مساجد را حزبی نکنید!

مسجد بايد براي خدا باشد. اينكه يك گروه خاصي، يك حزب خاصي، يك نژاد خاصي، بيايند مسجد را تصاحب كنند، يا هيئت امنا، يا آقاي مسجد، مسجد بايد طوري باشد هر كسي در هر خط سياسي هست، بيايد نمازش را بخواند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 مساجد را حزبي نکنيد!

اشاره:

آنچه مي خوانيد بخش دوم مشروح سخنان استاد حجت الاسلام و المسلمين قرائتي است که پيرامون موضوع "عوامل اجتماعي ايجاد انگيزه" در جلسه درسهايي از قرآن، به تاريخ 30/07/88 ايراد شده است:

بهره‌گيري از روحيه‌ي تعاون و همكاري

تعاون انگيزه را زياد مي‌كند. گاهي وقت‌ها آدم پولش كم است، مي‌گويند: عيد قربان گوسفند بكش. بعد مي‌گويد: گوسفند گران است پول نداري؟ بيست نفر جمع شويد، يكي يك مبلغ بگذاريد بيست نفري يك گوسفند بكشيد. قرباني شريكي مگر نمي‌شود؟ اصلاً فقيرها هم مي‌توانند شريك شوند. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد كه كشتي كه حضرت خضر سوراخ كرد، گفت كه: چرا كشتي را سوراخ مي‌كني؟ گفت: اين كشتي «فَكانَتْ لِمَساكين‏» (كهف/79) مساكين، جمع «مسكين» يعني فقير. اين كشتي را چند تا فقير پول روي هم گذاشتند يك قايق گرفتند، از اين كار مي‌كنند. معلوم مي شود فقيرها هم اگر پول‌هايشان را جمع كنند يك چيزي مي‌شود. هيچ چيزي را كم ندانيد. تعاون خيلي كارها را حل مي‌كند.

حديث داريم هركس پستي را اشغال كند، بين خودش و خدا بداند يك نفر از او لايق‌تر است، پستش را نگه دارد، خيانت كرده به خدا و به رسول خدا، و به همه‌ي مؤمنين.

ما جوان كه بوديم طلبه هاي تهراني يكي از شهرها، يك جلسه‌اي داشتند. يك شب هم من جلسه‌ي آنها رفتم. تهراني نبودم ولي حالا رفتم ببينم چه مي‌كنند؟ ديدم اينها برنامه‌اي دارند كه مي‌گويند: امسال فلاني داماد ‌مي‌شود. همه‌ي طلبه‌ها كمك كنيد، فعلاً دامادي اين را حل كنيم. مثل يك ماشيني كه در جوي مي‌افتد، همه‌ي ماشين‌هايي كه سوار هستند پياده مي‌شوند، ماشين اين را بالا مي‌كشند. ابوي مرا هم خدا رحمتش كند در بازار كاشان، مي گفت: يك عده تجّار تصميم گرفتيم، هرروزي هركس بدهكار است همه بسيج شويم طلب او را بدهيم. ولذا هيچ چكي برنگشت. سه‌شنبه ايشان بدهكار است، هركس هرچه پول دارد به ايشان بدهيم. چهارشنبه، پنج شنبه! ولذا مي‌گفت: آبرويمان را حفظ كرديم. اين تعاون خيلي حل مي‌كند. يك جوان مي‌خواهد داماد شود. عروس مي‌گويد: آقا من لباس عروسي‌ام هست. در خدمت شما! او هم بگويد: من اين كار را مي‌كنم. ازدواج، شهرداري بگويد: سالنش را من مي‌دهم. در هر شهري چهار تا سالن بسازند،اين بار كرايه سالن را شهرداري حل كند. براي چه مجسّمه‌سازي مي‌كنند؟ چهار تا از اين مجسمّه‌ها را حذف كنند، يك سالن بسازند، جوان مي‌خواهد داماد شود پول تالار ندهد. ‌گلش را شهرداري مي‌تواند بدهد. تالارش را شهرداري مي‌تواند بدهد. كميته‌ي امداد يك كاري مي‌تواند بكند. هر وزارتخانه يك كاري مي‌تواند بكند. مثلاً هر وزارتخانه‌اي يك سالنش را در اختيار پرسنلش بگذارد براي دامادي يا خودش يا يكي از پرسنلش، شايد هم اين كارها باشد. هست يا نيست؟ هست. خوب مثلاً دولت اين كار را بكند چه مي‌شود؟ آقا بنده در نهضت سوادآموزي هستم، شد؟ 50 هزار تا خانم آموزشيار دارم. بعضي از اينها كه عروس مي‌شوند، اين خانم آموزشيار بگويد: آقا نهضت سواد آموزي سالن را در اختيار ما مي‌گذارد. حالا اين سالن اگر يك دو ساعت در آن بيايند يك شيريني بخورند و جشني و شام و ناهاري، كم كه نمي‌شود. ديگر من از پرسنل خودم يك باري را بردارم.

اين تعاون مشكل را حل مي‌كند. يك طناب را نمي‌شود پاره كرد. اين طناب را نخ نخ كنيم هركسي يك نخي را پاره كند. جبهه كه پيروز شد به خاطر اينكه همه‌ي مردم كمك كردند. اين روستا نان پخت. ان روستا نمي‌دانم آلوي خشك فرستاد. آن روستا آب ليمو گرفت. نمي‌دانم آن روستا قند خرد كرد. آن روستا عدس پاك كرد. يعني همه‌ي ايران نخ شدند، دنبال اين سوزن، اين سوزن فرو رفت و دوخت. تعاون قصه را حل مي‌كند. در مسكن و در خيلي از چيزها. انگيزه را زياد مي‌كند. حتي مسجدها اگر تعاوني اداره شود، راه مي‌افتد.

بهره‌گيري از نيروهاي جوان در اداره مساجد

مسجدها! چطور؟ مسجدي است پيرمردي پيش‌نماز است. عالم، بزرگوار، سيّد، هركس، سالها اينجا امام جماعت بوده. ولي الآن سن آقا اقتضا نمي‌كند با نسل نو تماس بگيرد. اين آقا هفتاد و پنج سالش است، نسل نو شانزده سالش است. شانزده ساله و هفتاد و پنج ساله پيوندشان مثل پيوند اسفناج و گلابي است. نمي‌شود! يك لوله‌ي دو، وقتي مي‌خواهد به لوله‌ي هشت وصل شود، زانويي مي‌خواهد. اين پيرمرد حتماً يك طلبه‌ي جوان سراغ دارد. يا پسرش طلبه است. يا دامادش طلبه است. يا شاگردش طلبه است. اين پيرمرد بگويد: آقاي قرائتي، بنده حالا مثلاً ريشم سفيد شده است. من ديگر حوصله‌ام نمي‌رسد. نماز را من مي‌خوانم، شما داماد من هستي. شاگرد من هستي. پسر من هستي. برادر خانم من هستي. بالاخره يك طلبه‌‌ي جوان بياورد، بگويد: كارهاي پيري مسجد را مثل نماز جماعت من مي‌كنم. اما شاگرد اول‌هاي محله چه كسي است؟ برو از دبيرستان بپرس شاگرد اول‌ها را تو از آنها تشكّر كن. در محله چه كسي مريض شده است؟ از طرف من عيادت برو. در محله مثلاً چه كسي عروس شده است؟ يك كتاب آيين همسرداري برايش بفرست. در محله چه كسي زاييده است؟ يك كتاب كودك آقاي فلسفي بگير برايش بفرست. ارتباطات نسل نو و اجتماعي اش براي تو، نمازش را هم من مي‌آيم، مي‌خوانم و مي‌روم. اگر هر پيرمردي با يك طلبه‌ي جوان شريك شود، مسجدهايمان بيمار است. البته يك كارهاي خوبي شده است. ولي خيلي كار ديگر بايد شود. ما امسال اجلاس نمازمان راجع به مسجد است. هزارها مقاله در اين زمينه نوشته است. خيلي مسجدهايمان، مسجد بايد مسجد زنده باشد. بايد همه‌ي مشكلات را در مسجد حل كرد. همه‌ي مشكلات در مسجد بايد حل شود. مشكلات مادي، فرهنگي، سياسي، مسجد

 مساجد، خانه خدا، نه پايگاه جريانات سياسي

«وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ» (جن/18) مسجد بايد براي خدا باشد. اينكه يك گروه خاصي، يك حزب خاصي، يك نژاد خاصي، بيايند مسجد را تصاحب كنند، يا هيئت امنا، يا آقاي مسجد، مسجد بايد طوري باشد هر كسي در هر خط سياسي هست، بيايد نمازش را بخواند. مثل ظهر عاشورا همه مي گويند: يا حسين! نمي‌گويد: آقا شما قصّاب هستي يا نانوا؟ آيت الله و نانوا و قصّاب و كارگر و كشاورز و كارفرما همه ظهر عاشورا يا حسين مي‌گويند. در مسجد بايد به روي همه باز باشد. برنامه‌هاي مسجد بايد مفيد و عمومي باشد. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ» نه اينكه مسجد براي حزب خاصي، گروه خاصي، متأسفانه گاهي وقت‌ها مسجد را چنين رنگي‌اش مي‌كنند، كه يك كس ديگر رنگ آنها نباشد، نه خودش جرأت مي‌كند آنجا برود، و نه... حالا مسجد كه هيچ، اصلاً اذان مسجد رنگي شده است. يك كسي آمده اذان بگويد، به هم چنين مي‌كنند. (با بيان حركت) اصلاً با چشم و ابرو اين را دَك مي كنند. اذان ارث پدر من است. چه كسي حق دارد اذان بگويد؟ در مسجد هركس صدايش بهتر است او بايد اذان بگويد. نه هركس از قديم اذان مي‌گفته است. اگر مسلمان هستيم هركس صدايش بهتر است. نه هركس از قديم اذان مي‌گفته. ما به ايشان مي‌گوييم: شانزده سال است اذان مي‌گويي، حالا هم اذان بگويد. هئيت امنا، هر يك سال يك سال، دو سال، سه سال، عوض شوند. امسال شما بوديد، ببينيد اگر توانستيد مسجد را رونق بدهيد، روي چشم. اگر نتوانستيد برويد كنار كس ديگري بيايد. در بازي فوتبال وقتي مي‌بينند اين گل نمي‌زند، مربي مي‌گويد: تو كنار برو، يك تازه‌نفس بيايد. چه اشكال دارد؟ آقا ما پدر شهيد هستيم. ما باني مسجد هستيم. ما ريش سفيد... ما كه نگفتيم شما آدم بدي هستي. شما از اولياي خدا هستي. اما اگر شيشه‌ي سر سفره يك شيشه‌اي بود مثلاً شيشه‌ي آب ليمو مي‌خواهيم باز كنيم، نبايد بگوييم: بده اولياي خدا، اين از اولياي خداست ولي نمي‌تواند باز كند.

مسجد بايد براي خدا باشد. اينكه يك گروه خاصي، يك حزب خاصي، يك نژاد خاصي، بيايند مسجد را تصاحب كنند، يا هيئت امنا، يا آقاي مسجد، مسجد بايد طوري باشد هر كسي در هر خط سياسي هست، بيايد نمازش را بخواند.

روز عاشورا امام رهبر انقلاب بود. ولي مي‌گفت: كوثري روضه بخواند. خوب اگر امام مي‌خواست روضه بخواند خوب شايد نمي‌توانست بخواند. هركس بهتر روضه مي‌خواند او روضه بخواند. يك چوپان آمد گفت: ماه را دو تا كن من ايمان مي‌آورم. پيغمبر از خدا خواست، ماه دو تا شد براي يك چوپان. اگر من بروم كنار، يكي ديگر بيايد، يكي اضافه مي‌شود كنار برو. پست كه نيست. گاهي وقت‌ها علت اينكه رونق ندارد، شريك نمي‌شويم. يعني من پيرمرد به اين طلبه نمي‌گويم: بيايد. خادم مسجد به يك جوان نمي‌گويد: بيا. هيئت امنا جايش را عوض نمي‌كند. حديث داريم هركس پستي را اشغال كند، بين خودش و خدا بداند يك نفر از او لايق‌تر است، پستش را نگه دارد، خيانت كرده به خدا و به رسول خدا، و به همه‌ي مؤمنين. اوه اوه اوه اوه! خيلي داغ است. يكبار ديگر بگويم. حديثش هم در الغدير جلد هشت است. عربي اش هم براي يك عده كه عربي آشنا هستند بخوانم. «من تقدّمَ» يعني كسي كه خودش را مقدّم بدارد. «علي قوم» كسي كه خودش را بر مردم جلو بياندازد. يعني بگويد: من رييس، من وكيل، من وزير، من سفير، من چه... كسي كه خودش را بر كسي مقدّم بداند، «و هو يري فيهم من هو افضل» مي‌داند بين خودش و خدا از اين بهتر هست. بين خودش و خدا مي‌داند اين از او بهتر است. ولي نمي‌گويد. مثل موسي نيست. موسي پيغمبر اولوالعزم بود. اما گفت: «وَ أَخي‏ هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي‏» (قصص/34) هارون كه برادر من است، «افصح» بيانش از من بهتر است. پيغمبر اولوالعزمي مثل موسي به زبان آورد. گفت: اين بيانش از من بهتر است. ما حاضر نيستيم اقرار كنيم. آقاي دكتر بگويد من مرض تو را تشخيص ندادم؟ فلان پزشك از من بهتر است. فلان پزشك از من بهتر است.


تنظيم براي تبيان: شکوري

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت