علل نامه‏نگارى كوفيان به امام حسين‏ عليه ‏السلام

به گونه‏اى كه امام حسين(‏عليه‏السلام) در روز عاشورا در مقابل لشگر كوفه قرار گرفت و فرمود: اى قيس بن اشعث، و اى يزيد بن حارث!! آيا شماها نبوديد كه به من نوشتيد: ميوه‏ها رسيده و هنگام چيدن آنها شده و خرماها سبز گرديده و زمين پر از گياه شده است و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردم شناسي كوفه(4)

علل نامه‏نگارى كوفيان به امام حسين‏ عليه ‏السلام

ميزان جمعيت كوفه در واقعه عاشورا

تقسيم بندي شيعيان كوفه

علل بي وفايي مردم كوفه

 

نامه‏نگارى و دعوت كوفيان از امام حسين(‏عليه‏السلام) اولين بار در سال ‏49 يا سال 50 هجرى، يعنى پس از شهادت امام حسن(‏عليه‏السلام) و به وسيله «جعدة بن هبيرة بن ابى‏وهب‏» آغاز شد(1) كه پس از جواب امام حسين(‏عليه‏السلام) مبنى بر احترام گذاشتن آن حضرت‏ به عهدنامه‏اى كه با معاويه امضا شده است، متوقف ماند.

پس از مرگ معاويه در سال 60 هجرى و استنكاف امام حسين(عليه‏السلام) از بيعت ‏با يزيد و حركت از مدينه به مكه، اين نامه‏نگارى دوباره شروع شد و سپس شدت گرفت؛ به گونه‏اى كه تعداد نامه‏هاى رسيده به آن حضرت را تا 600 نامه در روز و تعداد كل نامه‏ها را 12 هزار نوشته‏اند(2) كه البته شايد تعبير 12 هزار نامه‏نگار درست‏تر به نظر رسد، زيرا در يك نامه ممكن بود اسامى بسيارى مندرج گردد، و امام حسين‏(عليه‏السلام) همه يا بعضى از اين نامه‏ها را در خورجينى قرار داده بود و در سفر به سمت كوفه آنها را همراه مى‏برد. (3)

به طور كلى مى‏توان علل زير را براى اين نامه‏نگارى‏ها ذكر نمود:

1- گروهى از نامه‏نگاران مانند سليمان بن صرد خزاعى، رفاعة بن شداد بجلى، مسيب بن نجبه و ... از شيعيان خاص حضرت على(‏عليه‏السلام) بوده و حكومت عدل على‏(عليه‏السلام) را درك كرده و طى بيست‏ سال تسلط بنى‏اميه از ظلم و جور آنها به ستوه آمده بودند و دنبال كوچكترين فرصت‏ براى برپايى قيام عليه بنى‏اميه بودند و شخصيت امام حسين(‏عليه‏السلام) و استنكاف آن حضرت‏(عليه‏السلام) از بيعت ‏با يزيد بهترين فرصت‏ براى آنها بود.

كوفه در زمان حكومت‏ حضرت على‏(عليه‏السلام) مهمترين شهر مملكت اسلامى به ‏شمار مى‏رفت، زيرا پايتخت رسمى مملكت‏ بود. در اين زمان عمده رقيب اين شهر، شام بود كه معاويه در آن حكم مى‏راند اما از آنجا كه حكومت او غيررسمى بود، كوفه در اين رقابت طرف پيروز بود.

2- كوفه در زمان حكومت‏ حضرت على‏(عليه‏السلام) مهمترين شهر مملكت اسلامى به ‏شمار مى‏رفت، زيرا پايتخت رسمى مملكت‏ بود. در اين زمان عمده رقيب اين شهر، شام بود كه معاويه در آن حكم مى‏راند اما از آنجا كه حكومت او غيررسمى بود، كوفه در اين رقابت طرف پيروز بود. بديهى است كه پايتخت اين شهر، علاوه بر اهميت‏ سياسى، فوايد اجتماعى و اقتصادى نيز براى اهالى آن در برداشت. اما پس از تسلط معاويه بر مقدرات مملكت اسلامى و به سبب خشم و نفرت او از كوفه، اين شهر به شهرى عادى تنزل پيدا كرد.

از اين‏رو با مرگ معاويه، مردم به ياد دوران خوش پايتختى اين شهر كه در آن زمان قدر آن را ندانسته بودند افتاده و به تلاش براى بازگرداندن عظمت از دست رفته پرداختند.

اين توجيه را مى‏توانيم براى بسيارى از نامه‏ها، نه همه آنها، بياوريم.

3- با شروع نامه‏نگارى، شور و هيجان زايدالوصفى در كوفه ايجاد شد و عده زيادى تحت تاثير همين حالت اقدام به نامه‏نگارى نمودند.

امام حسين(‏عليه‏السلام) در روز عاشورا در مقابل لشگر كوفه قرار گرفت و فرمود:

«اى شبث‏ بن ربعى، و اى حجار بن ابجر، و اى قيس بن اشعث، و اى يزيد بن حارث!! آيا شماها نبوديد كه به من نوشتيد: ميوه‏ها رسيده و هنگام چيدن آنها شده و خرماها سبز گرديده و زمين پر از گياه شده است و سپاهى آماده در انتظار توست! پس بشتاب؟!»

4- عده‏اى از سران و متنفذان قبايل مانند «شبث‏ بن ربعى‏»، «حجار بن ابجر»، «يزيد بن حارث‏»، و «قرة ‏بن قيس‏»، «عمرو بن حجاج زبيدى‏»، «محمد بن عمير بن عطارد»(4) كه چندان دلخوشى از خاندان اهل بيت عصمت نداشتند براى آن كه از قافله عقب نمانند و در حكومتى كه به وسيله امام حسين‏(عليه‏السلام) تشكيل مى‏شود، نفوذ و رياست ‏خود را حفظ كنند، عاطفى‏ترين نامه‏ها را به امام حسين‏(عليه‏السلام) نوشتند و آن حضرت را دعوت به كوفه نمودند، اما همين كه ورق برگشت، آنها در موقعيت‌هاى حساس سپاه عمر بن سعد قرار گرفتند، به گونه‏اى كه امام حسين(‏عليه‏السلام) در روز عاشورا در مقابل لشگر كوفه قرار گرفت و فرمود:

«يا شبث‏ بن ربعى و يا حجار بن ابجر و يا قيس بن الاشعث و يا يزيد بن الحارث الم تكتبوا الى ان قد اينعت الثمار و اخضر الجناب و طمت الجمام و انما تقدم على جند لك مجند فاقبل‏»(5)؛ اى شبث‏ بن ربعى، و اى حجار بن ابجر، و اى قيس بن اشعث، و اى يزيد بن حارث!! آيا شماها نبوديد كه به من نوشتيد: ميوه‏ها رسيده و هنگام چيدن آنها شده و خرماها سبز گرديده و زمين پر از گياه شده است و سپاهى آماده در انتظار توست! پس بشتاب؟!»

 

پي‌نوشت‌ها:

1- الاخبار الطوال، ص221.

2- بحارالانوار، ج44، ص 334.

3- تجارب الامم، ج2، ص59.

4- الاخبار الطوال، ص229.

5- تاريخ طبرى، ج4، ص323.

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت