منزل هولناک برزخ

به او گفتم كه شما در اصفهان وفات كرديد چگونه شد كه شما را در اينجا مى بينم ؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منزل هولناك برزخ

و از منازله هولناک پس از مرگ ، برزخ است كه حق تعالى درباره آن در سوره مؤ منون آيه 100  مى فرمايد: لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ يعني شايد من در آنچه وانهاده‏ام كار نيكى انجام دهم‏. نه چنين است‏، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد. 

و حضرت صادق (عليه السلام) در بخش از يک حديث فرمود:  به خدا سوگند كه بر شما از برزخ مى ترسم . راوى گفت : چيست برزخ ؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا روز قيامت .

از لب اللباب قطب راوندى نقل شده كه در خبر است كه مردگان در هر شب جمعه از ماه رمضان مى آيند پس هر يك از ايشان به آواز گريان فرياد مى زند: اى فرزندان من اى خويشان ! با خيرات خود به ما محبت كنيد خدا شما را رحمت كند، ما را به خاطر بياوريد و ما را فراموشمان مكنيد بر غربت ما رحم كنيد ما در زندان تنگ و تاريك مانده ايم به ما رحم كنيد و دعا و صدقه از ما دريغ نكنيد شايد پيش از آنكه شما مثل ما شويد به شما رحم فرمايد، اى بندگان خدا! سخن ما را بشنويد و ما را فراموش مكنيد اين ثروتى كه در دست شما است روزى در دست ما بود، ما آنها را در راه خدا خرج نكرديم ، پس آنها براى ما وبال شد و منفعت براى ديگران . به ما مهربانى كنيد ولو به يك درهم يا قرص نانى يا پاره اى از چيزى . پس فرياد مى كنند: چقدر نزديك است كه بر جانهاي خود گريه كنيد و به شما نفعى ندهد چنانكه ما گريه مى كنيم و سودى براى ما ندارد؛ پس كوشش كنيد پيش از آن كه مثل ما شويد.

 

حضرت صادق (عليه السلام) در بخشي از يک حديث فرمود:  به خدا سوگند كه بر شما از برزخ مى ترسم . راوى گفت : چيست برزخ ؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا روز قيامت

و در جامع الاخبار نقل شده كه بعضى از صحابه پيامبر از آن حضرت نقل كرده كه فرمودند: براى مردگان خود هديه فرستيد؛ ارواح مؤ منين هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانه ها و منزلهاى خود مى آيند و هر يك از ايشان به آواز حزين با گريه فرياد مى كند: اى اهل من و اى پدر من و مادر من و خويشان خود را صدا مى زنند كه با خيرات و يا قرص نانى يا جامه اى بر ما مهربانى كنيد كه خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند پس رسول خدا گريست و ما هم گريه كرديم سپس فرمود اينها برادران دينى شمايند كه زير خاك پوسيده شده اند كه همه آنها در ناز و نعمت بودند پس بر عذاب خود ندا مى كنند و مى گويند: واى بر ما؛ اگر به آنچه كه در دست ما بود انفاق مى كرديم در رضاى خداوند، به شما محتاج نبوديم پس با حسرت و پشيمانى بر مى گردند و فرياد مى كنند: صدقه مردگان را زود بفرستيد.

و نيز در آن كتاب از آن حضرت مروى است كه فرمود: هر صدقه كه براى مرده اي بدهيد آنرا ملكى در طبقى از نور قرار مى دهد كه شعاع آن درخشان است و مى رسد به هفت آسمان پس بر لب قبر، مى ايستد و فرياد مى كند: السلام عليكم يا اهل القبور، اهل شما اين هديه را به سوى شما فرستادند. پس ميت مى گريد و آن را داخل در قبر خود مى كند و بدان خوابگاهش فراخ مى شود. پس فرمود: آگاه شويد هر كس با صدقه به مرده مهربانى كند براى او اجر و ثواب بزرگ منظور شود.

و حكايت شده كه يکي از امراي خراسان را در خواب ديدند كه مى گفت : براى من آنچه را كه نزد سگان خود مى اندازيد بفرستيد چون به آن محتاجم .

 

علامه مجلسى (رحمه الله عليه ) در کتاب زادالمعاد فرمود: وارثان نبايد مردگان را فراموش كنند زيرا كه دست ايشان از اعمال خير كوتاه گرديده و به فرزندان و خويشان و برادران مؤ من اميدوارند و به احسان ايشان چشم به راهند خصوصا در دعا كردن در نماز شب و بعد از نمازهاى فريضه و در مشاهد مشرفه پدر و مادر را  افزون از ديگران بايد دعا كرد و اعمال خير براى ايشان به عمل آورد.

و در خبر است كه بسا فرزندى كه در حال حيات پدر و مادر عاق ايشان باشد و بعد از فوت ايشان نيكوكار گردد به سبب اعمال خيرى كه براى ايشان به عمل آورد و مورد عفو خداوند قرار خواهد گرفت .

و در حديث صحيح منقولست كه حضرت صادق (عليه السلام) در هر شب از براى فرزند خود و در هر روز براى پدر و مادر خود دو ركعت نماز  برپا مي داشتند و در ركعت اول سوره قدر و در ركعت دوم  سوره کوثر را مى خواندند.

و به سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است كه بسا باشد كه مرده در تنگى و شدتى بوده باشد و حق تعالى به او وسعت دهد و تنگى را از او بردارد، پس به او مى گويند كه اين خوشحالى كه به تو روى آورد به سبب نمازيست كه فلان برادر مؤ من براى تو خواند راوى پرسيد: دو مرده را در دو ركعت نماز شريك مى توانم كرد؟ فرمود: بلى .

و فرمود كه ميت به خاطر دعا و استغفارى كه براى او مى كنند شاد مى شود چنانچه زنده به خاطر هديه اى كه براى او مى برند شاد مى شود و فرمود: كه در قبر مرده ، نماز و روزه و حج و تصدق و ساير اعمال خير و دعا داخل مى شود، و ثواب آن اعمال براى كسى كه بپا داشته و براى مرده هر دو نوشته مى شود.

و در حديث ديگر فرمود: كه هر كه از مسلمانان براى مرده اي عمل صالح و کرداري نيک انجام دهد خدا ثواب او را چند برابر گرداند و مرده از آن عمل سود برد.

و در روايتى وارد شده است كه هر گاه شخصى به نيت مرده اي  تصدقى بكند حق تعالى جبرائيل را امر مى فرمايد كه با

هفتاد هزار ملك به نزد قبر او روند و هر يك طبقى از نعمتهاى الهيه در دست دارند و به او مى گويند: السلام عليك اى دوست خدا، اين هديه فلان مؤ من است براى تو پس قبر او روشن مى شود و حق تعالى هزار شهر در بهشت به او كرامت فرمايد و هزار حورى به او تزويج فرمايد و هزار حله و جامه زينتي  به او پوشاند و هزار حاجت او را روا كند.

مرحوم محدث قمي مى گويد: شايسته است كه چند حكايت سودمند از خوابهاى صادقانه در اينجا نقل كنم ، حكايت سودبخش از روياهاي صادقه و مبادا كه اعتنايى ننمايى به آنها و مبادا به آنها توجهى نكنى و خيال كنى كه آنها خوابى از خوابهاى پريشان يا افسانه اى است كه براى كودكان نقل مى كنند، بلكه خوب در آنها بنگر كه هوش از سر ربايد و خار از چشمان .

 

فسانه ها همه خواب آورد فسانه من            ز چشم ، خواب ربايد فسانه عجبى است 

 

حكايت

حاجي نوري در دارالسلام نقل فرموده كه برايم نقل كرد عالم جليل و سيد حسن حسينى اصفهانى كه : چون پدرم وفات كرد من در نجف اشرف مقيم و مشغول تحصيل بودم و كارهاى آن مرحوم به دست بعضى از برادران من بود، و من به تفصيل ، علم به آن نداشتم ، و چون هفتم ماه از وفات آن بزرگوار گذشت والده ام به رحمت الهى پيوست . جنازه آن مرحوم را به نجف آوردند و دفن كردند.

در يكى از روزها در خواب ديدم كه گويا در اطاق خود نشسته ام كه ناگاه مرحوم والدم وارد شد. من برخاستم و سلام كردم پس در صدر مجلس ‍ نشست و مرا نوازش كرد و در آن وقت بر من معلوم شد كه مرده است ؛ پس ‍ استدلال نموده و به او گفتم كه شما در اصفهان وفات كرديد چگونه شد كه شما را در اينجا مى بينم ؟ فرمود: بلى ، لكن بعد از وفات ، ما را در نجف منزل دادند مكان ما الآن در نجف است . گفتم : كه والده نزد شما است ؟ فرمود: نه . وحشت كردم از آنكه گفت نه . فرمود: او در نجف است لكن در مكان ديگر است ؛ آنوقت فهميدم كه پدرم عالم است و محل عالم بالاتر است از محل جاهل ؛ پس سؤ ال كردم از حال آن مرحوم ؛ فرمود: من در ضيق و تنگى بودم و الآن الحمد لله حالم خوب است ، و از آن شدت و تنگى گشايش و فرجى براى من حاصل شد.

من از روى تعجب گفتم كه آيا شما هم در ضيق و شدت واقع شديد؟ فرمود: بلى ؛ حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند، از من طلبى داشت ، از جهت طلب او حال من بد بود كه اصلاح شد پس تعجب من زياد شد و از خواب بيدار شدم با حال ترس و تعجب ، صورت خواب را براى برادرم كه وصى آن مرحوم بود نوشتم و از او درخواست نمودم كه براى من بنويسد كه آيا حاج رضاى مذكور از مرحوم والد طلب دارد يا نه ؟ برادرم براى من نوشت كه من در دفترى كه اسامى طلبكاران بود مراجعه كردم هر چه تفحص كردم اسم اين مرد در آنجا نبود. من دوباره نوشتم كه از خود آن شخص سؤ ال كند. برادرم بعد از آن براى من نوشت كه من از او سئوال كردم گفت : بلى من هيجده تومان از آن مرحوم طلبكارم و غير از خدا هيچكس بر آن آگاه نيست ، و بعد از فوت ايشان از شما پرسيدم كه اسم من در دفتر طلبكاران آن مرحوم هست ؟ شما گفتيد: نه . پس من با خود گفتم كه اگر ادعاى طلب خود كنم قدرت بر اثبات ندارم ؛ چون حجت و بينه نداشتم و اعتماد به آن مرحوم بود كه در دفتر خود ثبت مى كند. معلوم شد كه مسامحه نموده ؛ پس ‍ من از وصول طلب خود ماءيوس شدم و اظهار نكردم . پس من صورت خواب شما را براى او نقل كردم و خواستم كه وجه او را بدهم ، گفت : من ذمّه او را برى نمودم و طلب خود را بخشيدم .

 

 

برگرفته از منازل الاخره

بخش دين و انديشه تبيان - آقاميري

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت