تبیان، دستیار زندگی
رواق آنقدر بزرگ است که میشود ده ها عقد...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با اجازه امام رئوف،بله!


در شهرهای دیگر وقتی خانه عروس کوچک باشد، مراسم عقد را در خانه ی یک بزرگ تر و آشنای مهربان می گیرند، کسی که با او خیلی راحت باشند. این طوری هم مهمان ها جا می شوند و هم خیالشان بابت صاحبخانه جمع است. حالا در مشهد یک پدر مهربانی هست که همه را راه می دهد.

مشهدی ها عادت کرده اند که همه اتفاقات بزرگ زندگی شان را در خانه او برگزار کنند. در حرم مطهرش. در این جا رفتیم سراغ یکی از بهترین اتفاقات زندگی در بهترین جا، ازدواج در دارالحجه حرم مطهر.


رواق عروس و دامادها

صحن آزادی، صحن جمهوری، دارالولایه؛ همه ی جاهایی است که از سال ها قبل در آن ها عقد خوانده می شد. حالا هم یک رواق مخصوص گذاشته اند برای عروس و دامادها.

رواق آن قدر بزرگ است که می شود ده ها عقد را همزمان با هم برگزار کرد. رواق شب و روز ندارد. هر زمان که بخواهید می توانید بیایید. روزهای تعطیل خیلی شلوغ است و روزهای عید، غلغله.

خوبی اش این است عاقد هم دارد. همه چیز مهیاست. سفره پهن است و در انتظار مهمان.

مجرد می آیند، متاهل می روند

بعضی ها تک تک می آیند و بعضی دو نفری. آخرین زیارت مجردی را می کنند و وارد رواق می شوند.

عروس و داماد ها هنوز خجالت می کشند با هم صحبت کنند. هر کدام یک گوشه می نشینند و منتظر مهمان ها هستند. مهمان ها از یک جمع 5 نفره کوچک شروع می شود تا جمع های خیلی بزرگ. عروس ها را می توان با چادر سفید شناخت. عروس هایی که نمی توانند استرس شان را پنهان کنند.

دلم به امام رضا(ع) گرمه!

با اجازه امام رئوف، بله!

مریم، عروسی است که منتظر نشسته است. می گوید:"خیلی استرس دارم. اما دلم به امام رضا(ع) گرم است. همیشه دوست داشتم عقدم در حرم باشد، چون ارتباط خاصی با امام رضا(ع) دارم. مطمئنم ازدواج ام را هم امام رضا(ع) درست کرد." مریم ادامه زندگی اش را هم در دست امام رضا(ع) می داند.

عروس دیگری با مادرش گوشه ای نشسته و مشغول زیارت است. لباس های سفیدش مشخص می کند که عروس است. او هم شروع عشق را در محضر امام عشق وصف ناشدنی می داند و برای زندگی مشترک اش هم از چند روز پیش برنامه ریخته است و می گوید:"باید از همین حالا شروع کنم و خیلی چیزها را رعایت کنم."

تا شروع به صحبت می کنی وحیده هم از امام رضا(ع) می گوید. از این که خودش و همسرش هر دو سید هستند. می گوید: " به امام رضا(ع) خیلی اعتقاد دارم. هر نذری که کردم، جوابش را گرفتم. برای ازدواج هم همین طور. وحیده از برنامه هایش می گوید. از این که زندگی اش را می خواهد حفظ کند و به همسرش بی احترامی نکند."

زهرا اما فقط ازدواج اش را کار امام نمی داند."پررویی است اما وقتی همه اش را خودشان درست کرده اند، نگه داشتن این زندگی هم دست خودشان. از امام رضا می خواهم برای ادامه اش هم کمکم کند."

دو دقیقه تا شروع متاهلی

انکحت موکلی.... خطبه ها پشت سر هم خوانده می شود. کل اش را که حساب کنی می شود یک یا دو دقیقه. دو دقیقه تا پایان مجردی. دو دقیقه تا شروع متاهلی. اما همین دو دقیقه قرار است زندگی شان را دگرگون کند. قرار است میلیون ها دقیقه شود. انکحت موکلی.... خطبه ها پشت سرهم خوانده می شود. فرشته ها می آیند و می روند.

امام رسم مهمان داری را خوب بلد است. اولین هدیه را امام می دهد. محبت و مودت. تا آخر باید خوب از این هدیه شان مراقبت کنند.

انکحت موکلی.... خطبه ها پشت سر هم خوانده می شود. یکی یس می خواند و یکی نور. یکی ذکر می گوید و یکی شکر. یکی هم کاغذ دعاهایش را آورده تا یادش نرود. یکی هم انگار امام اش را سر عقدش می بیند و با امام اش می گوید. اشک و لبخند بعد از خواندن خطبه همه بلند می شوند. رسم است پدر عروس، دست دخترش را در دست داماد بگذارد. بعضی پدرها، شادمان این کار را می کنند و بعضی هم بغض شان مشخص است. حالا وقت این است که همه به عروس و داماد، ورود به دنیای جدیدشان را تبریک گویند.

مریم می رود در بغل مادرش و بغض اش را آن جا خالی می کند. مادر و دختر عالمی دارند برای هم.

علیرضا هم داماد دیگری است که خم می شود و دست مادر و پدرش را می بوسد. شاید که بتواند تشکر کند از همه خوبی هایشان.

بعد هم نوبت دو رکعت نماز زیارت می رسد و حالا دیگر زیارت دو نفره می چسبد... با اجازه از امام رئوف، بله!

عقد بالاسر حضرت بهترین اتفاق زندگی در بهترین مكان.


بخش حریم رضوی