از کنارشان می گذریم...
از کنارشان مي گذريم
اگر تا دمدمهاي غروب خودت را به شهر ميرساندي، ميتوانستي وارد شوي وگرنه بايد همان بيرون شهر و پشت دروازههاي بسته ميماندي و شب را با ترس حمله دزدان و حراميها صبح ميکردي. يا اگر دلت ميآمد ـ که بايد ميآمد ـ سرکيسه را شل و دروازهبانان را با سکههاي زردرنگ راضي ميکردي تا در را باز کنند و به تو اجازه ورود بدهند. به هر حال در روزگاري که براي محافظت از شهر در مقابل مهاجمان و ياغيها، دور تا دور شهرهاي ايران را برج و باروهاي مرتفع و خندقهاي عميق گرفته بودند و دروازهها تنها وروديهاي شهر به حساب ميآمدند، دروازهها از بعد از اذان صبح تا 3 ـ 2 ساعت بعد از غروب آفتاب باز بودند و تو بايد به موقع خودت را ميرساندي تا بتواني از زير طاقهاي کاشيکاري شده آنها رد شوي.
دروازههاي ورودي شهر معمولا 2 نوع مامور داشتند؛ مامور اخذ عوارض
و مامور تفتيش کالا. عايدات دروازهها همه ساله از طريق مزايده به يک نفر
اجاره داده ميشد. برنده مزايده هم که معمولا يکي از دولتيان و منسوبان آنها بود، هر دروازه را به صورت جدا اجاره ميداد
بد نيست بدانيد...
- دروازهها از نظر محل احداثشان به 2 دسته تقسيم ميشدند؛ دروازههاي بيروني که در حصار شهر قرار داشتند و دروازههاي داخلي که درون حصار شهر جا داشتند و ورودي کاخها و بناهاي حکومتي بودند.
- بازار بيشتر شهرها از يک دروازه اصلي شروع ميشد و گاهي تا دروازهاي ديگر ادامه پيدا ميکرد.
- تهران دوره ناصري بهجز دروازههاي شهري، 9 دروازه ديگر هم داشت که فقط حدود کاخهاي سلطنتي و حريم شاهي را از قسمتهاي ديگر شهر جدا ميکردند. هر بار که شاه تصميم ميگرفت وارد شهر شود، از زير يکي از اين دروازهها عبور ميکرد.
- دروازههاي ورودي شهر معمولا 2 نوع مامور داشتند؛ مامور اخذ عوارض و مامور تفتيش کالا. عايدات دروازهها همه ساله از طريق مزايده به يک نفر اجاره داده ميشد. برنده مزايده هم که معمولا يکي از دولتيان و منسوبان آنها بود، هر دروازه را به صورت جدا اجاره ميداد.
- با ورود توپ و اسلحههاي آتشين ديگر، حصارهاي شهري اهميت دفاعيشان را از دست دادند و تنها مانعي بودند براي توسعه شهري. از اين به بعد هر جا که حصارها مانع توسعه بودند، برداشته شدند و بسياري ديگر هم بر اثر عوامل جوي تخريب شدند.
دروازه ميدان مشق:
اين بنا نماد تاريخ معاصر تهران و معماري تهران قديم است. سر در باغ ملي بعد از کودتاي 1299 و فتح تهران به دستور رضاشاه ساخته شد. تصاوير پرچم، مسلسل و کتيبههاي کاشيکاري شده دور تا دور بنا، به خوبي تداعيکننده فضاي آن روزهاي تهران هستند. اين دروازه در ابتدا ورودي ميداني بود که سربازان در آن مشق و تمرين نظامي ميکردند. بعدها که آن ميدان تبديل به اولين باغ عموميتهران شد، دروازه ميدان مشق هم به سر در باغ ملي تغيير نام داد.
دروازه تبريز:
حتي اين برج و باروي محکم هم نتوانست جلوي ورود نيروهاي روس را به تبريز بگيرد. بعد از زلزله بزرگ تبريز - که همه آثار تاريخي شهر را لرزاند - عباسميرزا با اين استدلال که «قلعهاي که مانع حمله دشمن نشود به چه دردي ميخورد»، ديگر هيچ توجهي به بازسازي و مرمت حصار و دروازههاي شهر نكرد.
دروازه دولت:
بيشتر دروازههاي قاجاري تهران تقريبا همين شکلي بودند. دروازه دولت که يکي از دروازههاي حصار شهر تهران بود، به خاطر نزديکياش به کاخهاي سلطنتي به اين اسم مشهور شد. اولين حصار تهران را شاهطهماسب به دور تهران کوچک کشيد اما 200 سال بعد ناصرالدين شاه، براي تعيين حدود و کنترل بيشتر آمد و شدهاي تهراني که ديگر آنقدرها هم کوچک نبود، حصار صفوي را خراب کرد و دستور ساخت حصار و خندق جديدي را داد. حصار ناصري در هر جهت، 3 دروازه داشت که با اين حساب تهران صاحب 12 دروازه شهري ميشد.
دروازه بهبهان:
بهبهانيها ادعا ميکنند که بزرگترين دروازه قرآن ايران را در ورودي شهرشان دارند. خير بهبهاني، در سال 81 با همان اعتقاد قديمي ما ايرانيها به گذراندن مسافرانمان از زير قرآن، باني ساخت اين دروازه شد. در سالهاي نه چندان دور، نمونه اين دروازهها - که بناهايي ايراني اسلامي به حساب ميآيند - در ورودي بسياري از شهرها قرار داشتند تا مسافران راه طولاني و پرخطرشان را با گذشتن از زير اين دروازهها به سلامت پايان برسانند.
دروازه راكوشك:
دروازه درب کوشک يا راکوشک، زماني روي خط مرزي شهر قزوين قرار داشت اما حالا افتاده وسط شهر.دروازههايي که مثل اين يکي در عهد قاجاري ساخته شدند، نه براي جنگ و لشكرکشي و نه براي حفاظت از شهر بهوجود آمدند بلکه وسيلهاي بودند براي کنترل ورود و خروجها و گرفتن ماليات و عوارض.
دروازه سمنان:
از ارگ دولتي سمنان حالا همين دروازه باقي مانده؛ دروازهاي که استادکار قاجاري آن را با کاشيهاي رنگارنگ تزئين کرده. روي کاشيکاريهاي بيشتر دروازههاي قاجاري، رستم با اسفنديار، افراسياب، اشکبوس يا مثل همين دروازه سمنان، با ديو سفيد گلاويز است. شير هم از نقوشي است که سر و کلهاش روي دروازهها زياد پيدا ميشود تا به صورت نمادين، حافظ و نگهبان شهر باشد.
دروازه قرآن:
شيرازيها روز اول هر ماه قمري کنار اين دروازه جمع ميشدند تا با گذشتن از زير قرآني که توي آن اتاقک بالاي طاق قرار داشت، خودشان را تا آخر ماه در برابر بلاها بيمه کنند اما اين روزها با عبور جاده از کنار دروازه، ديگر آنقدرها هم کسي از زير آن رد نميشود. از عهد حکومت شيعي آلبويه تا عهد قاجار، چندين و چند دروازه قرآن در شيراز ساخته شد تا نوبت به اعتمادالتجار - بازرگان مشهور شيرازي - برسد و به همت او آخرين دروازه اين شهر ساخته شود. اگر از مسير جاده اصفهان بخواهيد وارد شيراز بشويد، حتما در تنگه اللهاکبر از کنار اين دروازه رد خواهيد شد.
دروازه باستاني:
يکي از قديميترين دروازههاي ايران را هخامنشيها براي ورودي مجموعه کاخهاي سلطنتيشان ساختند. گاوهاي سنگي غولپيکر با آن سرهاي انسانيشان قرار بود در دل ملاقاتکنندگان شاه ايجاد ترس و احترام بکنند. دروازههاي حکومتي و ورودي کاخهاي بعدي با همين الگو، بزرگ و پر آرايش ساخته ميشدند.
دروازه مدرن:
شايد هيچکدام از ما به اين بناي يادبود نگوييم دروازه آزادي اما آن موقع که مهندس حسين امانت داشت طرح اين برج را ميزد، تنها به يک دروازه شهري فکر ميکرد و البته اگر به موقعيت جغرافيايي برج آزادي توجه کنيم، آنقدرها هم درباره دروازه بودن آن پرت نگفتهايم؛ دروازهاي که بيشتر دورش ميچرخيم تا از زيرش بگذريم.
دروازه قزوين:
آباداني قزوين هنوز هم از همين دروازه شروع ميشود. اين دروازه که رو به تهران دارد، يکي از 9 ورودي شهر بزرگ قزوين تا عهد پهلوي بوده است. تا همين 70-60 سال پيش، قزوين به خاطر قرار گرفتن بر سر راه شهرهاي شمالي و غربي به مرکز کشور، به يک بارانداز بزرگ تبديل شده بود. مهمترين عامل حفاظت از ثروت انبار شده در شهر، حصار و خندق و همين دروازههاي شهري بودند. از ظاهر دروازه به نظر ميرسد که سازندگان صفوي اين دروازه توي کارشان کم نگذاشتهاند.
گروه گردشگري تبيان- الهام مرادي
برگرفته از همشهري آنلاين