ما اجازه نداريم تو را نصيحت کنيم

یزید فرزند قیس ارجبی از اهالی جزیره بود که در زمان حکومت عثمان از مدینه به سرزمین‌های اطراف تبعید شدند. زمانی که امیرمؤمنان (ع) حکومت را در دست گرفت، او را به عنوان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما اجازه نداریم تو را نصیحت کنیم

نام : شهید یزیدبن قیس                          

 تاریخ شهادت : سال 37 هجری قمری

 محل شهادت : صفین

معرفی شهید :

یزید فرزند قیس ارجبی از اهالی جزیره بود که در زمان حکومت عثمان از مدینه به سرزمین‌های اطراف تبعید شدند. زمانی که امیرمؤمنان (ع) حکومت را در دست گرفت، او را به عنوان حاکم سراسر مدائن و جوخا معرفی نمود. با آغاز نبرد صفین یزید در سپاه حضرت امیر(ع) قرار گرفت.

سپاه اسلام که به سرزمین جزیره رسید امام (ع) به او فرمودند: ای یزید اینان قوم تو هستند از خوراکشان بخور و از نوشابه‌شان بنوش». یزید قبل از حرکت سپاه به طرف شاه در میان جمع مسلمین به امام (ع) عرض کرد: ای امیرمؤمنان (ع) ما را ساز و برگ و افرادی است که نیرومندترین مردمانند و در میان ما ناتوان و ناقص‌اندام و بیماری نباشد. بفرما که منادی تو، مردم را ندا دهد که نیرومندترین مرد مانند و در میان ما ناتوان و ناقص اندام بیماری نباشد. بفرما که منادی تو مردم را ندا دهد که به اردوگاه خود در نخیله درآیند.

یزید در هنگام نبرد صفین تمام تلاش خود را مصروف آگاه نمودن مردم نسبت به مسأله ولایت امیرمؤمنان (ع) نمود و در جمع آنان گفت: به خدا سوگند این قوم نه از آن رو با ما می‌جنگند که بخواهند دینی را که پندارند ما تباهش کرده‌ایم،‌ برپا دارند و نه برای آن‌که عدلی را که دیده باشند، ما کشته‌ایم زنده کنند.

رزمنده کسی نیست که خسته و خواب‌آلوده باشد و زمانی که فرصت پیدا کرد به دشمن مهلت دهد تا در مورد آن مشاوره کند.کسی نیست که جنگ امروز را به فردا و پس فردا موکول نماید. سپس در آغاز نبرد به عنوان سفیر امام (ع) با معاویه صحبت نمود وگفت: « ما نزد تو نیامده‌ایم جز برای آنکه آنچه را رسالت دادیم به تو ابلاغ کنیم و آنچه از تو می‌شنویم به درستی بازگوییم».

ما اجازه نداریم که تو را نصیحت کنیم. یار و سالار ما به راستی کسی است که تو و تمام مسلمانان به فضل و برتری او اعتراف دارید. گمان نمی‌کنم که تو ندانی که اهل فضل و دیانت تو را با علی (ع) همسنگ نمی‌دانند و بین تو و او مقایسه‌ای را که منجر به ترجیح شود لازم نمی‌شمارند. پس ای معاویه از خدا بترس و با علی (ع) مخالفت نکن. به خدا سوگند ما هرگز مردی را ندیده‌ایم که بیشتر از او از خدا بترسد و بیشتر از او اخلاق نیکو داشته باشد.

او سرانجام در سال 37 ه.ق در نبرد صفین توسط سپاهیان معاویه پس از زیاد بن نضر به شهادت رسید.

مالک‌اشتر با مشاهده پیکر خونین او گفت: «به خدا سوگند این است پایداری زیبایی دلیرانه و کردا بزرگوارانه، آیا مرد از آن شرم ندارد که (از میدان) بازگردد و کسی را نکشد و کشته نشوند و خود را به‌ دم کشتن ندهد؟

نامه امام (ع) به یزید :

زمانی که امیرمؤمنان (ع) حکومت را در دست گرفت، او را به عنوان حاکم سراسر مدائن و جوخا معرفی نمود.

 زمان حکومت امیرمؤمنان (ع)‌بود. یزید ولایت منطقه مدائن و جوخا را بر عهده داشت. اما در فرستادن مالیات برای حضرت علی (ع) تعلّل نمود، امام (ع) قلم را برداشت و برایش نوشت : «همانا در فرستادن مالیات دیرکردی، نمی‌دانم چه چیزی باعث شده اما من تو را به پرهیزگاری سفارش می‌کنم. سعی کن با خیانت کردن به مسلمانان اجر خود را ضایع نکنی و جهاد خود را باطل نسازی از خدا بترس و خود را از حرام دور بدار و برای من بر خود راهی قرار مده تا ناچار گردم تو را عقوبت کنم.»

مسلمانان را عزیز بدار و بر ذمیان ستم مکن و در آنچه خدای به تو داده است آخرت را جستجو کن. بهره‌ی خود را از دنیا فراموش مکن و آنچان‌که خدا با تو نیکی کرده است، نیکی کن، تبهکاری در زمین مجوی، همانا خدا تبهکاران را دوست ندارد».

سخن شهید :

 یزید در هنگام نبرد صفین تمام تلاش خود را مصروف آگاه نمودن مردم نسبت به مسأله ولایت امیرمؤمنان (ع) نمود و در جمع آنان گفت: همانا مسلمان درست و راستین کسی است که دین و خردش سالم باشد. به خدا سوگند این قوم نه از آن رو با ما می‌جنگند که بخواهند دینی را که پندارند ما تباهش کرده‌ایم،‌ برپا دارند و نه برای آن‌که عدلی را که دیده باشند، ما کشته‌ایم زنده کنند.

اینان جز برای جهاد نداری با ما نمی‌جنگند تا خود زورگویان و شهر یاران آن باشند،‌ اگر بر شما پیروز آیند _که خداوند این روز را به آنان نشان ندهد _کسانی چون سعید و ولید و عبدالله‌بن‌عامر بی‌خرد را به فرماندهی شما می‌فرستند. یکی از آنان مال خدا را برداشته و گفته است این از آن من است در برداشت آن هیچ گناهی نیست گویی ارث پدرش را می‌بخشد، در حالی‌که آن مال از خداست و خداوند آن را در برابر شمشیرزنی و نیزه‌افکنی به غنیمت جنگی به ما داده است.

ای بندگان خدا، با این گروه ستمکار که برخلاف آنچه خداوند ( در قرآن ) فرو فرستاده حکم می‌رانند بجنگید،‌ در جهاد با آنان از سرزنش هیچ ملامتگری پروا مدارید، به راستی اگر آنان بر شما پیروز شوند دین و دنیایتان را تباه کنند اینان همان کسانی هستند که شما آنان را نیک آزموده و شناخته‌اید. به خدا سوگند آن‌ها از این کار چیزی جز شر نمی‌خواهند.


منبع :

صبح

 

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت