انجمن هنری مردگان : مقبره الشعرا
انجمن هنري مردگان(3)
معرفي يک گورستان : مقبره الشعرا
از مقبره الشعرا يا آرامگاه شاعران در سرخاب تبريز تا قبل از قرن هشتم نامي برده نشده است . قديمي ترين کتبي که نام مقبره الشعراي تبريز را به صراحت نوشته است ، تاريخ گزيده و نزهه القلوب حمد الله مستوفي است که در سال هاي 730 و 740 هجري قمري تاليف شده است. بايد گفت که نام مقبره الشعرا سرخاب ظاهرا" پس از دفن شدن شاعران معروف قرن ششم مانند خاقاني و ظهير و شاعراني که بعد از آنها در آنجا دفن شده اند در کتب تاريخ و تذکره آمده و رفته رفته معروفيت يافته است.شهر تبريز پس از آنکه در قرن ششم مرکز حکومت اتابکان آذربايجان شد پناهگاه شاعراني که زندگي آرام و آسوده ايي را دور از جنگ و نزاع مي جستند گرديد ، خاقاني و ابوالعلا و فلکي از شروان و گنجه ، ظهير فاريابي و شاهپور نيشابوري از خراسان به تبريز آمدند و در اين شهر ساکن شدند و پس از مرگ ، يکايک آنان در حظيره مخصوصي دفن شدند که اين حظيره را در تاريخ و تذکره ها به عنوان مقبره الشعرا ياد کرده اند ، شاعران ديگري نيز از عهد ايلخانيان تا ايلکانيان و دوره آق قويونلو در تبريز بودند و يا از نقاط ديگر به تبريز آمده و در اين شهر در گذشته اند که غالبا در همين حظيره و در جوار خاقاني مدفون هستند.
مقبره الشعرا قبلا با نام هاي حظيره الشعرا ، حظيره القضاه ، قبرستان سرخاب معروف و مشهور بوده است اما متاسفانه گذشت روزگاران و مهم تر از آن حوادث طبيعي چون سيل و زلزله ، شکل ظاهري آن را از بين برده و آثاري از مقابر اين بزرگان بر جاي نمانده است. چنانچه طباطبايي صاحب کتاب اولاد اطهار که در سال 1294 هجري قمري تاليف شده ، نوشته است که به علت زلزله هاي بسيار مخصوصا زلزله سال 1193 و بعد از آن در سال 1194 آثاري از آن به جاي نمانده است. محقق بزرگوارجناب آقاي عزيز دولت آبادي در مقاله زلزله هاي تبريزدرباره مزارات مقبره الشعرا نوشته اند :
- " با کمال تاسف از مزارات شهرياران شعر و ادب فارسي مثل خاقاني شرواني ، اسدي طوسي ، ظهير فاريابي ، مجيرالدين بيلقاني ، حکيم قطران تبريزي ،شاهپور بن محمد اشهري سبزواري ، خواجه همام تبريزي و ..... کوچکترين نشانه و اثري نمي يابيد. "
بناي ياد بود
اهميت خاک سرخاب به جهت عارفان و شاعراني که در آن مدفون هستند و نام ظاهري مقبره الشعرا که اثري از وجود خارجي آن نبود ، جرقه ايي بود براي ساخت بناي ياد بوداين شاعران و عارفان سترگ ، لذا در شهريور ماه 1350 هجري شمسي آگهي دعوت به مسابقه طرح ياد بود مقبره الشعرابه روزنامه هاي کيهان و اطلاعات و مجله يغما فرستاده شد و پس از طي مراحل اداري بالاخره طرح پيشنهادي آقاي مهندس غلامرضا فرزانمهر انتخاب و عمليات عمراني آن آغاز گرديد. اکنون تحت لواي جمهوري اسلامي ايران و به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي اين مجموعه فرهنگي پذيراي ميهمانان و گردشگران از داخل و خارج کشور مي باشد
شاعران خفته در مقبره الشعرا تبريز:
اسدي طوسي :
ابو نصر علي بن احمد ، اسدي طوسي نخستين شاعر مدفون در مقبره الشعرا بوده که قصايد مناظره ، گرشاسب نامه ، و لغت فرس و همچنين کتاب نسخه الابنيه عن حقايق الادويه از آثار اوست ، اسدي در طوس متولد شده و در سال 425 هجري قمري در تبريز وفات يافته است .
معني طلبان باديه عمر بريدند تا تصفيه کردند حيات ابدي را
شکرانه اسباب حياتي که تو را هست يک فاتحه بفرست روان اسدي را
قطران تبريزي :
شاعر معروف قرن پنجم هجري قمري و دومين شاعري است که در سرخاب به خاک سپرده شده است ، کنيه او ابو منصور بوده و نخستين شاعر پارسي گوي آذربايجان محسوب مي شود ، صاحب مجمع الفصحا تاريخ وفات قطران را در سال 465 هجري قمري ذکر نموده است .
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبريز به ايمني و به مال و به نيکويي و جمال
ز ناز و نوش همه خلق بود نوشانوش ز خلق و مال همه شهر بود مالامال
در او به کام دل خويش هر کسي مشغول امير و بنده و سالار و فاضل و مفضال
يکي به خدمت ايزد يکي به خدمت خلق يکي به جستن نام و يکي به جستن مال
مجير الدين بيلقاني:
ابوالمکارم مجير الدين بيلقاني از شعراي قرن ششم هجري قمري و شاگرد خاقاني بوده است زادگاه او بيلقان از توابع شيروان مي باشد مجير در غزل سرايي روان گوي و لطيف طبع است تاريخ وفات او سال 586 هجري قمري و محل دفن او مقبره الشعرا مي باشد.
قاهر کامران تويي ، وز قبل ثناي تو خطه نظم و نثر را هست مجير قهرمان
همت کس به گرد او در نرسد به شاعري بر سر قبه فلک کس نرود به نردبان
ژاژ به نظم کرده را همبر سحر او منه لاشه سالخورده را هم تک رخش او مران
خاقاني شرواني:
بزرگترين شاعر قرن ششم و از مشهور ترين شاعراني که در مقبره الشعرا دفن شده اند ، افضل الدين بديل بن نجار خاقاني شرواني مي باشد محل تولد او شروان يا شيروان و تاريخ ولادتش را در سال 520 هجري قمري ذکر کرده اند ، خاقاني زندگي پر نشيب و فرازي داشته و در سال 595 هجري قمري در تبريزوفات يافته است . از آثار اين شاعر بزرگ مي توان به ديوان اشعار ، مثنوي تحفه العراقين ، منشات خاقاني و مثنوي کوتاه ختم الغرايب اشاره کرد. اي شعر را در سوگ همسرش گفته است:
بس وفا پرورد ياري داشتم بس به راحت روزگاري داشتم
آن نه يار آن يادگار عمر بود بس به آيين يادگاري داشتم
ظهير الدين فاريابي :
پس از خاقاني مشهور ترين شاعري که در مقبره الشعرا دفن شده ، ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابي متخلص به ظهير بوده و در حدود سال 552 هجري قمري در فارياب بلخ تولد يافته است ، ظهير الدين بر خلاف خاقاني که بلند همت و داراي مناعت طبع بود و مداحي مي کرد، در فقر و تنگدستي به سر مي برد . وي در اواخر عمر منزوي و در سال 598 هجري قمري وفات کرد .
کمينه پايه من شاعري است ، خود بنگر که تا چه پايه کشيدم ز دست او بيداد
ز شعر ، جنس غزل بهتر است و آنهم نيست بضاعتي که توان ساختن بر آن بنياد
ذوالفقار شرواني :
سيد قوام الدين حسين بن صدر الدين علي شرواني متخلص به ذوالفقار که لقب ملک الشعرا نيز داشته از شعراي قرن هفتم هجري بوده و او را واضع شعر مصنوعي مي دانند سال وفات وي را 689 هجري قمري نوشته اند.
بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان
و
چمن شد از گل صد برگ تازه دلبر وار بهار يافت بهاري ز باد در گلزار
خواجه همام تبريزي :
خواجه همام الدين محمد بن علا الدين فريدون تبريزي از شعراي بزرگ قرن هفتم بوده که همام تخلص مي کرد در زمان خود ارادتمند اشعار سعدي بوده است تاريخ تولد او 636 هجري قمري و تاريخ وفاتش بدون شک در سال 714 هجري قمري و محل دفن وي مقبره الشعرا تبريز است. از آثار او به جز ديوان شعر مي توان به اثر المجموعه الرشيديه اشاره کرد.
اي عرصه تبريز زيانت مرساد آسيب زمان به مردمانت مرساد
تو همچو تني و جان و دل هر دو امام دردي به دل و غمي به جانت مرساد
لساني شيرازي :
مولانا وجيه الدين عبدالله لساني شيرازي در شيراز متولد شده و در بغداد و دارالسلطنه تبريز مي زيسته و بدين جهت به قول صاحب آتشکده ، جمعي وي را تبريزي مي دانند تاريخ وفات او سال 940 يا 941 هجري قمري مي باشد .
گر بند لساني گسلد از بندش ور خاک شود وجود حاجتمندش
بالله که ز مشرق دلش سر نزند جز مهر علي و يازده فرزندش
شکيبي تبريزي :
مقصود علي شکيبي تبريزي از شعراي قرن دهم است صاحب خلاصه الاشعار او را شاعري لطيف طبع و مردي پاک نهاد ذکر کرده که در شاعري به مرتبه عالي دست يافته است . شکيبي در سال 971 هجري قمري در تبريز در گذشته و در مقبره الشعراي تبريز دفن شده است.
چو حالم را نمي داني دلم شاد است پنداري همه کس چون تو از بند غم آزاد است پنداري
شکيبي چند در بزم غم افغان ميکني هر شب سرود بزم عاشق آه و فرياد است پنداري
سيد محمد حسين بهجت تبريزي" شهريار ":
فرزندآقا سيد اسماعيل موسوي معروف به حاج مير آقا خشکنابي در سال 1325 هجري قمري (شهريور ماه 1286 هجري شمسي ) چشم به جهان گشود. در سال 1328 هجري قمري که تبريز آبستن حوادث خونين وقايع مشروطيت بود ، پدرش اورا به روستاي قيش قورشاق وخشکناب منتقل نمود دوره کودکي استاد در آغوش طبيعت وروستا سپري شد که منظومه حيدر بابا مولود آن خاطرات است در سال 1331 هجري قمري پدرش اورا جهت ادامه تحصيل به تبريز باز گرداند و اودر نزد پدر شروع به فراگيري مقدمات ادبيات عرب نمود ودر سال 1332 هجري قمري جهت تحصيل اصول جديد به مدرسه متحده وارد شد . در همين سال اولين شعر رسمي خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم ديني نيز پرداخت. وي از فراگيري خوشنويسي نيز دريغ نمي کرد که بعد ها کتابت قرآن ثمره همين تجربه مي باشد . در سيزده سالگي اشعار شهريار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ مي رسيد . در بهمن ماه 1299 شمسي براي اولين بار به تهران مسافرت کرد و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون مشغول تحصيل شد ، شهريار در تهران تخلص بهجت را نپسنديده و تخلص شهريار را پس از دو رکعت نماز و تفعل از حافظ انتخاب کرد .
غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم روم به شهر خود و شهريار خود باشم
از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شد و نواختن سه تار ومشق رديف هاي سازي موسيقي ايراني را از او فرا گرفت . او همزمان با تحصيل در دار الفنون به ادامه تحصيلات علوم ديني پرداخت ، در مسجد سپهسالار در حوزه درس شهيد سيد حسن مدرس شرکت مي کرد. در سال 1303 وارد مدرسه طب شد و همين زمان آغاز زندگي شور انگيز و پر فراز ونشيب او ست در سال 1313 و زماني که شهريار در خراسان بود پدرش به ديدار حق شتافت او سپس در سال1314 به تهران بازگشت واز اين پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر رفت، شهريار شعر فارسي وآذري را با مهارت تمام مي سرود ودر سال هاي 1330 تا 1329 اثر جاودانه خود حيدر بابايه سلام را خلق و براي هميشه به يادگار گزارد.
در تير ماه 1331 مادرش دار فاني را وداع گفت ، در مرداد ماه 1332 به تبريز آمده وبا يکي از منسوبين خود بنام خانم عزيزه عميد خالقي ازدواج کرد که حاصل اين ازدواج سه فرزند بنامهاي شهرزاد ومريم وهادي بود در حدود سال هاي 1346 شروع به نوشتن قرآن بخط زيباي نسخ نمود که يک ثلث آنرا به اتمام رساند وديوان اشعار فارسي استاد نيز چندين بار چاپ وبلافاصله ناياب شد. در مدت اقامت در تبريز موفق به خلق اثر ارزنده سهنديه در رومانتيک ترکي گرديد، در سال 1350 مجددأ به تهران مسافرت نمود وتجليل هاي متعددي از شهريار بعمل آمد. ولي در سال 1354 داغ ديگري از فوت همسر به دلش نشست ، در سال 1357 شهريار با حرکت توفنده انقلاب اسلامي همصدا شد وبا اعتقاد راسخ وقلبي مالامال از عشق به امام خميني (ره) دهه آخر عمر خود را سپري کرد، در ارديبهشت ماه سال 1363 تجليل با شکوهي از استاد در تبريز بعمل آمد. استاد شهريار به لحاظ اشتهاردر سرودن اشعار کم نظير در مدح امير مومنان و ائمه اطهار عليه السلام به شاعر اهل بيت (ع)شهرت يافت اوپس از يک دوره بيماري در 27 شهريور ماه 1367 دار فاني را وادع ودر مقبرةالشعرا به خاک سپرده شد.
بکس نه جرات چونين عظيم ميهماني است که ميزبان شما ما نه بلکه خاقاني است
به ابر تيره نبيند که آفتاب اينجاست ظهير خفته در اينجا وفارياب اينجاست
بسان عسجدي اينجاست مست خواب برون چهل دفينه در اين خاکها بود مدفون
پس از طواف مزارت چلتن شيراز دمي به چلتن تبريز پير خود پرداز
سايت اداره فرهنگ و ارشاد آذربايجان شرقي