دلت پاک باشه !
دلت پاک باشه!
کلام امير کلام(1)
قال علي عليه السلام:
«اَلايمان مَعْرِفَة بِالقَلْب وَ اِقْرارٌ باللِّسان وَعَمَل بِالاَرْكان»
ايمان حقيقي و راستين، عبارت است از:
1) شناخت و معرفت قلبي، 2) اظهار و اقرار زباني، 3) عمل و رفتار جسمي.
* * * * *
آيا از خود پرسيده ايد كه ايمان چيست؟ يا از ديگري، پاسخ چنين پرسشي را خواسته ايد؟
كساني هستند كه گمان مي كنند «ايمان»، صرفاً همان باور و قبول دروني و قلبي است و اگر كسي ايمان خود را اظهار و ابراز نكند يا نسبت به رفتار و عملي كه اسلام دستور داده است، بي تفاوت و بي اعتنا باشد، باز هم ايمان او، ايمان قابل قبولي است. برخي افراد پا را از اين فراتر نهاده، بر اين تصورِ باطل اند كه اظهار و ابراز ايمان «تظاهر» است و مي پندارند كه اساساً بايد ايمان را «پنهان» داشت تا «ريا» نشود! بعضي نيز «عمل» را بي بها مي دانند و شعارشان اين است كه «قلب بايد پاك باشد»! حرف درستي كه از آن نابجا بهره برداري مي شود!
خوب است از پيشواي مومنان و پيشتاز راه ايمان، امام علي بن ابيطالب عليه السلام، پاسخ اين پرسش را طلب كنيم و از محضر آن حضرت سوال كنيم كه ايمان چيست؟
امام علي عليه السلام پاسخ مي دهند كه: ايمان راستين و سعادت بخش، بر سه پايه وستون استوار است و مركب از سه بخش مي باشد:
1) مَعْرِفَة بِالقَلْب:
شناخت و آگاهي، امّا نه شناخت ذهني صِرف، بلكه شناخت قلبي و دروني. همان كه باور و عقيده را تشكيل مي دهد. معرفت به حقيقت هستي و هستي بخش جهان، و نيز معرفت به منتهي و هدف هستي انسان كه همان رجوع به سوي خدا و زندگي ابدي است، و نيز معرفت به راهي كه مي توان به آن سعادت و حيات جاودان دست يافت و معرفت به راهنمايان و رهروان و رهبران اين مسير. معرفتي قلبي، عميق، ريشه دار و دروني. اين معرفت، مبنا و زير ساخت ايمان راستين است. ايمان بدون معرفت، ايمان نيست، بلكه ادّعاي بي محتوي و قالب بي روحي است كه هرگز انسان را به سرچشمه حيات و هدايت نمي رساند.
اين معرفت، از راه تلاش و كوشش علمي و عملي بدست مي آيد و تقويت مي شود. با مطالعه و تحقيق، پرسش و پژوهش و مجاهدت و تلاش علمي، بايد به زمينه هاي دسترسي به اين معرفت دست يافت، اما اين تلاش علمي مقدمه است، و ارتباط معنوي و قلبي كه انسان با خدا پيدا مي كند، ارادت و محبت ورزي به اولياء الهي، عبادت و توسل و ذكر و دعا، اين معرفت را طراوت و تاثير مي بخشد، و نهايتاً تقواي الهي و عمل به دستورات اسلام، و التزام عملي به مقتضاي ايمان، ريشه داري و تعميق معرفت قلبي را در پي خواهد داشت.
آري، معرفت راستين و عميق نوري است كه خداوند در دل بنده اش مي تاباند، اما آنچه مهم است، اين است كه بخواهيم به اين نور دست يابيم و در حدّ توان براي رسيدن بدان تلاش هم داشته باشيم.
2) وَاِقْرارٌ بِاللِّسان:
اظهار و اقرار به ايمان به وسيله زبان، نيز بخشي از ايمان حقيقي است. مومنان هرگز ايمان خود را در شرايط عادي پنهان نمي كنند، زيرا ايمان، نوري است كه آنگاه كه بر زبان جاري مي شود محيط پيرامون را نوراني مي كند و براي خودِ شخص مومن، چنين محيط نوراني، پيمودن مسير هدايت و ايمان را آسان و فراهم مي سازد. اين اقرار، نه تنها در گفتن و تكرار كلمات طيبه «اشهد ان لا اله الا الله وَحْدَه لا شريك له» «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله» تجلي مي كند، بلكه در عبادت زباني، ذكرِ خدا، يادآوري عَلَم ها و علامت هاي هدايت الهي، و دعوت ديگران به خير و سعادت و هدايت نيز ظهور و بروز مي يابد.
آري! در برخي شرايط اظهار و ابراز ايمان با زبان، بزرگترين مجاهدت و موثرترين عملي است كه يك مومن واقعي مي تواند انجام دهد. هرگز اينگونه نيست كه اظهار ايمان، تظاهر و ريا باشد، البته اين اظهار و اقرار، به عنوان يك عمل الهي و براي تقرب به خدا بايد انجام شود.
3) وَعَمل بِالاَرْكان:
عمل و رفتار با جوارح و اعضاي بدن، سومين بخش از ايمان است كه بدون آن، ايمان كامل و حقيقي، تحقق نمي يابد. عمل صالح ِخالص و در راه رضاي خدا، لازمه تفكيك ناپذير ايمان است. البته اگر معرفت ِقلبي و باور حقيقي در كسي بوجود آيد، عمل و رفتارِ وي خود به خود تحت تاثير آن قرار مي گيرد و از «قلب پاك و مومن» جز عمل شايسته و رفتار مومنانه سر نمي زند. اين يك اشتباه بزرگ و مغالطه فاحش است كه كسي به بهانه قلب پاكي كه ادعا مي كند، از انجام اعمال شايسته خود را محروم بدارد و رفتار او ادعايش را تاييد ننمايد. چگونه ممكن است كسي معرفت قلبي به خدا و آخرت و رسول و ائمه عليه السلام داشته باشد، امّا نسبت به نماز و انفاق و خدمت به خلق و تبليغ و ترويج دين خدا و... اهتمامي نداشته باشد؟ چگونه پذيرفتني است كه كسي به بهشت و دوزخ الهي باور عميق داشته باشد و از او ظلم و دروغ و عهدشكني و خيانت و... سر بزند؟ چگونه مي توان باور كرد كه كسي به خاندان پيامبر اكرم صل الله عليه و آله به راستي باور داشته باشد، لكن رفتار و عمل خود را در مسيرِ ارشادات و دستورات آن بزرگواران تنظيم نكند؟!
در آيات فراواني از قرآن كريم، ايمان و عمل صالح توام با يكديگر به عنوان تنها عامل نجات بخش و حيات آفرين، معرفي شده اند، و «اقرار به لسان» هم در حقيقت عملي است كه برعهده زبان نهاده شده است.
معرفت قلبي، اقرار و اظهار زباني و عمل و رفتار شايسته سه بخش اصلي و تفكيكناپذير «ايمان حقيقي» هستند.
ادامه دارد ...
* * * * *
منبع:
ذوعلم، علي، کتاب چهل گام، با اندکي تصرف