تو را جز نیایش مباد ایچ کار

جهان بینی توحیدی شاعران و سرایندگان، از موضوعات اصلی ادبیات فارسی است و از آن جا که نیایش به درگاه خداوند یکی از همین موضوعات محوری است، در بررسی شاهنامه به ابیات و داستان های اشاره می کنیم که در صحنه های مختلف روح یگانه پرستی متبلور گشته و به ستایش ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تو را جز نيايش مباد ايچ کار

ايمان گرايي و نيايش در شاهنامه فردوسي

جهان بيني توحيدي شاعران و سرايندگان، از موضوعات اصلي ادبيات فارسي است و از آن جا که نيايش به درگاه خداوند يکي از همين موضوعات محوري است، در بررسي شاهنامه به ابيات و داستان هاي اشاره مي کنيم که در صحنه هاي مختلف روح يگانه پرستي متبلور گشته و به ستايش آفريننده پرداخته شده است.

 

ريشه هاي روايات شاهنامه از اوستا، خصوصاً يشت ها و يسنا است و با روايات ديني و تاريخي دوره هاي اشکاني و ساساني تکامل يافته و به دوره ي اسلامي کشيده شده است. شاهنامه چه از حيث حفظ روايات کهن ملي و چه از لحاظ تأثير در نگهباني زبان پارسي دري بزرگترين سرمايه ي ملي ماست.

 

«حماسه» در لغت به معناي دلاوري و شجاعت است از ريشه ي حمس به معناي دلير. حماسه، شرح تاريخ قبل از دوران تاريخي است، از اوضاع مردم در روزگاران نخستين گزارش مي دهد. در يک اثر حماسي تمام امور مربوط به يک ملت ديده مي شود، مانند تشکيل قوميت، چگونگي تهيه ي پوشاک و خوراک، آداب و رسوم، اعتقادات مذهبي، سياسي و آن چه تمدن يک ملت از آن تکوين مي يابد و همگي در يک اثر حماسي آشکار است.

 

حماسه ها بر حسب موضوع چند دسته اند:

1- حماسه هاي اساطيري و پهلواني: اين داستان ها سينه به سينه نقل شده و شاعران در آن دخل و تصرفي نمي کنند مانند بخش هاي اساطيري و پهلواني شاهنامه.

2- حماسه هاي مذهبي: قهرمان اين نوع حماسه يک شخصيت مذهبي است مانند خاوران نامه ابن حسام خوسفي که درباره ي جنگ هاي حضرت علي(ع) است.

3- حماسه هاي عرفاني: قهرمان پس از شکست دادن ديو نفس و طي سفري مخاطره آميز در جاده ي طريقت، به پيروزي و جاودانگي از طريق فناء في الله مي رسد. مانند: منطق الطير عطار.

بنياد داستان هاي ملي ما را روايت هاي مربوط به حماسه هاي ايران برپا مي کند و اين در آثاري چون شاهنامه وجود دارد. در کتاب اوستا که آن را به زرتشت نسبت مي دهند پنج بخش وجود دارد. 1- يسنا 2- يشت ها 3- ونديداد 4- خرده ي اوستا 5- ويسپرد(1).

 

شاهنامه براساس قديمي ترين اساطير ايران به نظم درآمده و نيايش هاي آن با توجه به عقايد مردم روزگار و دين و مذهب رايج زمان مطرح شده است که به دو دسته تقسيم مي شود:

1-  نيايش هايي که خواهنده از درگاه حق تعالي طلب ياري مي کند.

2- نيايش هايي که در قسمت شريطه ي قصيده نيز ديده مي شود. به اين معنا که خواهنده علاوه بر طلب طول عمر براي ممدوح، ابديت و جاودانگي وي را نيز طلب مي کند.

نيايش در پهلوي نيايشن است به دو معني: 1- نماز بردن 2- دعا و آفرين گفتن که در شعار ادعيه ي خرده اوستا پنج نماز وجود دارد. اين پنج نيايش درباره ي پنج عنصر مقدس و محترم است: خورشيد، مهر، ماه، آب و آتش، هر کدام از اين عناصر ايزدي موکل دارند که به نام همان عنصر ناميده مي شوند. (2)

نيايش هاي شاهنامه مربوط به فردوسي نيست بلکه برگرفته از منبعي است که در اختيار داشته ولي نحوه ي بيان و تراوش ذهن و زبان او نشان دهنده ي عشق پاک او به حق تعالي و لذت او از اين گونه نيايش هاست

دعا و منزلت آن در قرآن:

دعا و نيايش به معناي خاص آن از چنان ارزش و منزلتي برخوردار است که خداوند در سوره فرقان آيه 77 مي فرمايد: قل ما يعبوبکم ربي لو لا دعاءکم (اي روسل ما، به امت بگو اگر دعاي شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنايي داشت) و در سوره ي غافر آيه ي 60 آمده است: ادعوني استجب لکم (مرا با خلوص دل بخوانيد تا دعاي شما را اجابت کنم) پس دعا در اسلام اهميت خاصي دارد و يک نوع عبادت است و قضاي الهي را از انسان دور مي کند و رحمت الهي است. نيايش: دعا، آفرين، تحسين و دعا از روزي تضرع و زاري.

که من رفتني ام سوي کارزار / تو را جز نيايش مباد ايچ کار

 

نيايش به شکل دقيق تر به دو دسته تقسيم مي شود:

1- معناي خاص: نيايش با نيروي مافوق بشري، زيرا انسان از معشوق خويش مي خواهد تا نيازش را برآورده سازد و تنها اوست که نيازهاي مادي و معنوي اش را برآورده مي سازد.

2- معناي عام، راز و نياز با هر شخصي و ستايش هرکسي.

علامه محمد تقي جعفري مي نويسد: «نيايش، آن حالت روحي است که ميان انسان و معبودش رابطه ي انس ايجاد نموده و کشش برقرار مي سازد(3).

نيايش پيش از اسلام: کهن ترين مأخذ در اين موضوع کتاب اوستا است، بخش هايي از اوستا شامل نيايش با اهورامزا ، خداي بزرگ مردم ايران باستان است.

نيايش پس از اسلام: شاعران و نويسندگان با الهام از آيات قرآني احاديث و نيايش هاي ائمه از ديرباز در ابتداي ديوان و منظومه هاي خود به راز و نياز با پروردگار، به نعت رسول و اولياي دين مي پرداختند. اين نيايش ها مملو از لطف و گواه ذوق سرشار گويندگان آن هاست که با ستايش پروردگار آغاز مي شود.

 

دعا و نيايش در شاهنامه:

فردوسي از زبان خويش دعا و نيايشي ندارد اما تحيديه و ستايش هايي در ابتداي شاهنامه آورده است. «نيايش هاي شاهنامه مربوط به فردوسي نيست بلکه برگرفته از منبعي است که در اختيار داشته ولي نحوه ي بيان و تراوش ذهن و زبان او نشان دهنده ي عشق پاک او به حق تعالي و لذت او از اين گونه نيايش هاست(4)».

 

ويژگي نيايش هاي شاهنامه:

1- شاهان و بزرگان با داشتن مقام و مرتبه به ساحت مقدس الهي، پيشاني خضوع و خشوع مي نهند و از او طلب ياري و مدد مي نمايند.

2- شخصيت ها قبل از نياش، دست و صورت خود را مي شستند در داستان کيخسرو:

جهاندار هشتم سروتن بشست
بياسود و جاي نيايش بجست
 به پيش خداوند گردان سپهر
 برفت افرين را بگسترد چهر
شب تيره تا بر کشيد آفتاب
خروشان همي بود ديده پر آب(5) ...

 

اين دو مورد نشانه هاي شباهت بين نيايش ايرانيان باستان با دعا و نيايش مسلمانان است. ايرانيان باستان در نيايش، ادب ظاهر و باطن را رعايت مي کردند و با خضوع دعا مي کردند تا شايد...

جهاندار يک شب سروتن بشست
بشد دور با دفتر زند و است
همه شب به پيش جهان آفرين
همي بود گريان و سر بر زمين(6)...

 

ذبيح الله صفا مي گويد: «شاهان ايران دين دار، پاک و پشت ايرانيان و غمخوار ايشانند و يلان ايران خداپرست و متوکل علي الله اند و به کاري دست نمي زنند مگر آن که از خداوند استعانت بجويند».

با چنين توصيفي «نياش»هاي شاهنامه را به چند بخش تقسيم مي کنيم.

 

ادامه دارد ...


پي نوشت ها:

1- در قلمرو ادبيات حماسي، ج 1، ص 58.

2- اوستا، ترجمه ي هاشم رضي، ص 485.

3- نيايش امام حسين(ع)، محمد تقي جعفري، ص 3.

4- جهان بيني و حکمت فردوسي، حکيمي و حسيني تبار، ص 13.

5- شاهنامه، ج 4، ص 156.

6- شاهنامه، ج 5، ص 7276. حماسه سرايي در ايران، ذبيح الله صفا، صص 242 تا 245


بهمن سيدنظري – محمدرضا پاشايي

تنظيم:بخش ادبيات تبيان

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت