تبیان، دستیار زندگی

بررسی کارنامه حضور مربیان خارجی در ایران؛

چرا مربیان خارجی به ایران می‌آیند؟

یکی از بحث‌های جنجالی ورزش ایران، به خصوص در فوتبال، حضور یا عدم حضور مربیان خارجی و بین‌المللی روی نیکمت تیم‌های ملی یا باشگاهی است. ماجرایی که هر سال با دعوت برخی از مربیان به ایران یا اخراج آنها، داغ شده و البته منتقدان زیادی دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مربیان فوتبال
آنچه که فصل مشترک مخالفان و موافقانِ حضور مربیان خارجیست، فایده این افراد برای آموزش و انتقال دانش فنی و تخصصی به فوتبال ایران است. امری که اگر محقق شود نه تنها حمایت منتقدان را به همراه می‌آورد بلکه نهالی کاشته می‌شود که سالیان سال ثمره خواهد داد.
متاسفانه نگاهی کوتاه به کارنامه حضور مربیان خارجی در رشته‌های گوناگون نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد این امر اتفاق نیفتاده و حتی موفقیت تیم‌ها در دوره‌های بعدی ادامه پیدا نکرده است. ماجرا زمانی غم‌انگیز می‌شود که حاصل حضور این مربیان همیشه همراه با بدهی‌های مالی بود و بسیاری از آنها با قراردادهای سنگین از نیکمت خود اخراج شدند.

ستون‌های تیم ملی

یکی از اصلی‌ترین فاکتورها برای انتقال تجربه و دانش فنی از سرمربی به بازیکنان، حضور و نظارت او در تیم های پایه است. در تمام قراردادهایی که بین مدیران باشگاه و سرمربی بسته می‌شود، مسئولیت سرپرستی تیم جوانان و آکادمی به سرمربی سپرده می‌شود، اما در عمل اتفاقی نمی‌افتد و گاهی اوقات حتی مربیان پایه با سرمربی بزرگسالان اختلاف نظر داشته و روابط کاری مناسبی ندارند.

قطر

همسایه‌ای موفق اما ساکت

اما اگر سری به کشور همسایه خود یعنی قطر بزنیم. می‌توان نمونه موفق حضور مربیان خارجی را مشاهده کرد. آنها با ساخت کمپ اسپایر و سرمایه‌گذاری در فوتبال پایه به خصوص در سنین زیر 10 سال، توانستند پس از یک دهه، تیم قدرتمندی را راهی مسابقات جام ملت‌های آسیا کنند.
آنها فلیکس سانچس را از لاماسیا بارسلونا به قطر آورده، قراردادی بلندمدت و البته برای فوتبال پایه با او منعقد کردند. سانچس مدت 7 سال در اسپایر به رشد و پرورش استعدادهای قطری پرداخت و دو سال پیش رسما سرمربی قطر شد.
از 23 نفر حاضر در مسابقات آسیا، 19 بازیکن محصول فوتبال پایه و کمپ اسپایر بودند و همین امر تیمی منسجم و یکدست از قطر ساخت. به طوری که در جام ملت‌ها تقریبا تمام قدرت‌های آسیا را شکست داده و قهرمان شدند.

کودکان 2000، قهرمانان 2014

نمونه دیگر از سرمایه‌گذاری بر روی فوتبال پایه، کشور آلمان است. در مصاحبه یورونیوز با رابین دوت مدیر ورزشی فدراسیون فوتبال آلمان، وقتی علت موفقیت آلمان در جام جهانی 2010 و 2014 را پرسیدند، پاسخ داد: «به نظر من دلیل اصلی این‌ است که در سال 2000 از باشگاه‌های بوندس لیگا خواسته شد تا مراکزی را برای آموزش فوتبال به نوجوانان اختصاص دهند و باشگاه‌ها هم کار برجسته‌ای در زمینه آموزش تکنیک و تاکتیک انجام دادند که اولین نتایج آن در جام جهانی 2006 آلمان مشخص شد. باشگاه‌ها این کار را با تیم‌های حرفه‌ای شان هم ادامه دادند.» از سال 2002 شرطی برای تمام تیم های لیگ دسته یک و دو آلمان گذاشته شد که آنها را موظف به داشتن مدرسه فوتبال نوجوانان می‌کرد و 700 میلیون یورو سرمایه نیز به این بخش تزریق شد.

در ادامه نگاهی به حضور مربیان خارجی در سه رشته فوتبال، والیبال و بسکتبال خواهیم داشت.

ژوزه

بحران بدهی ژوزه

کیروش مربی‌ای بود که اختیارات بی حد و مرزی داشت و اتفاقا به دلیل همکاری با الکس فرگوسن و تجربه سرمربیگری در رئال مادرید، پتانسیل تربیت نسلی از مربیان جوان برای ایران را داشت اما نه‌تنها این امر محقق نشد، بلکه کیروش بارها با مربیان داخلی مشاجره کرد و آنها را بی‌لیاقت خواند

اگرچه پیش از حضور ژوزه بر روی نیمکت پرسپولیس از او به عنوان بهترین مربی موجود برای نیکمت این تیم یاد می‌شد، اما حضور این مربی گران‌قیمت تنها 6 ماه طول کشید و در نهایت اخراج شد.
دستاورد این مربی برای فوتبال ایران نه کشف استعداد و بازیکن جوان بود و نه تربیت مربی‌ای داخلی بلکه هزینه‌های سرسام‌آوری بود که به این تیم تحمیل شد. به طوری‌که این حضور شش ماهه بیش از 1 میلیون دلار برای پرسپولیس آب خورد و گرشاسبی، مدیر سابق پرسپولیس در اظهارنظری عجیب گفت: «او در خانه نشسته و همچنان از پرسپولیس پول می‌گیرد!» 

برانکو، امپراطور موقت

حتی در دوران باشکوه برانکو روی نیکمت پرسپولیس، باز هم نمی‌توانیم در مورد انتقال دانش از این سرمربی به مربیان جوان‌مان صحبت کنیم. در دوران 4 ساله برانکو، هیچ مربی یا کمک مربی‌ای در کنار او قرار نگرفت تا از تجربیات او استفاده کند(که اگر این اتفاق رخ می‌داد، دیگر نیازی به حضور کالدرن نبود). هرچند حضور برانکو طلایی‌ترین دوران پرسپولیس را رقم زد اما نتوانست برای آنها مربیانی در کلاس جهانی تربیت کند و به اصطلاح مکتبی از خود به یادگار بگذارد.

شفرد

شیر ژرمن در تراز منصوریان

حضور شفر بر روی نیکمت استقلال هم نتیجه‌ای جز یک قهرمانی جام حذفی به ارمغان نداشت. حضور پیرمرد آلمانی در ایران دو سال بیشتر طول نکشید.
عدم شناخت نسبت به بازیکنان و ضعف عمده در انتخاب سیستم و تاکتیک، از جمله انتقاداتی بود که به شفر می‌شد (انتقادی که حتی در دوران سرمربیگری در تیم‌های عربی به او شده بود). او هم مثل دیگر مربیان خارجی سرنوشتی جز اخراج نداشت.
شفر نه‌ تنها مربی‌ای برای استقلال تربیت نکرد، بلکه پسر خود را با مدرکی جعلی روی نیمکت نشاند و باعث حواشی زیادی برای بازیکنان و کادر فنی استقلال شد. او حتی با خروج خودش بازیکنان با کیفیت خارجی استقلال مثل پاتوسی را هم از ایران برد و در عمل جز حسرتی برای استقلال و هوادارانش چیزی به یادگار نگذاشت.
اگر منصفانه نگاه کنیم، عملکرد شفر نسبت به علیرضا منصوریان، سرمربی سابق استقلال، تفاوت چشمگیری نداشت و حتی منصوریان در بازی‌های بزرگ، کارنامه بهتری نسبت به شفر داشت.

کیروش

پدیده‌ای به نام کیروش

شاید برجسته‌ترین نمونه این بحث، کارلوس کیروش باشد. مربی‌ای که اختیارات بی حد و مرزی داشت و اتفاقا به دلیل همکاری با الکس فرگوسن و تجربه سرمربیگری در رئال مادرید، پتانسیل تربیت نسلی از مربیان جوان برای ایران را داشت اما نه‌ تنها این امر محقق نشد، بلکه کیروش بارها با مربیان داخلی مشاجره کرد و آنها را بی‌لیاقت خواند و حتی برخی دستیاران ایرانی‌اش را در دوره‌های مختلف اخراج کرد. او حتی با مربیان فوتبال پایه روابط گرمی نداشته و در تیم ملی کمتر شاهد حضور بازیکنان امید و جوانان در ترکیب 11 نفره بودیم.
اگرچه در دوران حضور او روی نیمکت تیم ملی، موفقیت‌هایی داشتیم. اما با وجود هزینه‌های سنگین برای این مربی و دستیارانش، هیچ افتخار جدیدی مثل قهرمانی در آسیا یا حضور در بین 16 تیم جام جهانی بدست نیاوردیم. اما برای خود کیروش، حضور در ایران بسیار خوشایند بود. به طوری‌که برای 6 ماه پایانی حضورش در تیم ملی ایران؛ از فدراسیون فوتبال دستمزدی 2.5 میلیون یورویی گرفت.
بیشتر بخوانید

کی‌روش یا ویلموتس؟

جلالی علیه خارجی‌ها

البته مربیان با سابقه داخلی، انتقاداتی نسبت به حضور مربیان خارجی داشته‌اند. مجید جلالی در مصاحبه اخیر خود تصریح کرد: «گرایشی در تیم‌های داخلی برای جذب بازیکنان خارجی به‌ وجود آمده، به طوری که اگر شرایط مهیا بود، هر ۱۶ تیم لیگ سراغ جذب مربی خارجی می‌رفتند. این همان چیزی است که حاصل ۲۰ سال اخیر است و از مربیان خارجی اسطوره‌سازی کردیم و داخلی‌ها را ناکارآمد معرفی کردیم. این نوع نگاه، اصلا خوب نیست. اما اگر مربی خارجی بیاوریم که فوتبال مان را پیشرفت بدهد، اشکالی ندارد. اما به موازات آن باید برای پیشرفت مربیان داخلی نیز برنامه‌ریزی کنیم.»
وی در ادامه  خاطر نشان کرد: «مدیران، آوردن مربی خارجی را کاری لوکس می‌بینند و این امر را در حوزه مدیریت کار باکلاسی می‌دانند. اما مدیران باید بدانند که کار باکلاس، یعنی استفاده بهینه از نیرو‌های داخلی؛ که البته در ۳۰ سال گذشته این کار انجام نشده است.»
این امر در فوتبال خلاصه نمی‌شود. در والیبال هم اگرچه در دوران ولاسکو توانستیم نسلی نو از بازیکنان و مربیان داخلی به دنیا معرفی کنیم. اما پس از ولاسکو این روند ادامه پیدا نکرد و همین امر باعث انتقادات فراوان اهالی والیبال به فدراسیون مربوطه شد.

ولاسکو

ولاسکو، خلاف جریان رود

حضور این مربی کهنه‌کار و با دانش آرژانتینی که از او به عنوان معمار والیبال مدرن در ایران یاد می‌شود، باعث شد والیبال ایران در آسیا و حتی جهان، یکی از قدرتمندترین تیم‌ها باشد.
ولاسکو از زمان حضورش، به جوانان  بi خصوص استعدادهایی که در شهرستان‌ها حضور داشتند، توجه کرده و سفرهای متعددی به اطراف ایران برای یافتن بازیکن داشت (انتظاری که از کیروش در ایران داشتیم اما...). البته فدراسیون والیبال هم طبق قرارداد، وی را مجبور کرد که از مربیان داخلی در کادر خود استفاده کند. همین اتفاق باعث تربیت مربیان در کلاس جهانی برای ایران شد.
بهروز عطایی یکی از این افراد است که اخیرا در مسابقات قهرمانی جوانان جهان همراه با تیم ملی ایران به قهرمانی رسیدند و مورد تقدیر مقام معظم رهبری نیز قرار گرفتند.
دیدار با رهبری

میراث ولاسکو ادامه نیافت

اما این روند عالی، با پایان همکاری ولاسکو به اتمام رسید و در زمان مربیان بعدی مثل کواچ و لوزانو ادامه پیدا نکرد (هرچند به دلیل زیرساخت‌هایی که در آن سال‌ها در والیبال پایه ایجاد شده بود، خروج ولاسکو نمود زیادی نداشت به همین خاطر در ظاهر کارنامه‌های این افراد تا حدودی مثبت بود).

