فرزند صبح و فرصتی که از دست رفت

انر تاریخی و سیاسی به عنوان قدیمی ترین و تاثیرگذارترین گونه‌های سینمایی شناخته می‌شود. به تعبیری حتی اولین ساخته‌های مشترک در فیلمسازی نیز درباره ساخت آثاری در همین ژانر روی داد و به گسترش سینما و جهانی کردن آن مساعدت فراوان کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزند صبح و فرصتي که از دست رفت

ژانر تاريخي و سياسي در سينماي ما به کجا مي‌رود؟


ژانر تاريخي و سياسي به عنوان قديمي ترين و تاثيرگذارترين گونه‌هاي سينمايي شناخته مي‌شود. به تعبيري حتي اولين ساخته‌هاي مشترک در فيلمسازي نيز درباره ساخت آثاري در همين ژانر روي داد و به گسترش سينما و جهاني کردن آن مساعدت فراوان کرد


سينماي ما نيز تجربه‌هايي در ساخت آثار سياسي و تاريخي اگرچه به صورت کلان ندارد اما به هرحال در اين مورد تجربه‌هايي داشته است. با اين حال حمايت از اين نوع فيلم‌ها هم به‌دلايل سياسي و هم به دليل هزينه‌هاي کلان عمدتا انجام نمي‌شود.

سينماي دولتي ما همانقدر که به ساخت آثار متفاوت تمايلي نشان نمي‌دهد؛ به همان مقدار نيز در سياست گذاري براي ساخت و ساز کلان نيز سردرگم عمل مي‌کند. اين روند بويژه در ساخت و ساز آثار تاريخي و سياسي بيشتر جلوه گري دارد.

 فرزند صبح يکي از پروژه‌هايي بود که در اين ژانر قرار مي‌گرفت.

يک فيلم بزرگ با عواملي که مي‌توانستند يک اثر جاويدان خلق کنند. روندي که البته هرگز اتفاق نيفتاد. وقفه‌هاي طولاني؛ تغيير اساسي و به‌دفعات در فيلمنامه و موارد مديريتي و حساسيت‌هاي ديگر باعث شد سن اين توليد بسيار مهم به يک دهه برسد.

در شروع کار قرار بود فرزند صبح روايتگر دوران رهبري امام خميني (ره) باشد ولي پس از مدتي روايت کودکي و فرازهايي از زندگي ايشان در دهه 40 شمسي در دستور کار قرار گرفت. و سرانجام پس از يک دهه انتظار فيلمي به نام فرزند صبح در جشنواره بيست و نهم فجر به روي پرده نقره‌اي افتاد که حتي کوچکترين انتظارات را نيز برآورده نساخت. فيلم يک اثر شکست خورده ي به معناي واقعي کلمه بود.

در شروع کار قرار بود فرزند صبح روايتگر دوران رهبري امام خميني (ره) باشد ولي پس از مدتي روايت کودکي و فرازهايي از زندگي ايشان در دهه 40 شمسي در دستور کار قرار گرفت. و سرانجام پس از يک دهه انتظار فيلمي به نام فرزند صبح نمايش داده شد که حتي کوچکترين انتظارات را نيز برآورده نمي ساخت.

تدوين عجيب و ناشيانه؛ قاب بندي آماتور و فيلمبرداري سردستي و حتي دوبله فيلم بسيار ضعيف جلوه گري مي‌کرد. اکران فرزند صبح نيز همچنانکه پيش بيني مي‌شد يک شکست تمام عيار ديگر بود و فرصتي بود تا سيل جوابيه‌ها و بيانيه‌هاي کارگردان و تهيه کننده ي فيلم و بدنه ي مطبوعات دوباره از سر گرفته شود. روندي که از اکران فيلم در جشنواره ي بيست و نهم شروع شده بود.

بهروز افخمي به طور کل خود را از تمامي کاستي‌ها مبرا دانست و اشکالات فرزند صبح را به کساني نسبت داد که فيلم را پس از پايان فيلمبرداري تحويل گرفتند؛ تهيه کننده نيز مصاحبه با هيچ خبرگزاري بزرگ و کوچک را از قلم نينداخت و اهالي مطبوعات نيز به هر روي بدليل رسالتشان به فيلم مي‌تاختند بي‌آنکه عناد و کدورتي با عوامل سازنده داشته باشند .

به هرروي اظهار نظر کارگردان فيلم يعني بهروز افخمي در اينکه خودرا از کاستي‌ها جدا مي‌دانست ديگر تبديل به يک کار هميشگي شده است و همين باعث شد تا منتقدان سينما ؛ پاسخ‌هاي او را برنتابند.

پيش از اين نيز افخمي در باره ساخت و سازهاي پيشين خود کاستي‌ها را به گردن ديگران مي‌انداخت. هرچه بود نتيجه ي

اين جنجال‌ها به هيچ جايي نرسيد. يک پروژه ده ساله که حمايت کلاني هم از سوي سينماي دولتي شده بود ؛ به آرشيو سينما پيوست و همه چيز تمام شد.

اما به نظرم فرزند صبح مي‌توانست يک هشدار بي‌نقص از کار در بيايد. از اين منظر که کتابچه‌اي از روند اين ده سال توليد (شامل مقاطعي که پروژه متوقف مي‌شد تا دعواهاي مديريتي در ساخت ساز فيلم و هم چنين آنچه که بازتاب نظريات کارگردان و تهيه کننده و دست اندرکاران توليد اين فيلم در عدم قبول مسئوليت) گردآوري و چاپ مي‌گرديد تا به يک رفرنس و مرجع براي ساخت و سازهاي تاريخي و سياسي از اين دست تبديل شود.

حتي اگر يک مستند يک ساعته در باره روند ساخت و ساز فرزند صبح ساخته شود و عوامل شکست پروژه‌اي که شايستگي داشت کاري ماندگار براي سينمايمان نام بگيرد؛ شناسايي و رونمايي شود؛ بازهم کاري قابل تقدير بود و اين اميد مي‌رفت که اين مستند به يک راهنما و دستورالعمل حرفه‌اي براي کارهايي از اين دست تبديل شود. روندي که البته هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ده سال هزينه، ده سال انتظار و يک ماه جدل و جنگ و دعواي عوامل ساخت و ساز پروژه با يکديگر تنها محصول اين پروژه نام گرفته و لاغير..

سينما و تلويزيون تبيان


همشهري

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت