟‌چه اندازه بر جامعه پيراموني خود تأثيرگذار بوده‌اند؟

مي‌دانيم آنچه اکنون «ملت» و «مردم» مي‌ناميم، تا پيش از اين 90 سال، معنايي ديگر داشته [حتي در دوران مشروطيت که با اتصال و اتکا به اين واژگان، قاجاريه بدل شد به چيزي که نه پادشاهي بود نه حکومت مردمي اما نامش شد مشروطه سلطنتي]. «مردم» در آن 910 سال، «رعيت» بودند و ريگ بيابان و زمين مزروعي و «فرمانبر» کساني که صدايشان مي‌توانست [و اغلب اوقات صداي آنها هم نمي‌توانست] به گوش سلطان و درباريان برسد و همين‌ها بودند که اهل «خواندن و نوشتن» و «فرهنگ» بودند و حاميان مالي شاعران و مخاطبان بالقوه و بالفعل ايشان.

شعر و قصه ما به دليل گسست از «گذشته» خود و اتصال به «مبهم‌سازي انديشه غربي»، قادر به توليد انديشه نيست.

 چگونه است در آن عصر، شعر فردوسي و سعدي و حافظ، به آن اندازه همه‌گير مي‌شود که همين «رعيت» را «مشتاق» مي‌کند که «انديشه»‌شان را جذب کند و آماده شود که در موقعيت مناسب، بدل شود به «ملت» اما حالا که همين «ملت» با توجه به تحولات اقتصادي و فرهنگي و تکنولوژيک آماده است که «انديشه» را از شعر و قصه ما بگيرد و به ارتقاي «فرهنگي»، خود در مقايسه با ديگر ملت‌ها کمک کند، يک دفعه همه چيز و همه امکانات در ذهن خالقان ادبي ما به نقطه «پايان» مي‌رسد و «توليد انديشه» به «رشد اقتصادي خنثي»؟ چه اتفاقي اين وسط افتاده؟

بگذاريد به يک نتيجه‌گيري سر راست برسيم: شعر و قصه ما به دليل گسست از «گذشته» خود و اتصال به «مبهم‌سازي انديشه غربي»، قادر به توليد انديشه نيست در واقع قادر نيست يک «پايگاه فکري واضح» براي خودش تعريف کند تا قدرت استفاده بهينه از «انديشه‌هاي فرامرزي» را داشته باشد در نتيجه «عظمت» در اين آثار غايب است و «مردم» اين را به درستي درک مي‌کنند و هنوز متکي‌اند به همان آثار هزار ساله که نه تنها مشمول زمان نشده‌اند که قدرت انطباق با تحولات چندصد ساله را هم داشته‌اند.

خب، شاعران و نويسندگان ما، اگر جاي تکرار شگردهاي ادبي فرامرزي، تلاش‌شان را معطوف «توليد انديشه» کنند ما به جايي مي‌رسيم و اگر بخواهند با همان شگردها، هي‌ ساز «چه کنم چه کنم؟» را کوک کنند، «ملت» به رشد اقتصادي اين عرصه، همچنان بي‌توجه يا حداکثر کم‌ توجه خواهند‌ماند.

هيچ وقت از خودتان سؤال کرده‌ايد؟!

شعر خوب، چه شعري است؟

قصه خوب، چه قصه‌اي است؟

شعر پرخواننده چه نوع شعري است؟

قصه پرخواننده از چه جنسي است؟

اين سؤالاتي است که هم توليد‌کنندگان ادبي ما، هم ناشران ما را [چه در حوزه کتاب چه در حوزه مطبوعات] به خود مشغول کرده. همه از جايگاه اقتصادي کتاب و مطبوعات در سبد خانواده حرف مي‌زنند و مي‌گويند که «آثار جديد» جايگاه‌ باثباتي در اين سبد ندارند با اين همه فراموش مي‌کنند که آثار کلاسيک هنوز پرخواننده و پرخريدارند. فرق اين آثار با آن آثار در چيست؟ هيچ وقت از خودتان سؤال کرده‌ايد؟!

ستون نيازمندي‌ها!

مي‌گويند اگر امکانات بود شعري مي‌گفتيم که مپرس! مي‌گويند اگر امکانات بود قصه‌اي مي‌نوشتيم که خوانندگانشان از چين تا ماچين، مثل ورق زر، آن را دست به دست ببرند!

مي‌گويند که ... مي‌‌گويند که ... مي‌گويند که ...

شاعران و نويسندگان ما، اگر جاي تکرار شگردهاي ادبي فرامرزي، تلاش‌شان را معطوف «توليد انديشه» کنند ما به جايي مي‌رسيم و اگر بخواهند با همان شگردها، هي‌ ساز «چه کنم چه کنم؟» را کوک کنند، «ملت» به رشد اقتصادي اين عرصه، همچنان بي‌توجه يا حداکثر کم‌ توجه خواهند‌ماند.

آيا امکانات شما از بيهقي کمتر است؟ از سعدي چطور؟ از فردوسي کمتر است؟ حافظ به خوانندگان بي‌شمار دسترسي داشت از راه چاپ غزل‌هايش يا کتابخانه‌هاي بزرگ را قرق کرده بود براي اعتلاي انديشه‌اش يا آثارش ترجمه مي‌شدند به ديگر زبان‌ها يا آثار ديگر زبان‌ها ترجمه مي‌شدند هزار هزار تا او بداند از شرق تا غرب، چه اتفاقات تازه‌ ادبي در حال وقوع است؟ بس کنيد ديگر! کمي فکر کنيد! کمي انديشه‌ورزي کنيد! پيش از شاعر يا نويسنده بزرگ شدن، شما نيازمند آنيد که آدم بزرگي باشيد!

جنگ «گلايه» با «ارائه»!

 انديشيدن، انديشيدن و باز هم انديشيدن!

شاعر گرامي! نويسنده عزيز! کساني که هر شب به خواب مي‌بينيد که مورد تجليل ملي قرار مي‌گيريد و صبحگاه که بيدار مي‌شويد، آه از نهادتان برمي‌آيد که «کوزه روغن استعدادتان» را در طلب خواب و خيال «فربه‌گي شهرت و ثروت» شکسته‌ايد! مردم، ملت، مخاطبان بالقوه‌اي که هنوز طالب آثار ادبيات هزار ساله ما هستند، هنوز يک جمله را برابر آثارتان به زبان مي‌آورند: «حرف حسابش چي بود؟!» و اين يعني دنبال «انديشه»‌اي هستند که شما بايد «توليد» کرده باشيد و در متن آثارتان قابل رصد باشد تا آنها را جذب کند و وادارد به خريد کتاب‌تان. نمي‌گويم کار آساني است! اگر بود که «گلايه» جاي «ارائه» را نمي‌گرفت. از آن يکي بکاهيد و بر اين يکي بيفزايد خواهشاً، لطفاً!

بخش ادبيات تبيان


منبع: روزنامه ايران

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت