دفاع همیشه مقدس
دفاع هميشه مقدس
اسم اين هفته را گذشتهايم هفته «دفاع مقدس». يعني 8 سال دشمن حمله کرد و ما دفاع کرديم، کاري که هشتهزار سال است انجام دادهايم. ما هيچوقت ملت متجاوزي نبوده و نيستيم. ولي اگر کسي خيال بدي داشته باشد، او را سر جايش مينشانيم و از خودمان دفاع ميکنيم. دفاع، هميشه براي ما مقدس است و جان دادن در راه وطن، افتخار هرايراني. در اين مقاله، به دفاع جانانهمان در 8 سال جنگ با عراق پرداختهايم.
ايران، ضعيف است
588 روز از پيروزي انقلاب ميگذرد. در اين مدت، اتفاقات زيادي در زمينه نظامي افتاده است. ترکيب ارتش عوض شده، تعدادي از فرماندهان از کشور فرار کردهاند، چند تايي هم به جرم ايستادن رودرروي مردم و گشتن آنها اعدام شدهاند و قبض موتشان را تحويل نگهبان جهنم دادهاند. عدهاي که بعدها معلوم ميشود کرم خيانت داشتهاند، فرياد ميزنند: «ارتش را منحلّ کنيد.» اما امام خميني دستور ميدهند نظاميان به پادگانها بر گردند با اين دستور، فرياد فوقالذکر هم خفه ميشود.
قراردادهاي خريد اسحلههاي جورواجور که رژيم قبلي با پول نفت ملت بسته بود. لغو ميشود و مدت خدمت سربازي، از 24ماه به 12ماه کاهش مييابد تا معلوم شود جمهورياسلامي نميخواهد مثل رژيم شاهنشاهي، لولوي سرخرمن خاورميانه باشد و همسايهها را بترساند.
مدتي بعد با شورشهايي که در گنبد، خوزستان و کردستان اتفاق ميافتد، مدت خدمت سربازي به 18 ماه افزايش مييابد وضعيت انقلابي کشور و تحريمهاي اقتصادي و تسليحاتي باعث ميشود تا روند بازسازي ارتش جمهورياسلامي ايران به کندي جلو برود.
در پانصد و هشتاد و هشتمين روز بعد از پيروزي انقلاب (31 شهريور 59) ارتش ايران 224500 نفر نيرو دارد (120هزار نفر نيرويزميني، 20هزار نفر نيروي دريايي، 60هزار نفر نيروي هوايي و 24500 نفر ژاندارمري) تجهيزات عمده آن هم 1985 تانک،447 هواپيما و 84 هلي کوپتر است.
به غيراز ارتش، نيروي نظامي انقلابي جديدي وجود دارد: سپاه پاسداران انقلاباسلامي که با هدف مبارزه با عناصر ضد انقلاب و حفظ دستاوردهاي انقلاب شکل گرفته و مجموع نيروهايش به 30هزار نفر هم نميرسد تازه، کار آنها بيشتر از آن که سازماني باشد، بهصورت مردمي و هيأتي است.
با يک حساب سرانگشتي، کل نيروي دفاعي ايران در روز آغاز جنگ، به 254500نفر هم نميرسد اگر قرار باشد تمام اين نيروها روي خط مرزي1591 کيلومتري ايران و عراق بايستند و دفاع کنند. به هر کيلومتر،160نفر هم نميرسد بنابراين، عراق از خدا چه ميخواهد؟ ايراني به ظاهر ضعيف، که بشود به آن حمله کرد.
فتح ايران در يک هفته
صدام يک سال قبل از آغاز جنگ، رئيسجمهور عراق شده و چنان سر بقيه را زير گل کرده که کسي جرأت ندارد بودن اجازه او، نطق بکشد. يک ميليارد و دوييست ميليارد دلار پول بيزبان را خرج تسليحات نظامي ميکند. 2850 تانک، 133هلي کوپتر و 339 هواپيما ميخرد و سه تا سپاه درست ميکند.
«ارتش ايران که زهوارش در رفته. سازمان مجاهدين خلق (منافقين) با ترکاندن و ترور، مردم را عاصي کردهاند. بين رئيسجمهور بنيصدر و طرفدارهاي امام، درگيري سياسي وجود دارد خلاصه جمهوري اسلامي ايران به هم ريخته و با يک تلنگر از هم ميباشد» صدام با يک همچنين تفکري، 31 شهريور، اولين گلوله را به سمت ايران شليک ميکند. 19شهر ايران، هدف حمله قرار ميگيرند و سه سپاه عراق از جنوب، مرکز و شمال، از مرز رد ميشوند. ايده جنگ، جنگ سريع و برقآسا است؛ يک هفته، فوقش 10روز طول ميکشد.
ما اينايم
جنگي که قرار بود يک هفتهاي تمام شود، حدود 8 سال طول ميکشد. همان اول کاري، عراقها دستشان ميآيد با ايراني طرفاند نه با ببوگلايي ترسو! دو تا لشگر عراق، 34 روز ميزنند و هزار بدبختي ميکشند تا خرمشهر را از دست جهان آرا و يک مشت جوان بسيجي بيرون بياورند. تازه بعدش پشت دروازه آبادان به زمين گرم ميخورند.
طبق روال هميشگي، تهاجم بيروني، باعث اتحاد ايرانيها ميشود. ارتش، سريع سازماندهي ميشود. سپاه داراي تشکيلات جداگانه شده و سه نيروي هوايي، دريايي و زميني تشکيل ميدهد و حتي براي مدتي داراي وزارتخانه ميشود. نيروهاي مردمي در پايگاههاي بسيج مساجد، تقسيم ميشوند. دارودسته بنيصدر که با شعار «زمين ميدهيم، زمان ميگيريم» زمين و زمان را تلف کرده بودند، به خارج فرار ميکنند و همه عناصر گوش به فرمان امام، شروع به بازپسگيري زمين از دست رفته ميکنند.
در عمليات ثامنالائمه، آبادان از محاصره بيرون ميآيد. عمليات بيتالمقدس، سيلي محکمي به دهان بعثيها ميزند، چون بيش از 30درصد ارتش عراق نابود ميشود و 5038 کيلومترمربع از خوزستان آزاد ميگردد. در اين عمليات، نيروهاي ايراني، خرمشهر را دور ميزنند و از غرب، يعني مرز عراق وارد شهر ميشوند. عمليات فتح المبين که شاهکاري با پشتوانه تاريخ هزاران ساله ايراني است، به پيروزي ميرسد.
چند مقني که اکثرشان اهل يزد هستند و سابقه حفر قنات را دارند، چند صدمتر زمين را ميکنند و پشت سرعراقيها بيرون ميآيند. اين طوري، عراقيها به محاصره ميافتند.
عمليات کربلاي 5، فشردهترين عمليات جنگي قرن بيستم لقب ميگيرد. در منطقه شلمچه 200 گردان پياده ايران، پدر 332 گردان عراق را در ميآورند.
فتح فاو توسط ايرانيها، صدام را ديوانه ميکند. ايرانيها در فصل بارندگي روي اروندرود پل معلق ميزنند، فاو را تصرف ميکنند و به مرز کويت ميرسند. علميات والفجر8،آنچنان سريع ولي با تفکر انجام شد که همين الان در دانشگاههاي جهان تدريس ميشود، به غيراز کارهاي عجيب و غريب نيروهاي زمنيي ارتش و سپاه، نيروي هوايي هم هيچ جاي امني براي عراق نميگذارد .نيروي دريايي هم خليج فارس را براي آنها ناامن ميکند.
صدام در سال آخر جنگ، 50ميليارد دلار خرج ارتش عراق ميکند: 6230 تانک و نفربر، 610 هواپيما، 325هلي کوپتر و يک ميليون سرباز به علاوه مقدار زيادي گاز شيميايي، اما دفاع ايرانيها، عراق را وادار به قبول آتشبس ميکند. صدام که از سرسختي ايرانيها قات زده، به کويت حمله ميکند و در 6 ساعت، آن جا را ميگيرد!
دفاع، ادامه دارد
حالا، 20 سال از پايان جنگ ميگذرد. ما مثل هميشه روي پاي خودمان ايستادهايم. براي دفاع از خودمان و افزايش قدرت بازدارندگي- يعني کسي به فکرش هم خطور نکند که به ما حمله کنند- تجهيزات دفاعي ساختهايم که جهان را تحت تأثير خودشان قرار دادهاند.
احساس ناظم بکايي – مهدي پورصفا