تاريخچه مقام ابراهيم (عليه السلام)
تاريخچه مقام ابراهيم (عليه السلام)
مقام ابراهيم يكى از «آيات بينات» الهى است و نماز طواف نزد مقام، داراى فلسفه عميق اعتقادى، اجتماعى و تاريخى است و به همين دليل در فقه اسلامى به ويژه فقه اماميه، نماز طواف در حج و عمره جز پشت مقام ابراهيم يا نزديك آن پذيرفته نيست؛ چنانكه آيه كريمه: وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّىً...(1) بيانگر است و روايات نيز به تبيين و تشريح آن پرداخته و فقهاى عظام بدان فتوا دادهاند. در اين نوشتار نگرشى گذرا داريم به پيشينه اين سنگ تاريخى و فلسفه نمازِ طواف در جوار مقام و پارهاى احكام و ديدگاههاى فقهى آن.
مقام و ريشه تاريخى آن
مقام (به فتح ميم) در لغت به معناى محل قيام و جاىِ ايستادن است و در اينجا مقصود همان سنگى است كه ابراهيم خليل (عليهالسلام) هنگام بناى كعبه بر آن ايستاد و با دستيارى اسماعيل (عليهالسلام) عَلَم كعبه را برافراشتند و به روايتى، سنگى كه حضرت ابراهيم پس از بناى كعبه بر آن ايستاد و آهنگ حج داد و مردم را فراخواند تا به طواف بيت عتيق بيايند و هنگام ايستادن اثر پاى او بر آن سنگ نقش بست.
آثار و اسناد تاريخى نشان مىدهد كه مقام ابراهيم در تاريخ پيشينهاى گسستناپذير دارد. جناب ابوطالب عموى گرامى پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) در شعرى به اين موضوع اشاره كرده و مىگويد:
و موطىءُ ابراهيم في الصخر رطبة على قدميه حافياً غير ناعل
«اثر پاى ابراهيم در اين سنگ پابرجاست آنگاه كه با پاهاى برهنه و بدون كفش بر آن ايستاد.»
از برخى روايات استفاده مىشود كه مقام ابراهيم (عليهالسلام) از سنگهاى بهشتى است؛ مانند «حجرالأسود» و «حَجَر بنىاسرائيل» و در برخى روايات آمده است كه چون آدم (عليهالسلام) به بناى كعبه مأمور شد، كوه ابوقبيس صدا زد: «اى آدم، امانتى نزد من است، يكى حجرالأسود و ديگرى مقام ابراهيم و آدم آن دو را گرفت و در موضع خود در ديوار كعبه نهاد.»
مشخصات مقام
مقام ابراهيم، آنگونه كه توصيف كردهاند، سنگى است از نوع مرمر، به رنگ سفيد مايل به زردى و سرخى، به شكل مكعب، با مساحت حدود يك ذراع در يك ذراع (حدود 40 × 40 سانتىمتر و يا 36 × 36 سانتىمتر) با ارتفاع بيست سانتىمتر كه با پوشش از ورق طلاى خالص اطراف آن بسته شده و جاى دو پا در وسط آن ديده مىشود كه بر اثر تماس دست زائران، اثر دقيق پاها و انگشتان آن مشخص نيست و تنها دو حفره بر جاى مانده است.
اين سنگ بر پايهاى از سنگ مرمر با قطر 36 سانتىمتر قرار گرفته و با اتصالاتى از طلا بدان مهار گرديده است. مقام در داخل مقصورهاى از شيشه، از نوع كريستال قرار گرفته و بالاى آن قبهاى كوچك است و هلالى بر فراز آن نصب گرديده است. ارتفاع اين بنا از كف زمين به سه متر بالغ مىگردد. مقام در ضلع شرقى كعبه، تقريباً مقابل درِ كعبه مستقر است و كسى كه رو به مقام بايستد كعبه و درِ خانه را پيش روى دارد. مقام ابراهيم عليهالسلام مورد توجه و احترام عمومى زائران از هر فرقه و مذهب مىباشد. هر چند در مورد نماز پشت مقام اختلاف نظريههاى فقهى وجود دارد.
پيشينه مقام ابراهيم (عليه السلام)
هر يك از مشاعر و مناسك حج را پيشينهاى است كه نشان مىدهد رمز و راز اين مشاعر و مناسك، فراتر از آن چيزى است كه در بدو امر جلب نظر مىكند؛ از اينرو خداوند حج را مشتمل بر «آيات بينات» خوانده است: فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ...(2) از جمله اين آيات روشن و روشنگر، مقام ابراهيم است كه تخصيص به ذكر داده شده. مقام هر چند به ظاهر بيش از قطعه سنگى نيست كه اثر پاى انسانى بر آن نقش بسته است، اما از نظر تاريخى اين سنگ ويژگى خاص دارد و از آن مهمتر بُعد معنوى آن است كه با اين آيات نمادين تبيين مىگردد.
نقطه آغازينِ مقام، چنانكه در روايتى از امام صادق عليهالسلام نقل شده، بدينگونه است: «هنگامى كه خداوند به ابراهيم وحى كرد اعلام حج كند، سنگى را كه جاى پاى ابراهيم بر آن است، گرفت و در كنار خانه كعبه، درست مقابل موضع كنونى مقام نهاد و بر آن ايستاد و با صداى بلند فرمان الهى را اعلام نمود و همين كه ابراهيم لب به سخن گشود، آن سنگ تحمل وى را نداشت و دو پاى او در آن فرو رفت. سپس ابراهيم پاى خود را به سختى از آن سنگ بيرون كشيد. با مرور زمان، وقتى ازدحام مردم موجب مشقت و زحمت زائران بيت شد، آن سنگ را از جاى پيشين به محل كنونى (با فاصله 26 ذراع و نيم، تقريباً سيزده متر، از خانه كعبه) منتقل كردند تا مطاف براى زائران خلوت شود و بدينگونه بود تا خداوند حضرت محمد (صلىاللهعليهوآله) را به رسالت برانگيخت و آن حضرت مقام را به همان محلى برگرداند كه ابراهيم نهاده بود و بدينگونه بود تا پيامبر رحلت نمود و در زمان ابوبكر و اوايل خلافت عمر نيز بدين منوال بود تا اين كه عمر دستور داد به جهت ازدحام زائران مقام به جاى قبلى برگردانده شود... .»(3)
از برخى روايات استفاده مىشود كه مقام ابراهيم (عليهالسلام) از سنگهاى بهشتى است؛ مانند «حجرالأسود» و «حَجَر بنىاسرائيل»(4) و در برخى روايات آمده است كه چون آدم (عليهالسلام) به بناى كعبه مأمور شد، كوه ابوقبيس صدا زد: «اى آدم، امانتى نزد من است، يكى حجرالأسود و ديگرى مقام ابراهيم و آدم آن دو را گرفت و در موضع خود در ديوار كعبه نهاد.»(5)
پينوشتها:
1. بقره: 125 .
2. آلعمران: 97 .
3. عللالشرايع، ص423 .
4 . تفسير عياشى، به نقل از مقاله ميقات عربى، شماره 9، ص192 .
5 . ميقات عربى، همان، از قصصالأنبياى قطب راوندى.
فراوري توسط مهري هدهدي