دوگانگي درك‌ناپذير بايدها و هستها

مجموعه‌هاي طنز 90 شبي ، فرمول ساختاري ثابت و تغييرناپذيري دارند كه در طول دهه اخير و با توجه به سليقه مخاطب تلويزيون شكل گرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوگانگي درك‌ناپذير بايدها و هستها

مجموعه‌هاي طنز 90 شبي ، فرمول ساختاري ثابت و تغييرناپذيري دارند كه در طول دهه اخير و با توجه به سليقه مخاطب تلويزيون شكل گرفته است.

از زماني كه جُنگ‌هاي نمايشي تركيبي كه با آيتم‌هاي كوتاه كمدي ساخته مي‌شدند جاي خود را به سريال‌هاي دنباله‌دار شبانه دادند ، عناصر ثابت و مشخصي به عنوان كليشه‌هاي مخاطب‌پسند در فهرست ملزومات ساخت اين سريال‌ها قرار گرفتند كه هنوز هم به همان شكل و سياق دهه گذشته طراحي و اجرا مي‌شوند.

از مولفه‌هاي اصلي اين سريال‌ها مي‌توان به تيپ‌سازي و استفاده مكرر از تكيه‌كلام‌ها و شوخي‌هاي لفظي و كلامي اشاره كرد. شايد نخستين مجموعه داستاني بلندي كه با اين فرمول ساخته و با اقبال عمومي روبه‌رو شد، زير آسمان شهر (مهران غفوريان) باشد كه در اواخر دهه 1370 با ارائه چند تيپ كميك پرطرفدار مانند خشايار مستوفي و غلام ششلول‌بند توانست فرمول ويژه ساخت سريال‌هاي شبانه را تكميل كند.

به گزارش جام جم ، بعد از زير آسمان شهر، خاصيت همسايگي يا حضور چندين شخصيت متفاوت در واحدهاي يك آپارتمان جزو كليشه‌هاي اصلي سريال‌هاي طنز هرشبي شد و جز برخي استثناها مانند شب‌هاي برره، در تمام سريال‌هاي طنز 90 شبي به عنوان محملي براي گرد آوردن تعداد زيادي شخصيت بي‌ربط در يك مكان واحد تكرار شد.

مجموعه‌هاي اخير اغلب بازسازي شتابزده كليشه‌هاي آشنايي هستند كه پيش از اين توسط مديري (و در تعريفي جداگانه: غفوريان) به شكل بامزه و مخاطب‌پسندي اجرا شده‌اند. افراط در استفاده از كليشه‌ها، متوسل شدن به شوخي‌هاي سخيف تكراري و ضعف در داستانگويي و ايده‌پردازي باعث شد كه سريال‌هاي طنز شبانه در يكي دو سال گذشته با اقبال چنداني مواجه نشوند تا جايي كه تلويزيون نيز به نوعي قيد طنز‌هاي شبانه را زد و براي مدتي از اين جزو جدايي‌ناپذير كنداكتور دهه 1380 چشم‌پوشي كرد.

البته اين دوران گذرا و كوتاه بود چون بعد از مدتي سياستگذاران سيما تصميم گرفتند توجه به توليد سرگرمي سالم خانگي را افزايش دهند و نتيجه اين رفتار مديريتي اين شد كه به يك‌باره شاهد پخش موازي و همزمان چند سريالالف ويژه از شبكه‌هاي مختلف بوديم. در كنار اين مجموعه‌هاي فاخر و پرهزينه، توليد و پخش يك سريال طنز شبانه پربازيگر هم در دستور كار برنامه‌سازان تلويزيون قرار گرفت و مجموعه «مسافران» با پيش‌توليدي تقريباً شتابزده كليد زده شد.

انتخاب موجودات فضايي به‌عنوان داوران بي‌طرف‌ اين فرصت را براي سازندگان فراهم كرده كه عادت‌ها و روش‌هاي غلط رايج در جامعه ‌‌را نقد‌ كنند

بيگانگان روي زمين

مسافران بر اساس طرح و ساختاري فانتزي شكل گرفته و تيم نويسندگان سريال بخصوص مهراب قاسم‌خاني كه از قديم علاقه خاصي به موجودات فضايي و كرات آسماني داشته در طراحي اسكلت بنيادي مجموعه نقش اساسي داشته‌اند. ايده مركزي سريال حضور موجوداتي بيگانه در ميان مردم عادي و برداشت آنان از افعال و شيوه‌هاي زيستي جامعه است. انتخاب موجودات فضايي به عنوان ناظران بيروني و داوران بي‌طرفي كه با آداب و روال متداول زندگي در جامعه آشنا نيستند.

اين فرصت را براي نويسندگان فراهم كرده كه نگاه انتقادي و جزئي‌نگر خود را به عادت‌ها و روش‌هاي غلط رايج در ميان مردم معطوف كنند و به اصطلاح معايب رفتاري افراد جامعه را از چشم ناظر بي‌طرف خارجي تصوير كنند. اين ايده شكل عينيت‌يافته همان هشدار قديمي است كه: اگر يك خارجي فلان رفتار ما را ببيند چه فكري مي‌كند؟! بخصوص نريشن پاياني سريال كه در قالب گزارش به پايگاه فضايي طراحي شده و متن طنزآميزي كه با صداي حسن معجوني خوانده مي‌شود، حاوي تذكرها و نكات اخلاقي مهمي است كه جانمايه و پيام داستان محسوب مي‌شوند.

بعضي از اين گزارش‌هاي انتقادي با ظرافت و دقت به عيب‌ها و زشتي‌هاي رفتار آدم‌هاي اطراف اشاره مي‌كنند و در پوشش طنز، ناهنجاري‌هاي رايج در جامعه را هدف قرار مي‌دهند. در طول داستان نيز ساكنان فضايي آپارتمان، تحليل‌هاي جالبي از رفتار اجتماعي و فردي آدم‌هاي پيرامونشان ارائه مي‌كنند و به كاوش در دوگانگي درك‌ناپذير بايدها و هست‌هاي انسان مي‌پردازند.

حضور تحميلي بازيگران فرعي

شخصيت‌ها و تيپ‌هاي مسافران با عجله پردازش شده‌اند و به همين دليل، عمق و چندلايگي لازم را ندارند. 2 شخصيت اصلي ساكن در آپارتمان يعني فرخ (حميد لولايي) و فريد (رامبد جوان) در شمايلي شبيه نقش‌هاي قبلي خود ظاهر شده‌اند.

4 شخصيت ديگر كه از فضا آمده‌اند با اين كه بازي قابل‌قبولي دارند ولي از لحاظ تيپ‌سازي مي‌توانستند دامنه گسترده‌تري را پوشش دهند كه شامل مجموعه متنوع‌تري از موجودات فضايي باشد. حميد لولايي با همان بازي‌ها و لحن مخصوصي كه نزد بيننده تلويزيوني آشناست، بازي مي‌كند.

انتخاب موجودات فضايي به‌عنوان داوران بي‌طرف‌ اين فرصت را براي سازندگان فراهم كرده كه عادت‌ها و روش‌هاي غلط رايج در جامعه ‌‌را نقد‌ كنندشخصيت فريد تنها موجود زميني سريال است كه رفتاري بهنجار و سالم دارد، ولي اصرار او به صدور پيام‌هاي اخلاقي آن هم لابه‌لاي ماجراهاي طنزآميز كمي غيرموجه به نظر مي‌رسد. معمولاً گروه بازيگران كمدي‌هاي شبانه ثابت هستند، اما سحر دولتشاهي و حسن معجوني 2 بازيگر مسافران كه كمتر سابقه حضور در مجموعه‌هاي اين‌چنيني دارند در اولين تجربه طنز تلويزيوني خود راضي‌كننده ظاهر شده‌اند.

لحن و نوع بيان معجوني با آن شمرده‌گويي و آرامش رفتاري در تضاد با نقش بهرام قرار دارد و اتفاقاً همين تضاد ظاهري باعث جذابيت شخصيت شده است. در برخي قسمت‌ها، بيش از حد از بازيگران فرعي كه بوضوح آماتور و بي‌تجربه‌اند استفاده شده و شخصيت‌هاي حاشيه‌اي در مركز داستان قرار گرفته‌اند. به نظر نمي‌رسد كه كارگردان متوجه ناتواني اين بازيگران فرعي (كه گاهي از بازيگران اصلي هم بيشتر روي صحنه حاضرند) در ايجاد موقعيت‌هاي طنز نباشد يا براي استفاده از بازيگران حرفه‌اي آشنا با مقوله طنز محدوديتي داشته باشد.

پس بايد دليل اين استفاده مصرانه را در جايي ديگر جستجو كرد. به هر حال بازيگران فرعي مسافران اصلاً بامزه نيستند و در بيشتر دقايق احساس مي‌شود كه حضوري تحميلي و غيرضروري دارند.

مهم‌ترين اشكال سريال اين است كه نمي‌تواند در هر قسمت به اندازه كافي شوخي بامزه و موقعيت كميك بگنجاند. ماجراهاي مختلفي كه براي شخصيت‌ها پيش مي‌آيد اغلب تكراري و بي‌هيجان هستند و آنقدر رمق ندارند كه بار سنگين خنداندن بيننده را به دوش بكشند.

ديالوگ‌هاي خوب براي آدم‌هاي فانتزي

فقر امكانات فني و كمبود مهارت تكنيكي در زمينه جلوه‌هاي ويژه رايانه‌اي، يكي از ضعف‌هاي عمده مسافران است. سريالي كه ساختار فانتزي دارد و قهرمانان اصلي‌اش موجودات فضايي هستند نمي‌تواند بدون استفاده از جلوه‌هاي ويژه و فناوري‌هاي رايانه‌اي حال‌وهواي فانتزي و تخيلي لازم را به وجود بياورد. به هر حال بايد تفاوتي ميان يك سريال واقعيت‌نما و مجموعه‌اي فانتزي وجود داشته باشد.

هيچ يك از موجودات فضايي مسافران براي نشان دادن وجوه تخيلي و فضايي شخصيت‌شان عنصر بصري مشخصي ندارند و در حقيقت از نظر نوع رفتار و كنش‌هاي معمولي هيچ تفاوتي ميان بهرام كه آدم فضايي است و فرخ كه آدم زميني است، وجود ندارد. همين‌طور افعال و كنش‌هاي غيرزميني موجودات فضايي سريال (مثل ارسال گزارش به فضا، برقراري ارتباط با سياره مبدا، ربات بودن شهاب و...) نيز با كمترين نمود بصري و به صورتي بي‌رنگ ‌و خاصيت برگزار شده است.

نشانه‌هاي متني و عناصر بانمكي كه براي فضايي بودن شخصيت‌ها در رفتار روزمره و سبك زندگي آنان قرار داده شده بيشتر حاصل ذوق و ظرافت نويسندگان است. موجودات فضايي مسافران ويژگي‌هاي فانتزي بامزه‌اي دارند كه البته نه از طريق تصوير، بلكه به وسيله ديالوگ به بيننده تفهيم مي‌شوند. مثلا اين كه نام سياره آنها سوئد است (و اين تشابه اسمي باعث ايجاد سوء‌تفاهم‌هايي درباره مبدا سفر آنان مي‌شود) يا اين كه شهاب براي فهم معناي هر واژه به لغتنامه ثبت‌شده در حافظه‌اش رجوع مي‌كند كه مي‌تواند بستر مناسبي براي ايجاد موقعيت كميك باشد. ساختار بصري مسافران ساده و رئال است و در قاب‌هاي بدون زرق‌وبرق سريال از عناصر رايج در طراحي صحنه و دكور سريال‌هاي فانتزي استفاده نشده است. گرچه شايد كمي تنوع در به‌كارگيري عنصر رنگ مي‌توانست حال‌وهواي شادتري به فضاهاي داخلي بدهد.

كمبود شوخي

شتابزدگي در توليد و برنامه‌ريزي مسافران باعث شد كه اين سريال برخلاف سياق هميشگي تلويزيون پخش دوتكه و گسيخته‌اي داشته باشد و نيمي از آن پس از وقفه‌اي 30 روزه به‌خاطر فرارسيدن ماه مبارك رمضان، از اوايل پاييز امسال روانه آنتن شود. انتظار مي‌رفت كه سازندگان مجموعه با استفاده از اين فرصت نسبتاً طولاني نقاط ضعف سريال را برطرف كنند تا در نيمه دوم با داستان روان‌تر و ساختار كم‌نقص‌تري روبه‌رو باشيم؛ داستاني كه در قسمت‌هاي نخست سردرگم و قوام‌نيافته بود و گاهي خود نويسندگان هم نمي‌دانستند كه قرار است در چند قسمت آينده داستان را به كدام سمت پيش ببرند.

اين نكته را از آمدورفت‌هاي بي‌دليل برخي شخصيت‌ها و پيچ‌وخم‌هاي معلق‌مانده درام مي‌شد فهميد البته رامبد جوان پس از آن وقفه اجباري كوشيد تا با اضافه كردن رضا شفيعي‌جم به گروه بازيگران سريالش مخاطب بيشتري را جذب كند ولي اين تلاش كافي نبود و عملاً نيمه دوم مسافران با قسمت‌هاي اول تفاوت محتوايي زيادي ندارد.

مهم‌ترين اشكال سريال اين است كه نمي‌تواند در هر قسمت به اندازه كافي شوخي بامزه و موقعيت كميك بگنجاند. ماجراهاي مختلفي كه براي شخصيت‌ها پيش مي‌آيد اغلب تكراري و بي‌هيجان هستند و آنقدر رمق ندارند كه بار سنگين خنداندن بيننده را به دوش بكشند.

با اين كه سعي شده بافت فانتزي داستان حفظ شود قسمتي از ماجراها بدون افت‌وخيز و در چارچوب گفتگوها و مراودات روزمره ميان شخصيت‌ها پيش مي‌رود و كمبود ايده طنز كاملاً مشهود است. اينجا ديگر از شيرين‌كاري‌هاي فردي نيز خبري نيست و مثلاً تيپ گره‌گشايي مانند خشايار مستوفي هم وجود ندارد كه يك تنه بيننده را سرگرم كند و بخنداند.

در نتيجه بايد موقعيت‌هاي خنده‌آور بر اساس مجموعه‌اي از پتانسيل‌هاي كميك سريال طراحي و اجرا شود كه اصلي‌ترين آنها سوژه محوري يا ايده طنز است. مسافران بدون دستاويزهاي لازم براي پردازش موقعيت كميك است و كشمكش‌هاي تكراري شخصيت‌ها نيز كمكي به شكل‌گيري اين موقعيت در بطن ماجراها نمي‌كند.

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت