نگاهی به حضور 4 ماهه مارک ویلتموس در ایران
آیا ویلتموس بهتر از کیروش است؟
حضور مارک ویلتموس روی نیمکت تیم ملی، پس از سالها آرامش را به فوتبال ایران بازگرداند و احتمالا دیگر شاهد توهین به بازیکنان و مربیان ایرانی نخواهیم بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
چهارشنبه 1398/07/24 ساعت 13:30
رفتن کارلوس کیروش از ایران آرامش را به فوتبال ایران بازگرداند. سالهایی که همیشه همراه بود با قهر و خشم مربی پرتغالی و فدراسیونی که مجری دستورات او شده بود. با آمدن مارک ویلتموس دورانی جدیدی را در فوتبال ملی تجربه خواهیم کرد. نشانههایی از این تجربه جدید را در بازی با کامبوج تماشا کردیم. تجربهای از فوتبال مدرن و سرعتی که عطش سیریناپذیری دارد و مورد علاقه بسیاری از تماشاگران ایرانی است. اما این اتفاق مقابل بحرین تکرار نشد. البته اگر کمی خوششانس بودیم دست خالی به تهران بازنمیگشتیم.
در ادامه، به دوران حضور کیروش و ویلتموس روی نیمکت تیم ملی نگاه خواهیم کرد.
از همان زمان بود که رقم قرارداد بازیکنان و مربیان یکی یکی افزایش پیدا کرد؛ توقعات بالا رفت و افراد برای چند درصد بیشتر مبلغ قرارداد، به راحتی تیم خود را تغییر میدادند.
شاید جالب باشد که اگر دستمزد نجومی کیروش چند روز یا چند هفته به تاخیر میافتاد، فریاد او بلند شده و فدراسیون را تهدید به استعفا یا شکایت میکرد اما ویلتموس بعد از 4 ماه هنوز پولی دریافت نکرده است!
همین اتفاق باعث شد بازیکنان خوب داخلی برای اینکه نظر کیروش را جلب کنند، به هر شکلی ایران را ترک کنند. برخی توانستند به تیمهای درجه 3 و 4 اروپا راه پیدا کنند اما برخی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه رفتند. ثمره آن هم فاجعه ریزه اسپور و محرومیت پرسپولیس بود. اتفاقی که حتی در حوزه بینالملل نیز تاثیرگذار بود و رئیسجمهور مجبور به رایزنی با همتای ترک شد.
اما مارک ویلتموس از همان ابتدا توجه ویژهای به لیگ ایران داشت. اگر چه توجه او به بازیکنان داخلی به معنای کنار گذاشتن بازیکنان باکیفیت خارجی نیست اما تعادلی به وجود آمده تا بازیکنان دغدغهای جز ارتقای فوتبالی خود نداشته باشند.
حاصل آن حضور بازیکن جوانی به نام «محبی» برابر کامبوج بود. او که اولین بازی ملی خود را تجربه میکرد 2 گل به ثمر رساند و نشان داد اگر به بازیکنان خوب داخلی توجه شود آنها جواب این اعتماد را به خوبی میدهند.
اما این رسانهها موفقیتهای ابتدایی ویلتموس را کمتر منتشر کرده و با اولین باخت مقابل بحرین موجی از انتقادات را روانه او کردند؛ منتقدانی که در زمان کیروش جرئت انتقاد نداشتند. خود این امر نشاندهنده مافیایی است که سالها حامی کیروش بوده و هنوز هم اخبار سرمربی تیم کلمبیا در صدر سایتهایشان است.
اما ویلتموس حتی برای بازی گلگهر و پارس جنوبی به سیرجان سفر کرد و بازی دو تیم را از نزدیک مشاهده کرد. او از همان ابتدا به تمام تیمهای لیگ نگاهی یکسان داشت و بازیکنان دعوت شده در اردو تیم ملی تقریبا از اکثر تیمهای داخلی بودند.
ویلتموس به بازیکنان خارجی هم توجه داشته و برخی از آنها که در فرم ایدهآل نبودند را انتخاب نکرده است. شاید بتوان گفت در تیم ملی شایسته سالاری حکمفرماست و کسی نمیتواند با سفارش یک نفر چند بار به جام جهانی برود.
اما حضور کیروش در ایران باعث این اتفاق نشد. او اگرچه در مقاطعی دستیاران ایرانی برای خود انتخاب کرد اما هر بار به بهانهای آنها را اخراج میکرد. کار با اخراج هم تمام نمیشد، دستیارانی خارجی او بارها به مربیان و دستیاران ایرانی توهین کردند و جریمه هم نشدند.
ویلتموس از همان ابتدا به «وحید هاشمیان» اعتماد کرده و در بسیاری از تصمیمات خود از او مشورت میگیرد و ما را امیدوار کرده است که در آینده یک مربی با دانش برای نیمکت تیم ملی داشته باشیم.
