یاخته بنیادین جامعه
یاخته بنیادین جامعه
خانواده یك نهاد اجتماعی است زیرا قوانین، حقوق و وظایفی بر آن مترتب است و می توان خانواده را سلول واحدی دانست كه تمام ویژگی های فرهنگی جامعه را باز می تاباند. خانواده مانند هر نهاد اجتماعی دیگری تاریخی در قفا دارد كه سیر تحول ، گونه گونی و پیشرفت آن را میتوان در خلال آن بررسی كرد. بسیاری بر این تصورند كه شكل حاضر خانواده كه از آن بعنوان خانواده "پدرسالار" یاد می شود شكل ثابت آن در طول تاریخ است، چرا كه در كتاب های تاریخی بر جای مانده از دوران باستان همواره در بررسی خانواده به این شكل اشاره شده است. ولی باید گفت كه تاریخ خانواده( رشته ایی كه از دهه 60 قرن 19) رواج یافته است خانواده "پدرسالار" را آخرین و مدرن ترین شكل آن می دانند كه در طول قرن های متمادی از اشكال و گونه های دیگر تحول یافته است. "تا اوایل دهه 60(1861 م) چیزی به اسم تاریخ خانواده وجود نداشت... شكل پدرسالاری خانواده به طور ضمنی به صورت قدیمی ترین نوع خانواده پذیرفته شده بود... و گویی در حقیقت خانواده ابداً مشمول تكامل تاریخی نشده است. حداكثر چیزی كه پذیرفته شده بود این بود كه ممكن است یك دوران روابط جنسی مختلط در زمان های اولیه وجود داشته بوده باشد. البته باید گفت كه علاوه بر تك همسری، چند همسری شرقی و چند شویی هندی و تبتی شناخته شده بود."
هم اكنون در بسیاری از جوامع نهاد خانواده به صورت یك مرد و یك زن و یك یا چند فرزند است. البته در بعضی از جوامع اسلامی ، متمولین و برخی متشرعین بر شریعت اسلام كه تعدد زوجات را جایز دانسته عمل می كنند ، ولی این شكل از خانواده جز اینكه گسترده تر می شود تغییر دیگری نمی یابد.
بر اساس تحقیقاتی كه بر روی جوامع بسیار سنتی مانند بومیان استرالیا، سرخپوستان امریكا، بومیان تبت و هند انجام گرفته است، خانواده هنگامیكه بشر در قدیمی ترین ایام ، آنگاه كه در طفولیت تاریخ خود قرار داشته ، از گیاهان و ریشه های جنگلی و گاه صید ماهی تغذیه می كرده است( كه اصطلاحاً این مرحله را توحش می نامند) به صورت یك اختلاط جنسی بوده است و چنین خانواده ای سبب می شد كه ابویت به كلی غیرقطعی باشد بنایراین اصل و نسب از طریق زن- بنابر حق مادری – قابل تشخیص باشد . در نتیجه تنها زن ها كه به مثابه مادر به طور قطعی مشخص بودند، از توجه و احترام زیادی برخودار می شدند... كه تا حد حكومت مطلق زنان( زن سالاری ) گسترش یافت ؛ بر اساس مطالعه جوامع بدوی سیرتحول خانواده را به چهاردوره میتوان تقسیم كرد:
1- خانواده "همخون"
" این مرحله اولین مرحله خانواده است و در محدوده خانواده همگی شوهران و زنان یكدیگر هستند. در این نوع خانواده زنان ( دارای ) چند شوهر و مردان چند همسر هستند و به همین دلیل فرزندان به صورت مشترك، به همه تعلق دارند. این نوع خانواده كه به خانواده گروهی نیز مرسوم است در طول همان دوره توحش نیز دستخوش تغییرات و تحولاتی می شود. در ابتدا و در طبقه زیرین توحش، در یك خانواه یك زن همسر تمام مردان خانواده و یك مرد شوهر تمام زنان خانواده است بدون هیچ محدودیتی." در این نوع خانواده فرزند به تیره تعلق دارد نه به زوج خاص و نسبت از مادر منتقل می شود، لذا خانواده مادر سالار است.رفته رفته در طبقات میانی توحش خانواده همخون تحول یافته و محدودیت ها و قوانینی بر آن جاری می شود ولی در شكل آن تغییری ایجاد نمی شود. باز هم زنان و مردان چند همسر هستند ولی روابط زناشویی " در میان اسلاف و اخلاف( والدین و فرزندان) ممنوع است. برادران و خواهران، عمه، عمو، خاله و دایی زا ده های دختر و پسر... همه برادران و خواهران یكدیگر هستند و دقیقاً به همین علت همه شوهران و زنان یكدیگرند."در حال حاضر خانواده همخون از بین رفته است، حتی عقب افتاده ترین خلق هایی كه تاریخ می شناسد نمونه قابل تائید این شكل خانواده را ارائه نمی دهند.
در طبقه فوقانی و زبرین توحش ، خانواده همخون یا گروهی به وسیله قوانینی محدود شده ، به شكل خانواده "پونالوایی" در می آید.
2- خانواده "پونالوایی":
"اولین پیشرفت همراه با اعمال اولین محدودیت در خانواده همخون با محروم كردن والدین و فرزندان از مفهوم عملی ازدواج و دومین پیشرفت مبتنی بر محروم كردن برادران و خواهران از این روابط بود..." این امر به تدریج انجام شد و به احتمال زیاد با كنار گذاشتن برادران و خواهران طبیعی( یعنی از طرف مادر) از مفهوم ازدواج آغاز شد.این روند رفته رفته به صورت قاعده و قانون درآمد. در این مرحله باز هم ساختار كلی خانواده گروهی است یك گروهی از زنان همسر گروهی از مردان هستند ولی هیچیك برادر و خواهر طبیعی( از یك مادر) یكدیگر نیستند. در خانواده پونالوایی باز هم نسب از طریق مادر منتقل می شود.در ابتدا محدودیت خانواده پونالوایی تنها شامل برادران و خواهران از یك مادر می شد ولی بعدها این محدودیت گسترش یافت و به برادران و خواهران جانبی( عمه، عمو، خاله ودایی زادگان) هم تسری یافت.
" در این خانواده بر حسب رسم هاوایی تعدادی از خواهران جانبی و طبیعی همسران مشترك شوهران مشترك خود بودند ( وبالعكس ) ولی برادران آنها( چه طبیعی و چه جانبی) از این رابطه خارج بودند. این شوهران یكدیگر را پونالوا خطاب می كردند( پونالوا به معنای همراه، صمیمی، شریك)."
در این دوره علیرغم چند همسری و چند شوهری ازدواج با اقربا جایز نبوده است. همه ما با نوعی انزجار درونی این نوع ازدواج را در ذهن مجسم می كنیم و یا از تجسم آن عاجزیم ولی با این وصف اگر یك فرد از افراد این جامعه بدوی به زمان حال نقل زمان كند از بعضی ازدواج های فامیلی كه بین عمه، خاله، دایی وعمو زادگان انجام می گیرد متعجب شده و همان انزجاری را كه ما نسبت به آنان حس می كنیم، خواهد داشت چرا كه آنان ازدواج با اقربا را ازدواج همخون می دانستند.
ابتكار این خانواده ایجاد " یك حلقه محدود و محكم از وابستگان خونی تبار مونث است كه قادر به ازدواج با یكدیگر نیستند."
خانواده پونالوایی را باید عالیترین مرحله تكامل خانواده همخمون و یا ازدواج گروهی دانست.
3- خانواده "یارگیر"
" پیچیدگی روز افزون ممنوعیت ازدواج، ازدواج های گروهی را بیش از پیش دشوار كرد و به جای این ازدواج خانواده "یارگیر" به وجود آمد. در این مرحله یك مرد با یك زن زندگی می كند ولی به طریقی كه چند همسری هنوز جزء حقوق مرد باقی می ماند... پیوند ازدواج می تواند به سهولت توسط طرفین فسخ شود و فرزندان مانند گذشته كماكان به مادر تعلق دارند."در آنچه به شكل گیری خانواده یارگیر منجر شد محرومیت های پی درپی ازدواج های گروهی و غیرممكن شدن آن بود و " این امر به تنهایی نشان می دهد كه عشق فردی ، به معنای كنونی آن چه نقش ناچیزی در به وجود آوردن یكتا همسری داشته است" در شكل خانواده یارگیر، زنانی كه می توانند همسری مردی را بپذیرند محدود و انگشت شمارند لذا" با ازدواج یارگیری ربودن و خریدن زن آغاز می شود....( در این نوع تشكیل خانواده) داماد به وابستگان تیره ایی عروس( یعنی وابستگان مادری او) هدایایی می دهد و این هدایا حكم هدیه برای خرید دختری را دارند كه به او تسلیم می كنند."