هرچند حضور مربیان خارجی در مقاطعی برای تیم‌هایشان همراه با موفقیت بوده اما هیچ‌گاه نتوانستیم از آنها دانشی اخذ کنیم و یا مربیانی تربیت کنند که جایگزین آنها شده و پایگذار موفقیت‌های بعدی باشد


اما در این میان گزارشکر مشهور والیبال، جواد محتشمیان، انتقادات فراوانی به مربیان و مسئولان فدراسیون والیبال بیان کرده و معتقد است اگر روند قبلی ادامه پیدا می‌کرد، موفقیت‌های بیشتری کسب می‌کردیم. وی در مصاحبه با سایت مشرق نیوز عنوان کرده بود: «نه کوواچ و نه کولاکوویچ در حد و اندازه‌های نیمکت والیبال ما نیستند. مربیان صربستانی می‌آیند حقوق‌شان را بگیرند و دستورات دیگران را اجرا کنند و در عمل هیچ‌کاره هستند! والیبال ایران یکی مثل ولاسکو را می‌خواهد که مقتدر باشد.»

پرستش خارجی‌ها به سبک فدراسیون بسکتبال

وضعیت در بسکتبال نیز به همین صورت است. در سال‌های اخیر مربیان زیادی روی نیمکت تیم ملی نشسته‌اند و اتفاقا افتخاراتی از جمله قهرمانی آسیا برای ما به ارمغان آورده‌اند. اما باز سوال اصلی مطرح می‌شود: "آیا حضور این افراد در ایران، باعث تحولی در بسکتبال شده است؟ یا این موفقیت‌ها محدود به دوره زمانی همان مربی خارجیست؟"
وسلین ماتیچ سال 2009 به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و توانست تیم ملی را قهرمان آسیا کند. بر روی نیمکت ماتیچ، دو مربی ایرانی نشستند که یکی از آنها مهران حاتمی بود. اما پس از ماتیچ، جایگزین وی باز هم یک مربی خارجی بود.

بسکتبال
هر چند مربیان ایرانی در مسابقات بین المللی مقام کسب کرده‌اند اما مشحون رئیس سابق فدراسیون بسکتبال، از منتقدان اصلی سرمربی ایرانی است که اعتقادی به دانش مربیان لیگ برتری نداشت! مهمد بچیرویچ مربی بعدی‌ای بود که روی نیمکت نشست و باز هم نوبت به مربیان باکیفیت ایرانی نرسید.

مربیان داخلی بسکتبال نیاز به حمایت دارند

در این بین افرادی بوده‌اند که از مربیان داخلی حمایت کنند؛ از جمله محسن شاه علی، سرمربی سابق تیم ملی بسکتبال جوانان، که در مصاحبه‌ای با حمایت از مربی‌گری ایرانی‌ها در تیم‌های ملی تاکید کرد: «سال‌ها نسل طلایی در اختیار مربیان خارجی بود. مگر مهران حاتمی با یک ماه تمرین تیم را در کاپ‌آسیا نایب قهرمان نکرد؟ مگر مهران شاهین‌طبع تیم را به جام‌جهانی نبرد؟ به نظرم باید از مربیان ایرانی حمایت کنیم.»

نتیجه‌گرایی فدای تربیت آیندگان

در نهایت، هر چند حضور مربیان خارجی در مقاطعی برای تیم‌هایشان همراه با موفقیت بوده اما هیچ‌گاه نتوانستیم از آنها دانشی اخذ کنیم و یا مربیانی تربیت کنند که جایگزین آنها شده و پایگذار موفقیت‌های بعدی باشد. حضور آنها جز بدهی و دیرکرد قراردادها که در اکثر موارد با خطر محرومیت تیم‌ها همراه بوده، ثمره ای برای باشگاه‌ها یا فدراسیون‌ها نداشته است. شاید وقت آن باشد که در انتخاب مربی و نحوه عقد قرارداد با مربیان خارجی دقت بیشتری شود.