ویلتموس حتی برای بازی گلگهر و پارس جنوبی به سیرجان سفر کرد و بازی دو تیم را از نزدیک مشاهده کرد. او از همان ابتدا به تمام تیمهای لیگ نگاهی یکسان داشت و بازیکنان دعوت شده در اردو تیم ملی تقریبا از اکثر تیمهای داخلی بودند
قراردادهای نجومی
کارلوس کیروش از بدو ورود خود به ایران قراردادی سنگین با فدراسیون فوتبال ایران بست. در آن دوره که برای بازیکنان و مربیان، سقف قرارداد وجود داشت، کیروش تمام این سقفها را شکست. میزان آن برای ما مهم نیست. مهم تاثیری است که روی فوتبال ما گذاشت.از همان زمان بود که رقم قرارداد بازیکنان و مربیان یکی یکی افزایش پیدا کرد؛ توقعات بالا رفت و افراد برای چند درصد بیشتر مبلغ قرارداد، به راحتی تیم خود را تغییر میدادند.
شاید جالب باشد که اگر دستمزد نجومی کیروش چند روز یا چند هفته به تاخیر میافتاد، فریاد او بلند شده و فدراسیون را تهدید به استعفا یا شکایت میکرد اما ویلتموس بعد از 4 ماه هنوز پولی دریافت نکرده است!
اولویت با خارجیهاست؟
اما این تمام مشکل ما با کیروش نبود. او نمونه مدیرانی بود که به توان داخل و نیروهای ایرانی کمتر اعتماد داشت. بنابراین شهر به شهر اروپا را گشت تا بازیکنان ایرانیالاصل را پیدا کند و به تیم ملی دعوت کند. در اردوهای تیم ملی اکثر دعوت شدهها، بازیکنان شاغل در لیگهای خارجی بودند که بیش از 80% ترکیب 11 نفره را تشکیل میدادند.همین اتفاق باعث شد بازیکنان خوب داخلی برای اینکه نظر کیروش را جلب کنند، به هر شکلی ایران را ترک کنند. برخی توانستند به تیمهای درجه 3 و 4 اروپا راه پیدا کنند اما برخی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه رفتند. ثمره آن هم فاجعه ریزه اسپور و محرومیت پرسپولیس بود. اتفاقی که حتی در حوزه بینالملل نیز تاثیرگذار بود و رئیسجمهور مجبور به رایزنی با همتای ترک شد.
اما مارک ویلتموس از همان ابتدا توجه ویژهای به لیگ ایران داشت. اگر چه توجه او به بازیکنان داخلی به معنای کنار گذاشتن بازیکنان باکیفیت خارجی نیست اما تعادلی به وجود آمده تا بازیکنان دغدغهای جز ارتقای فوتبالی خود نداشته باشند.
حاصل آن حضور بازیکن جوانی به نام «محبی» برابر کامبوج بود. او که اولین بازی ملی خود را تجربه میکرد 2 گل به ثمر رساند و نشان داد اگر به بازیکنان خوب داخلی توجه شود آنها جواب این اعتماد را به خوبی میدهند.
کیروش قهرمان رسانهها
شاید جالب باشد که پوشش خبری فعالیتهای کارلوس کیروش و تیم رسانهای او آنقدر حرفهای بودند که گاهی از کاه کوهی میساختند و پیروزی های این تیم را به قهرمانی تبدیل میکردند.اما این رسانهها موفقیتهای ابتدایی ویلتموس را کمتر منتشر کرده و با اولین باخت مقابل بحرین موجی از انتقادات را روانه او کردند؛ منتقدانی که در زمان کیروش جرئت انتقاد نداشتند. خود این امر نشاندهنده مافیایی است که سالها حامی کیروش بوده و هنوز هم اخبار سرمربی تیم کلمبیا در صدر سایتهایشان است.
شایستهسالاری یا سفارششدهها؟!
مسئله بعدی که تفاوت کیروش و ویلتموس را نمایان میکند، حضور در استادیوم و تماشای مسابقات لیگ برتر است. در 8 سال حضور کیروش در ایران کمتر پیش میآمد که کیروش بازی تیمهای لیگ را در تهران از نزدیک ببیند. بازیهای شهرستان که جای خود دارد. اما برای افتتاح چند شعبه از یک بانک، بارها به شهرهای مختلف سفر کرد!اما ویلتموس حتی برای بازی گلگهر و پارس جنوبی به سیرجان سفر کرد و بازی دو تیم را از نزدیک مشاهده کرد. او از همان ابتدا به تمام تیمهای لیگ نگاهی یکسان داشت و بازیکنان دعوت شده در اردو تیم ملی تقریبا از اکثر تیمهای داخلی بودند.
ویلتموس به بازیکنان خارجی هم توجه داشته و برخی از آنها که در فرم ایدهآل نبودند را انتخاب نکرده است. شاید بتوان گفت در تیم ملی شایسته سالاری حکمفرماست و کسی نمیتواند با سفارش یک نفر چند بار به جام جهانی برود.
فرصتی برای انتقال دانش
یکی از دلایل انتخاب سرمربی خارجی، سرمایهگذاری برای انتقال دانش فنی و تکنیکی به ایران است. بسیاری از کشورها بیش از آن که به فکر نتیجهگیری در کوتاه مدت باشند، به دنبال شخصی میگردند که ورزش آن کشور را متحول کنند و در بلندمدت آنها را تبدیل یک غول کند.بیشتر بخوانید
ویلتموس از همان ابتدا به «وحید هاشمیان» اعتماد کرده و در بسیاری از تصمیمات خود از او مشورت میگیرد و ما را امیدوار کرده است که در آینده یک مربی با دانش برای نیمکت تیم ملی داشته باشیم.
مطالب مرتبط مجموعه : -
آخرین مطالب سایت