باید متذكر شد كه خانواده یارگیر به هیچوجه خانواده جامعه اشتراكی را به هم نزد در این نوع خانواده تمام زنان به یك تیره واحد تعلق دارند در حالیكه مردان از تیره های مختلف دیگر می آیند. در این نوع خانواده ریاست هنوز با زن یا مادر است و زن دارای موقعیت مستقل و بسیار محترمی است و حكمفرمایی در خانواده با اوست. ولی در عین حال" تقسیم كار بین دو جنس صورت می گیرد." و ممكن است این زنان كه ریاست خانواده را هم به عهده دارند بسیار سخت كوش و پركار باشند.
ایجاد خانواده یارگیر را به راستی باید تحولی شگرف در تاریخ خانواده دانست. این تغییر كی و چگونه اتفاق افتاده است؟ چندان روشن نیست ، تنها می توان گفت كه در دوره بربریت كه آدمی به سفالگری و فلزكاری روی آورده خانواده یارگیر هم شكل گرفته است.
باید اذعان كرد كه :" گذر از خانواده گروهی به تك همسری در اصل توسط زنان انجام یافته است. هر چه روابط سنتی كهن در اثر تكامل شرایط اقتصادی و ازدیاد تراكم جمعیت خصلت ساده بدوی و جنگلی خود را از دست می داد، این عمل بیش از پیش برای زنان تحقیرآمیز و ستمگرانه جلوه می كرد، و به همان اندازه نیز زنان با حرارت بیشتری تمنای حق عفت، ازدواج موقت یا دائم فقط با یك مرد را پیدا می كردند."
ازدواج یارگیری عنصری نوین در خانواده ایجاد كرد، چیزی كه پیش از این هرگز وجود نداشت" در كنار مادر طبیعی، پدر طبیعی معتبر قرار داده بود( به علاوه) تهیه غذا و ابزاری كه برای آن ضروری بود... به عهده مرد افتاد."
چنانكه گفتیم زمان دقیق این تحول روشن نیست ولی با نگاهی بر تاریخ باستان ایران و همچنین دوران پیش از تاریخ در ایران می بینیم كه در دوره ایلامیان( تقریباً 2500 تا 1000 ق م) ساختار خانواده ، مادرشاهی بوده است و در دوره ماد كه سده 9 تا 7 ق م است رفته رفته خانواده برده دار شكل می گیرد، برده داری جزء لاینفك خانواده پدرسالار بوده است . به هر روی این نوع تحول در ساختار خانواده منحصر به یك منطقه خاص و اقوام خاص نبوده است.
درباره علل تحول خانواده مبتنی بر مادرشاهی به خانواده پدرسالار نظرات متعددی وجود دارد، ماتریالیست ها كه منشأ همه تغییرات را عوامل اقتصادی می دانستند عامل این تحول شگرف را هم عامل اقتصادی می دانند و بیان می كنند چون خانواده در این زمان حتی در شكل خانواده یارگیر هنوز مادرسالار بود ما یملك مرد نه به فرزندانش كه به اعضای تیره خود او تعلق می گرفت(اعضای اناث خانواده اش مانند خواهران ، فرزندان آنها ودر صورت نبودن آنها به خاله زادگانش تعلق می یافت ) و فرزندان این مرد چون متعلق به تیره مادر بودند از پدر خود كه متعلق به تیره دیگری بود میراثی دریافت نمی داشتند." ازدیاد ثروت به مرد موضعی برتر از زن در خانواده می داده و از جانب دیگر انگیزه ایی برای استفاده از این موضع مستحكم شده به مرد می داد تا ترتیب سنتی توراث را به نفع فرزندان خود عوض كند از این رو نسبت ، بر مبنای حق مادری باید منسوخ می شد و منسوخ هم شد. "
ولی اقتصاد را تنها عامل این تغییر حیرت انگیز نمی توان دانست؛ زیرا ساده انگارانه خواهد بود كه تغییر اساسی در یك نهاد اجتماعی را معلول یك علت بدانیم ؛ به هر حال در كنار تمام عوامل شناخته شده ایی كه بیان می كنند به زعم نگارنده باید عامل ادیان را هم در نظر آورد . ظهور پیامبران و شریعتی كه از جانب آنان تبلیغ می شد خود می تواند دلیل محكمی بر قانونمند شدن نظام خانواده در جوامع باستان باشد. به هر صورت خانواده یارگیر كه خانواده ایی حاصل از یك زوج ولی حل شده در یك جماعت خانوادگی بود در طول زمان و در آغاز عصر تمدن به خانواده "تك همسری" تغییر یافت.
4- خانواده تك همسری
" این شكل از خانواده از دوران گذرا از مرحله میانی به مرحله بالایی بربریت از خانواده یارگیر نشأت گرفت و پیروزی نهایی آن یكی از نشانه های عصر تمدن است. این شكل از خانواده متكی بر تفوق مرد است و هدف آشكار آن تولید فرزندان با ابویت مسلم است..." در خانواده تك همسر بر خلاف آنچه سابق بر آن در خانواده وجود داشت دیگر طرفین نمی توانند به دلخواه ازدواج را فسخ كنند و این وجه تمایز خانواده تك همسری و یارگیری است. در خانواده تك همسر علی القاعده فقط مرد می تواند آن را یك جانبه فسخ كند و زنش را رها سازد.تك همسری یك پیشرفت عظیم تاریخی بود ولی در عین حال همراه با برده داری و ثروت خصوصی عصری را آغاز كرد كه تا امروز ادامه دارد. این شكل از خانواده محصول عشق فردی نبود ولی مناسبترین شكل خانواده بود كه می توانست عشق و مودت و آرامش را میان زوج ایجاد نماید. عاملی كه در پرورش فرزندان و تشكیل یك خانواده موفق و سالم بسیار مهم و حیاتی است.
این چهارمرحله از خانواده سیر تكامل این نهاد اجتماعی را روشن می سازد گرچه در برخی از جوامع و ادیان شكل دیگری از ازدواج و تشكیل خانواده هم وجود دارد و آن تعدد زوجات و یا چند همسری برای مردان است. در جامعه جهانی ، اسلام و پیامبر مكرم اسلام را ابداع كننده این شكل از خانواده می دانند ولی در ادیان دیگری نظیر آئین زرتشت و شریعت موسی نیزاین شكل از خانواده وجود دارد ، ولی با تفاوتهای عمده با شریعت اسلام: در دین اسلام تعداد زنانی كه یك مرد می تواند اختیار كند محدود و مشخص است و همگی این زنان از جایگاه برابر، حقوق برابر و وظایف برابر برخوردارند در صورتیكه در آئین زردشت و در ایران باستان تعداد زنانی را كه یك مرد می توانسته به عنوان همسر اختیار كند كاملاً به میزان ثروت و پایگاه اجتماعی او بستگی داشته است از سوی دیگر از این زنان تنها یك تن و آن هم زنی كه با شوی خود در یك طبقه اجتماعی قرار دارد كدبانو و دیگران"چكرزن" ( مخفف چاكرزن) قلمداد می شدند به عبارت دیگر چكرزنان حكم خدمتكاران كدبانو را داشته و فرزندان آنان هم از جایگاه و مرتبه فرزندان كدبانو برخوردار نبودند و در صورت عدم رضایت پدر، میراث دریافت نمی كردند. در شریعت موسی نیز تعدد زوجات وجود دارد " تلمود ( كتاب شرعیات یهودیان كه در آن به ذكر وتشریح اعمال مذهبی دین یهود پرداخته است ) چند همسری را جایز می شمرد یكی از ربن ها را عقیده براین بود كه یك مرد می تواند به قدر دلخواه زن بگیرد ، لكن عبارت دیگری در همان رساله تعداد زنان را به چهار محدود ساخته است ....( وهمچنین آمده ) اگر شوهری زنی زیباتر از زن خویش بیابد حق طلاق دادن اولی را دارد ."
خانواده سلول اولیه جامعه است و معلول شرایط اجتماعی و فرهنگی آن است . به مدد قانونمند شدن جوامع به وسیله قوانین شرع از هویت، عفت و احترام زنان به وسیله برقراری خانواده تك همسری دفاع شد. این فضا علاوه بر اینكه حافظ شان زن در خانواده است فضای مناسب و سالمی را برای پرورش فرزندان ایجاد می كند. بر هیچ عقل سلیمی پوشیده نیست كه در خانواده های همخون و پونالوایی كه ابویت نامشخص و تنها نسب با مادر مشخص می شود كودك از یكی از پایه های اصلی هویت خود محروم است چرا كه پدر و مادر در اولین و ابتدایی ترین گام به وجود آورنده فرزند هستند و در مراحل بعدی هویت و شخصیت وی را می سازند.
آنچه تا بدین جا بررسی شد شكل وتاریخ خانواده بود ولی لازم است كه به چگونگی ومحتوای خانواده از منظر دین مبین اسلام نیز نظری داشته باشیم : در قرآن كریم آیه ای كه دلالت بر ازدواج وتشكیل خانواده دارد ، رسیدن به آرامش روحی وایجاد مهربانی ومودت در میان زوجین را از اهداف آن برمی شمرد: " و من آیاته ان خلق لكم فی انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها وجعل بینكم موده و رحمه "( سوره روم ، آیه 21) ." در این آیه زندگى خانوادگى بر دو پایه نیرومند مودت و رحمت استوار گشته است خداوند در این آیه به زوجین پیشنهاد می كند تا خوبىها و نقاط مثبت یكدیگر را مورد توجه قرار داده و از صمیم قلب یكدیگر را دوست بدارند.
پایه دیگر ازدواج وتشكیل خانواده كه در آیه بدان اشاره شده است ، مهربانى و دلسوزى است، هر گاه یكى از زوجین به نقصان و ضعف و نیازى در همسرش مواجه شد با دیده ترحم و دلسوزى به آن نگریسته ودر حد امكان سعی در رفع آن داشته باشد. لازمه رحمت و دلسوزى این است كه چنانكه خیر و صلاح خود را مىخواهد در همه حال خواستهها و تمایلات همسرش را نیز منظور بدارد و هر چه را براى خود مىخواهد براى او نیز بخواهد، و همواره به فكر تامین سعادت و آسایش و آرامش او نیز باشد. "
اسلام براى تحقق اهداف ازدواج و تحكیم بنیاد خانواده بر دو امر تاكید می ورزد: ایمان و اخلاق ، از سوی دیگر فسخ ازدواج و گسست خانواده ناگوارترین رویداد از منظر خداوند است ولی همین شریعتی كه بر تحكیم خانواده ودر زشت شمردن طلاق وجدایی تاكید دارد به مردان توصیه می كند كه یا همسران خود را با مهربانی ومودت پذیرا شده و یا آنان را با آرامش آزاد ساخته تا او آرامش را درجایی دیگر وبا تشكیل خانواده ایی دیگر به دست آورد . به هر صورت در شریعت اسلام خانواده از اهمیت فراوان برخوردار است و اسلام كوشیده است با ایجاد خطوط قرمز ویا با توصیه های اخلاقی در سلامت وسعادت این پایگاه اساسی اجتماع بكوشد . علاقمندان برای كسب اطلاعات بیشتر درباره نظام خانواده در اسلام می توانند به دو آدرس زیر مراجعه كرده و بانظرات صاحب نظران در این زمینه آشنا شوند .
منابع :
منشاء خانواده ، فردریش انگلس. تاریخ تمدن (مشرق زمین ،گاهواره تمدن) ویل دورانت.تاریخ تمدن ( عصر ایمان، بخش اول ) ویل دورانت .
خانواده در قرآن ، احمد بهشتی .